#پارت_۱۴
با دیدن دختر روبروم با خشم بهش خیره شده بودم باورم نمیشد مادرم همچین دختری رو برام انتخاب کرده تا برام وارث بدنیا بیاره و بشه مادر بچه ام!
یه دختر ۱۳ساله بی کلاس و امل روستایی، از دیدن صورت پر مو و کثیفش داشت عقم میگرفت
من ارباب جذاب و پولداری بودم که همه ی دختر ها آرزوی بودن باهام رو داشتن حالا مادرم یه دختر روستایی رو برام انتخاب کرده که برام بچه بیاره،
باچشمهای سرخم روبه مامانم گفتم این چیه برام گرفتی حالم بهم میخوره به قیافش نگاه کنم چه برسه به اینکه بخوام شب...
وسط حرفام مادرم باچشم غره ای هیستیریک اومد که هیس حرف نباشه
روبه دخترباعصبانیت گفتم فکر نکنی اینجا موندنی هستی بچمو که به دنیاآوردی برمیگردی همون خراب شده که بودی که یهو دختره...👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/3890675726C2f6951dd22
#مناسب_متاهلها❌⭕️
#دختری_فداکار_برای_نجات_پدرش_زندوم_خان_شده❌😱
#اتفاق_عجیب_بعدازبارداری_یک_دختر۱۳ساله📛
رمان #فووووووووق_العاده جذاب👍
#پارت_۱۲۴
ازروزی که گلناز دیدم همش به این فکر میکردم که مادرم چراباید یه دختر امل و دهاتی برام بگیره،
دربازکردم و بدون هیچ شوق و دلخوشی وارد حجله ای شدم که عروسش یه دختر امل دهاتی بود
سیبیلای پشت لبش، صورت پرموش،لباسای کهنه و رنگ ورو رفتش وای حتی از فکر کردن بهشم عقم میگرفت،
باچه انگیزه امشب بااین دختر چندش صبح میکردم
تو همین فکرا بودم که چشمم به گلناز افتاد
وای چقدر عوض شده بود!
صورتش مثل برف برق میزد،
اون لباس دکلته قرمز و کوتاه چقدر تو تنش خودنمایی میکرد،
تامنو دید باخجالت سلامی داد،باچشمای پرازبرقم
جوابشو دادم و دستشو باذوق گرفتم
بعدازاین همه تغییر انگاراز مادروارثم بدم نیومده بود به سمت در رفتم که درقفل کنم اما گلناز حرفی زد که همونجا میخکوب شدم...👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/2398027787C71ffc8066c
#ازدواج_اجباری_دختر۱۳ساله_بااارباب_۳۵ساله
#اتفاق_عجیب_شب_اول_زندگیشون📛
مناسب متاهلین⛔️