#داستان_واقعی_عشق_جوان_فقیر_کارگر
#و_خانوم_صاحب_کار_زیبا_و_مومنه
یکی از زنان #باحجاب و مومنه #صاحب_کار یک بنای مذهبی بود ،به همه کارگران و معماران
اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با #وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر #مجادله و #بد_زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و #اخلاق_اسلامى و #یاد_خدا را رعایت کنید ...
خانوم صاحب کار روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفته بود، در #اثر_باد مقنعه و #حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى #چهره_او را دید . جوان بیچاره #دل_از_کف داد و #عشق_خانوم صاحب کار صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که،
مادرش که نگران شده بود به نزد خانوم رفت و تمام ماجرا را به خانوم گفت وخانوم بعد از شنیدن این حرف #گفت.........
بقییه و ادامه داستان واقعی فوق زیبا 👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9