eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
28.7هزار ویدیو
666 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢با این دستورالعمل آسان وچندثانیه ای امام زمان دست ازسرت برنمیداره ولو غرق گناه باشی!... 📩😍بسیارعالی وشنیدنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┅┅┅❁🦋❁┅┅┅┅┄
21.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفت ❶ معرفت امام یعنی چی؟ ❷ تفاوت معرفت با علم و آگاهی چیه؟ پیشنهاد دانلود👌👌 استاد رفیعی ➖➖➖➖➖➖➖➖
35.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} چه کنیم محبت ما به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام بیشتر شود؟ 🎤حجّت‌الاسلام دارستانی؛
❤️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :❤️  [روز قيامت] هر كسى در سايه صدقه خود است تا آنگاه كه ميان مردم داورى شود .  ( كنز العمّال : ۱۶۰۶۸ )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کسی که این حدیث رو بشنوه، شاید تا آخر عمر، نماز اول وقتش ترک نمیشه😍😉👌 💚به وقت معنویت
🌸کمک به مومن= خشنودی امام زمان 🔹امام صادق علیه السلام فرمودند هرکه هفت نوبت به دورِ خانه خدا طواف کند، خداوند عزوجل برای او شش هزار حسنه می‌نویسد و شش هزار گناه از او پاک میکند و شش هزار درجه اش را بالا ببرد. سپس امام افزود: 🤝برآورده ساختنِ حاجتِ مومن بهتر از یک طواف و دو طواف است و حضرت تا ده طواف شمرد. 📚 اصول کافی جلد ۳ صفحه ۳۷۳ 👌اگه دنبال شاد کردن دلِ هستی، به مومنی کمک کن و نیازهاشو برطرف کن. بسم الله...
🥀او فراموش نمی‌کند تو هم فراموش نکن... ▫️
ارواح در عالم برزخ (قسمت 25) 🌼کوثر برزخی پس از مدتی به نهر زیبا و خیره کننده ای رسیدیم که هرگز در تصور و خیال انسان مادی نمیگنجید. از یک طرف نهر آب سفید و در طرف دیگر شیری جریان داشت که از برف سفیدتر بود و در میان این دو شرابی روان بود که از سرخی مانند یاقوت و در لطافت بی نظیر بود.. نگاهی به بالا و پایین نهر انداختم،نه آغازی داشت و نه پایانی... با درختان و گلبوته های فراوانی که در اطراف نهر به چشم میخوردند، منظره ای شگفت انگیز به وجود آمده بود.. نیک گفت: این نهر با برکت*کوثر* است که از چشمه های آن در قرآن یاد شده است و در تمام وادی السلام جریان دارد، اما در هر منطقه ای از زیبایی و طعم مخصوصی برخوردار است هرچه مقام مومن بالاتر باشد محل اسکانش بهتر و حوض کوثر آنجا زیباتر است. سپس نگاهی به بالای نهر انداخت و گفت: وقتی این نهر از دشت شهدا میگذرد چنان زیبا و با طراوت است که هرکسی قدرت دیدن و چشیدن آن را ندارد. با تعجب گفتم: پس اگر این طور است وقتی از دشت امامان میگذرد چگونه است؟ نیک نگاهی به من انداخت و گفت: چه میگویی؟ آنها احتیاجی به این نهر ندارند اگر طعم و طراوت و لذتی در این نهر است از وجود بابرکت امامان و پیامبران الهی است سرچشمه های این نهر همان جا هستند. سپس نگاهی به من انداخت و گفت: دوست داری از این نهر بنوشی؟ با هیجان گفتم:👇 👇 البته که میخواهم! نیک لبخندی زد و گفت: پس عجله کن به محل خودت برسی چون کوثر آنجا از اینجا خیلی لذیذتر است. با سرعت رفتیم تا به محل خودم رسیدیم نیک گفت: اینجا دارالسلام توست، حالا هرچقدر میخواهی بنوش و خوش باش. در فکر این بودم که چگونه بنوشم که نیک به درختی اشاره کرد و گفت: از این حوریه ای که روی درخت نشسته بخواه تا تورا سیراب کند. نگاهی به درختها انداختم، بالای هر درختی حوریه ای در کمال زیبایی جامی زیبا و ظریف در دست داشت و در کمال دلبری قصد سیراب کردن من را داشتند یکی از آنها با هزاران ناز و ادب و احترام جامی از کوثر به دستم داد و من نوشیدم. وقتی قطره ای نوشیدم چنان سرمست شدم که دیگر هیچ رنجی از سفر به تنم باقی نماند. دیدار با خانواده در این لحظه به یاد خانواده ام افتادم و گفتم، کاش میشد سری به دنیا بزنم و خانواده ام را از خواب غفلت بیدار کنم و به آنها بگویم مرگ یعنی راحتی و رهایی از تمام دردهای عالم. اگر بدانند اینجا برای مومن چقدر زیباست دیگر هیچ تلخی نسبت به مرگ در دل نخواهند داشت. نیک گفت: اگر بخوای اخبار اینجا را به آنها بگویی این کار ممنوع است اما میتوانی سری به انها بزنی. هر یک از اهالی برزخ اجازه دارند به صورت پرنده های لطیف در ایند و به اهل خود سرکشی کنند . اما مدت دیدار متناسب با لیاقت آنهاست، بعضی هر جمعه بعضی هرماه و بعضی هر سال... حالا اماده شو که تو در این لحظه میتوانی به دیدار آنها بروی... تاریکی شب دنیا را سیاه پوش کرده بود، روی دیواری نشستم و خانواده ام را زیر نظر گرفتم. همسرم مشغول کارهای خانه بود و بچه هایم مشغول انجام تکالیفشان... سری به نزدیکان دیگرم نیز زدم و از اینکه هیچ کدام را مشغول انجام گناهی ندیدم خوشحال شدم و چون دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشتم به خانه ام در دار السلام برگشتم. 🍂 هدایای زندگان مدتها بود که زندگی باصفای خود را در دارالسلام ادامه میدادم و هر از گاهی از هدایای فرزندان و دوستانم بهره مند میشدم . هدایای آنها که عموما شامل دعا و استغفار و صلوات بود مرتب به من میرسید و مرا چون غریقی که نجات یافته باشد،خوشحال میکرد. هرکس بر سر مزارم حاضر میشد خوشحال میشدم و با او انس میگرفتم. حتی یک فاتحه آنها برای من از تمام دنیا خوشحال کننده تر بود ولی میدانم که زندگان این حقیقت را درک نخواهند کرد.. ✍ادامه دارد....