#پارت_آینده
در اتاق رو با شتاب باز کردم سحر بدون حجاب کنار همسرم نشسته بود با نفرت به مردی که ادعا می کرد عاشقمه نگاه کردم درمونده جلو اومد
_عزیزم فقط به خاطر بچه بعدش از زندگیمون می ره بیرون
خواست دستم رو بگیره که مانع شدم پرده ی اشک دیدم رو تار کرده بود
_هیچ وقت ...نمی بخشمت ما فقط دو ساله که ازدواج کردیم صبر می کردی خودم بچه دار میشدم
http://eitaa.com/joinchat/1906311175C8cd007c689