eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
27.9هزار ویدیو
641 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 بار‌گـــاهت بـاب‌ رحمـت‌ کربلایت‌‌ ❲جَنَّت‌❳ است خستہ‌دل‌ از‌ رنج‌ هجرانیم‌ در‌ را باز‌ ڪن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره (۵۶۲) 🎙 حجت‌الاسلام پناهیان 💢 یکی از موانع رزق فراوان؟!! 🔸کوتاه و شنیدنی👌
مستند صوتی شنود - 04.mp3
17.15M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۴ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) ۲۲_و_۴۰_در_کانال_روشنگری 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. جلسه چهارم: 🔻از اینکه افراد سرشار از تعفن ولی بی خیال بودند، تعجب کردم 🔻موجودی هفت برابر انسان، با قیافه بسیار زشت را دیدم 🔻چرا شیطان بلندبلند می خندید 🔻کثافاتی که با وجود انسانها یکی بودند 🔻شبکه نور و ظلمت که به هم تنیده بودند 🔻خانه های نورانی با شعاع نور به هم وصل بودند و از هم انرژی می گرفتند 🔻نورانی ترین نقطه عالم با رائحه ای دیوانه کننده 🔻به شفاعت حضرت عبدالعظیم برگشتم 🔻یکی بودن کربلا وحرم شاه عبدالعظیم 🔻اثر گناه مثل آهن گداخته روی پوست است 🔻با وضو طهارت روحی پیدا میکنیم 🔻طهارت ظاهر وباطن انسان را در معرض نور خدا قرار می دهد 🔻مکان نورانی و عمل نورانی انسان را نورانی می کند 🔻مسجد محل صدور نور است 
مستند صوتی شنود - 03.mp3
14.35M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۳ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) ۲۲_و_۴۰_در_کانال_روشنگری 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه سوم: 🔻 با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. 🔻 جان هایی که قبض می شد را می‌دیدم 🔻 دیوارها را نمی‌دیدم و مسلط به محیط بیمارستان بودم 🔻 نحوه متفاوت قبض روح افراد 🔻 به هرچه توجه می کردم، کنه آن را می‌دیدم 🔻 معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم 🔻 احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا 🔻 احساس می کردم بالای سرم بی‌کران است و به پایین تسط دارم 🔻 تصرف در عالم ماده،از مقامات شهدا 🔻 قهقهه ی شیطان را شنیدم 🔻 در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤سیدالشهدا به چه کسانی فرمودند کربلا را ترک کنند؟! ما اکر بودیم می‌تونستیم تو کربلا کنار امام حسین (علیه السلام) بمونیم؟ ✍پیوست: یاران امام زمان عج هم در نهایت انقدر غربال میشن تا اون خوبا بمونن...
*این روزها برای قلب جریحه‌دار امام زمان علیه السلام صدقه بدهیم!* برای قلب جریحه‌دار مولایت صدقه بده! این روزها دلش خون است. امام رضا علیه السلام فرمودند: *هر گاه ماه محرم فرا می‌رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیهما السلام) دیگر خندان دیده نمی‌شد و غم و افسردگی بر او غلبه می‌یافت تا آن که ده روز از محرم می‌گذشت، روز دهم محرم که می‌شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود* . امالی صدوق، ص ۱۱۱ یا صاحب الزمان؛ محرم فرا رسیده؛ سال‌هاست خنده بر لب مبارکت نیست! غم و افسردگی بر شما غلبه یافته و روز مصیبت و اندوه نزدیک است🥺 *خدا را بحق عمه جانتان قسم میدهیم،تعجیل در فرجتان نزدیک گرداند* اللّهم عجّل لولیّک الفرج بحق عمه ی مضطر
🔴غصه مال دنیا را نخور بعضی ها می گویند چرا هیچ پیشرفتی در امور مادی نمی کنیم دیگران پول روی پول می گذارند ما همان بودیم که هستیم به ذات اقدس اله شکوه می برند و حسرت مال دیگران می خورند یا بدتر از آن بعضی ها اعمال عبادی انجام می دهند مثلا زیارت عاشورا می خوانند هرروز سعی می کنند گناه نکنند اما می گویند ما که این همه کار خوب می کنیم پس چرا باز تغییری در امور مادی ما رخ نمی دهد اولا این عین ناسپاسی است و عین کفراست چون‌این گروه هیچ گاه نفهمیدند مزه ی فقر چیست ندیده اند کسانی حتی ممکن است در اطرافشان باشند که سر درون سطل آشغال می برند و اینگونه ارتزاق می کنندولی هیچگاه غر و لند به خدا نمیزنند شمایی که خداوند روزیتان را مقرر کرده و بی منت به شما روزی می دهد در حالی که میدانید به خاطر بسیاری از افکارو اعمال و خیانت های نفسانی و باطنیتان مستحق هیچ نعمتی نیستید پس دهانتان را به شکرالله بگشایید تا نعمت از شما برنگردد قرآن کریم در مورد رزق و‌روزی بندگان چنین میفرماید: فَاِنَّ اللهَ یَقُولُ «وَ مَا مِنْ دابَّهٍ فِی الْاَرْضِ اِلّا عَلَیَ ـ اللهِ رِزْقُها» سوره هود آیه 6 خدا می‌فرماید: هیچ جنبنده‌ای در روی زمین نیست مگر آن که رزقشان را خدا می‌دهد. حضرت صادق(ع) دید شخصی ناراحت است و اخمهایش درهم است فرمود: چه شده چرا اوقاتت تلخ است؟ عرض کرد: آیا این زندگی شد من از شرمندگی نمی توانم سرم را بالا کنم. حضرت فرمود: مگر چه شده؟ عرض کرد: با این که دختر داشتم باز خدا به من دختر دیگری داد. امام صادق(ع) فرمود: خجالت نمی کشی این حرف را می‌زنی به تو چه مربوط است. اِنَّ عَلَیٰ اللهِ رِزْقُها وَ عَلَیٰ الْاَرْضِ ثِقْلُها خدا روزیش را می‌دهد و زمین بارش را حمل می‌کند تو چکاره هستی، خودت هم نان خور خدا هستی. حضرت رسول(ص) فرمودند: هیچ گاه غصه روزی را نخور زیرا خدا فرمود: رزق و روزی همه‌ی جنبندگان را می‌رساند. این عبارت ممکن است شامل نباتات هم بشود. زیرا نباتات نیز رشد می‌کنند و تغذیه می‌خواهند و ارض را مطرح کرده چون در مرعی و منظر ماست والا آن چه در عالم هستی می‌باشد روزی خوار خدایند. هر کس هم غم روزی را بخورد معلوم می‌شود به این کلام خدا دست نیافته و باورش نیامده که خدا روزی دهنده است و انسان‌ها نوعاً این گونه اند. شب که می‌شود به فکر فردایند که چطور می‌شود، از کجا پیدا کنند و قسمت زیادی از عمر آن‌ها صرف فکر روزی می‌شود. روایت داریم اِنَّکُمْ لَوْ تَتَوَکَّلُونَ عَلَیٰ اللهِ کَتَوَکُّلِ الطَّیْرِ تَغْدُ‌و خِماصاً وَ تَرُوحُ بِطاناً امام صادق(ع) فرمود: اگر توکل شما به اندازه توکل پرنده بود صبح می‌رفتید گرسنه و شب سیر بر می‌گشتید. آیا هیچ حیوانی شده، شب که می‌خوابد بگوید فردا روزی من چه می‌شود. حضرت صادق(ع) می‌فرماید: توکلتان مانند آنها باشد که خاطرشان جمع است که خدایی دارند که رزق و روزیشان به دست اوست. قَالَ «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» سوره ذاریات آیه 22 خدا فرمود: رزق شما در آسمان است نعمت باران از آسمان است که اگر نباشد هیچ موجودی زنده نمی ماند. فلذا قرآن کریم فرمود: «لَوْ اَنَّ اَهْلَ القُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ» سوره اعراف آیه 96 اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند درب‌های برکت را از آسمان به روی آنها باز می‌کنیم. آب اگر نباشد و آفتاب اگر نباشد حیات نیست و زندگی وجود ندارد. وَ مَا تُوعَدُونَ آن چه که وعده داده شده هم در آسمان است بنابراین دفتر اعمال هم در آسمان مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. وَ قَالَ «وَ اِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُّرٍ فَلا کاشِفَ لَهُ اِلّا هُوَ وَ اِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلیٰ کُلِّ شَئٍ قَدیرٌ» سوره انعام آیه 17 اگر خدا بخواهد به شما ضرری برساند چه کسی می‌تواند جز ذات اقدسش آن را بردارد و اگر بخواهد خیری برساند بدانید اوست که بر همه چیز قادر است. همه چیز از خداست و همه چیز به دست خداست.
✅جهـالت در مـورد مــرگ ✍یک کسی از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم ؟ امام فرمودند: از مرگ می ترسیم به این خاطر که نمی دانیم چیست و آن را نمی شناسیم. یک راننده ای که در یک جاده ی تاریک و ناشناخته حرکت می کند، نگران است. از این وحشت دارد که هر لحظه چه اتفاقی می خواهد پیش بیاید. امام هادی (ع) فرمودند: اگر به فرض چرک و کثافت بدن تو را گرفته باشد. در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه ی اینها را با یک حمام رفت شستشو دهید پاک می شود و از رنج رهایی پیدا می کنید. آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام بروید و از آن بدتان می آید ؟ گفتند: نه. مرگ نیز یک چنین چیزی است برای کسی که یک کثافات و آلودگی هایی بر جان او مانده و در دنیا پاک نشده، بوسیله ی آن شستشو پیدا کرده و از رنج ها خلاصی پیدا می کند. آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت و چند لحظه ی بعد از دنیا رفت. 📚از بیانات حجت الاسلام عالی
‌❓❓ *اساساً كيفيت پيشروى و تسخير كره زمين و تسليم قدرت هاى جهان در برابر ارتش امام زمان عجل الله فرجه به چه صورتى خواهد بود* ؟ *✅امام- عجّل اللَّه فرجه الشريف- علاوه بر تسليحات روز (طبق گفته روايات) از نيروهاى ديگر نيز برخوردار خواهد بود؛ مانند أبر و باد و رعد و برق و ساير وسايل رُعب آور طبيعى و هم چنين از نيروهاى ماوراء الطّبيعة (متافيزيكى) ؛ مانند نامرئى‌ها و أجنّة و يا از عوامل آسمانى و نيروى غيبى؛ مانند فرشتگان و برگشت كنند گان مُردگان مؤمن و خورشيد و ماه در اختيار اوست و رُعب به مسافت مدت يك ماه پيشاپيش و در عقب او، حركت مى كند.* ✅ *شمشيرها براى اصحاب او كه نام هركس روى آن نوشته شده است، از آسمان فرود آيد، اگر دشمن و كافرى در ميان درخت و يا سنگى، پنهان شود آن درخت يا سنگ ندا كند: اين دشمن خدا در من مخفى شده. آب زير فرمان او! و حيوانات نيز در طاعت اوست و عصاى موسى كه دريا را با آن شكافت و در دست او اژدها گرديد، با اوست!، و اصحاب او، بر كف پاى خود چيزى بنويسند و بر روى آب حركت مى كنند.* *اين‌ها همه اسلحه تهاجمى جنگى و نيروهاى نظامى ایشان را تشكيل مى دهد.* ✅ *در روايات متعدّد آمده است كه حضرت با عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام و تابوت سكينه ی و ساير ودايع انبياء عليهم السلام مى آيد كه هر يك از اين ها، از اسلحه هاى قوى نبوّت و رسالت است كه امثال فرعون را، محو و نابود ساخت مخصوصاً در تعريف «تابوت سكينه» گفته شده است كه يكى از اسرار الهى است كه آن را به هر شهرى بفرستند، تمام شهر را طعمه حريق مى سازد، به هر طرف آن را ارسال كنند، آن كشور را از صفحه تاريخ بر مى دارد،، درست؛ مانند بمب هاى اتمى و هيدروژنى و نيترونى امروز و قوى تر از آن‌ها و بدينسان خداوند حجّت خود را با اين تسليحات مسلّح مى سازد كه تسليحات مجهّز قرن حاضر، در برابر آن‌ها از هر واكنشى ناتوان است!* *✅خلاصه با ايجاد رعب و وحشت در بين دشمنان پيش مى رود تا كشتار و خونريزى و تلفات كم باشد.* ادامه دارد...
🔴 نبرد نهایی و پیروزی تمام کننده با حضور امیرالمومنین وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الملائكة تَنْزيلاً و روزى كه آسمان با ابر از هم مى‌شكافد و فرشتگان پى‌در‌پى نازل مى‌گردند؛ حكومت در آن روز از آنِ خداوند رحمان است؛ وآن روز، روز سختى براى كافران خواهد بود! (فرقان/۲۵و۲۶) 🌕 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: *منظور از «الغمام» (اَبر)؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.* 📗تفسير البرهان، ج ۴، ص۱۲۳ 📗تفسير القمی، ج ۲، ص۱۱۳ ✅ *با قیام امام مهدی عجل الله فرجه، آسمان از هم میشکافد و امیرالمومنین علی علیه السلام به همراه ملائکه(جنگاور) فوج فوج به زمین نازل میشوند؛ و برای مبارزه و نابودی شیاطین جنّی و انسی به کمک امام مهدی و یارانش میشتابند؛ و پس از آن، برای همیشه هستی، از لوث شرّ و شیاطین پاک میگردد؛ و حکومت الهی به مرکزیّت زمین برپا خواهد شد ان شاءالله؛ حکومتی که تمام مخلوقات از آن راضی و بوجود آن افتخار خواهند نمود* !
1_11743073.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
✍ ما نسل عجیبی هستیم ! عجیب خوشبخت ... عجیب سعادتمند ... عجیب متنعّم! از هزار و اندی سال غیبت امام زمان علیه‌السلام، ما به آخرِ آخرش رسیدیم ! به آخر کوچه‌ی انتظار... که اگر کمی مقاومت کنیم و طاقت بیاوریم به انتهای ماجرا ، مشرّف می‌شویم! اما هرچه به آخر کوچه نزدیک‌تر می‌شویم؛ این کوچه باریک‌تر می‌شود! تنگ‌تر می‌شود! ✨ما چاق و چلّه‌ها حتماً جا می‌مانیم... چاق و چلّه‌هایی که نشد کمی از گوشه‌ی نفسانیّات‌مان بتراشیم و ... کمی اندازه‌ی "مَــن"هایمان را لاغرتر کنیم! از آخر این کوچه فقط لاغرترها رد می‌شوند؛ همان‌ها که از "من"ها گذشتند و با بقیه، یکی شدند! همان‌ها که همه در کنارشان امن و آرامند... و ترس از دریده شدن ندارند ؛ دریده شدن با هیولای حسادت ، قضاوت، خودخواهی، خودشیفتگی و ... آنان که می‍توانند به پرش‌های بلند دیگران، و موفقیت‌هایشان، نه راضی ... که دلشاد و سرمست شوند! 💫آخر کوچه‌ی انتظار؛ اول دولت کریمه است! اگر برای زیستن در این دولت آماده نباشیم؛ حتماً از خیل یاری‎‌دهندگان امام‌مان جا می‌مانیم.
یَابْنَ مَسعُود وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ اِنَّ مَنْ یَدْعُ الدُّنْیا وَ یَقْبَلُ عَلی تِجارَهِ الْآخِرَهِ فَاِنَّ اللهَ تَعالی یَتَّجِرُ لَهُ مِنْ وَرآءِ تِجارَتِهِ وَ یَرْبَحُ اللهِ تِجارَتَهُ ای ابن مسعود قسم به خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرد. اگر کسی دنیا را رها کند و دنبال تجارت آخرت باشد خدا تجارت او را سودمند می‌کند. چقدر ارزش دارد که انسان در این چند سال عمر کوتاه دنیا، تجارتی کند که باقی بماند. تجارتی که خدا آن را تضمین کند و بیمه نماید. هر کس یک درهم صدقه بدهد، به اندازه کوه احد پرورش پیدا می‌کند. این تشبیهات برای این است که عقل ما کشش و درک آن را داشته باشد. یَقُولُ اللهُ تَعالی «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکرِ اللهِ وَ اِقامِ الصَّلوهِ وَ اِیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ وَ الْاَبْصارُ» سوره نور آیه 37 خدا می‌فرماید: مردان الهی کسانی هستند که نه تجارت و سوداگری و نه معاملات، آنها را از یاد خدا و نماز و زکات باز می‌دارد و از شدت اهوال روز قیامت مضطربند.
مرحوم فاضل دربندی مرد بزرگوار و عالمی جلیل القدر و عاشق امام حسین(ع) بود. می‌فرمود: من از قیامت وحشت دارم و چیزی هم ندارم که سرمایه‌ی من در قیامت باشد می‌خواهم دستم به دامن امام حسین(ع) باشد فلذا هنگام احتضار فرمود، علماء جمع شوند و وصیت کرد مرا در نجف به خاک نسپارید بلکه در کربلا دفن کنید. حاضرین تعجب کردند که همه دوست دارند در وادی السلام نجف دفن شوند اما چرا ایشان می‌گوید به کربلا ببرید. علت را از خود آقا پرسیدند. فرمود: روایت است که هر کس در نجف دفن شود از برکت مولا امیرالمؤمنین(ع) خدا بدون حساب او را به بهشت می‌برد و من می‌ترسم که مرا به نجف ببرند و عاقبت چنین شود و حال آن که دوست دارم در صحرای قیامت باشم و ببینم که خدا با حرمله، قاتل علی اصغر(ع) امام حسین(ع) چه می‌کند. البته پاسخ آقا طور دیگری هم نقل شده که ایشان فرمودند: مرا در کربلا دفن کنید چون مهمانان امام حسین(ع) فردای قیامت حسابشان با خود اباعبدالله(ع) است و امام حسین(ع) هم دریای رحمت است و مهمانان خود را به بهشت می‌برد.
درمان حسرت خوردن از نداشته‌ها ! چطور حسرت آنچه كه نداریم را نخوریم؟ به عنوان مثال اگر ما در حسرت داشتن یك چیز یا یك كس هستیم و رسیدن به آن نا معقول یا غیر ممكن است چطور از حسرت جلوگیری كنیم؟ خداوند در آیه 131 سوره طه می‌فرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیرٌ وَ أَبْقى‏»؛ و هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى كه به گروه‏هایى از آنها داده‏ایم میفكن كه اینها شكوفه‏هاى زندگى دنیاست و براى آنست كه آنان را با آن بیازمائیم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است. در این آیه دستوری به پیامبر داده شده كه در حقیقت منظور از آن عموم مسلمانان است و می فرماید: هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى كه به گروه‏هایى از آنها (كفار و مخالفان) داده‏ایم میفكن (وَ لا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ). آرى این نعمت هاى ناپایدار كه شكوفه‏هاى زندگى دنیا است (زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا). شكوفه‏هایى كه زود مى‏شكفد و پژمرده مى‏شود و پرپر مى‏گردد و بر روى زمین مى‏ریزد، و چند صباحى بیشتر پایدار نمى‏ماند. در عین حال اینها همه براى آن است كه ما آنان را با آن بیازمائیم (لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ). و به هر حال آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پایدارتر است (وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیرٌ وَ أَبْقى‏). خداوند انواع مواهب و نعمتها را به تو بخشیده است، ایمان و اسلام، قرآن و آیات الهى، روزیهاى حلال و پاكیزه و سرانجام نعمتهاى جاودان آخرت این روزیها پایدارند و جاودانى. پیام آیه این است كه اگر انسان به نعمت های بی كرانی كه خداوند به او عطا كرده خوب دقت كند متوجه می شود كه به اندازه ای غرق در نعمت خداوند است كه نمی تواند و نباید به مال و دارایی دیگران نگاه كند. برخی روایاتی كه در این باره وارد شده چنین است: كسی كه توكل به خداوند نداشته باشد، همیشه دست نیاز به دیگران دراز می‌كند و این وابستگی موجب سلب آسایش او می‌شود. این افراد با كوچكترین مشكل به دیگران متوسل می‌شوند و هیچ امیدی ندارند. در این شرایط آن‌ها در عین حال كه سعی و تلاش می‌كنند، باید به خداوند توكل كنند تا مشكلاتشان حل شود الف- لقمان به فرزندش چنین سفارش می كند: ‏ «اى پسرم بى‏نیازترین مردم كسى است كه به آنچه در دست اوست قناعت كند و فقیرترین آنها كسى است كه به آنچه در دست مردم است چشم داشته باشد و بر تو باد كه مأیوس باشى از آنچه در دست مردم است. و اعتماد تو به وعده خدا باشد. و كوشش كن در آنچه بر تو واجب شده. و رزقى كه براى تو ضمانت شده و به تو خواهد رسید لازم نیست سعى بسیار در طلب آن داشته باشى.و توكّل بر خدا كن در تمام امور و كارهاى خود تا تو را كفایت كند.» (ارشاد القلوب-ترجمه طباطبایى ص 290 باب 18) ب- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَقَرَّ عَینُكَ وَ تَنَالَ خَیرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاس‏. از امام صادق علیه السّلام روایت شده كه فرمودند اگر می خواهى دیدگان شما روشن گردد و به خیر دنیا و آخرت برسید طمع نداشته باشید و از مردم قطع امید نمائید.( ترجمه الإیمان و الكفر بحار الانوار ج‏2 598 129) ج- قَالَ رسول الله – صلی الله علیه و آله -: أُوصِیكَ بِخَمْسٍ بِالْیأْسِ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَى وَ إِیاكَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ وَ إِیاكَ وَ مَا یعْتَذَرُ مِنْهُ وَ أَحِبَّ لِأَخِیكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ. رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: به تو پنج وصیت میكنم: از مردم قطع امید كن كه توانگرى در آن می‌باشد، از طمع دورى نما كه آن فقر ایجاد می كند، هر گاه نماز می خوانى خیال كن كه آخرین نمازت می‌باشد، سخنى نگو كه بعد از آن عذر بخواهى براى خود هر چه می خواهى براى برادرت هم بخواه‏.(بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏70 168 باب 129 )
روشهای به دست آوردن آرامش 1- ذكر و یاد خدا آرامش روانى، امرى مطلوب است كه براى دست‏یابى آن باید تلاش كرد. اساسا ارتباط با خدا آرامش‏آور است؛ یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى‏یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است كه: «در مۆمنان سكینه و آرامش نازل مى‏كند». بهترین چیزى كه روح انسان را صفا مى‏بخشد و حالت آرامش و سكونت براى انسان ایجاد مى‏كند، ذكر و یاد خدا است. قرآن مى‏فرماید: «الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید كه با یاد خدا دل‏ها اطمینان و آرامش پیدا مى‏كند.» (رعد، آیه 28) 2- توكل به خدا كسی كه توكل به خداوند نداشته باشد، همیشه دست نیاز به دیگران دراز می‌كند و این وابستگی موجب سلب آسایش او می‌شود. این افراد با كوچكترین مشكل به دیگران متوسل می‌شوند و هیچ امیدی ندارند. در این شرایط آن‌ها در عین حال كه سعی و تلاش می‌كنند، باید به خداوند توكل كنند تا مشكلاتشان حل شود. خداوند در قرآن سوره طلاق آیه 3 می‌فرماید: «هر كه به خداوند توكل كند، خداوند او را بس است.» بنابراین كسی كه توكل به خدا داشته باشد، دیگر حرص مشكلات و سختی‌ها را نمی‌خورد و خود را به خداوند می‌سپارد. 3- نداشتن حرص و طمع انسان‌ها هر چقدر ثروتمندتر باشند، به همان میزان آرامش كمتری دارند. هر قدر زندگی ماشینی و امكانات رفاهی و همین طور آسایش بیشتر باشد، به همان نسبت و به همان تناسب آرامش ما كم می‌شود. كسی كه به فكر مال اندوزی و طمع باشد، همیشه به این فكر است كه ثروتش بیشتر شود، در نتیجه آرامشی ندارد. افرادی ‌كه معمولا چشم داشت یا حسرت مال و علم افراد را می‌خورند، معمولا از روح و روان سالمی برخوردار نیستند. 4- بالا بردن رشد معنوی افراد می‌توانند با رشد معنوی و از طریق دعا كردن و توسل به اهل بیت علیهم السلام، و مطالعه، كمبودها و خلاء‌های خود را برطرف كنند؛ زیرا با دعا مشكلات آن‌ها حل می‌شود و به آرامش می‌رسند. مانند شركت در مجالس عمومى دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام، دعاى كمیل، ندبه... برخى بزرگان مى‏فرمایند: هیچ مشكلى نداشتم مگر این كه با دعاى توسّل حلّ شد. اى پسرم بى‏نیازترین مردم كسى است كه به آنچه در دست اوست قناعت كند و فقیرترین آنها كسى است كه به آنچه در دست مردم است چشم داشته باشد و بر تو باد كه مأیوس باشى از آنچه در دست مردم است. و اعتماد تو به وعده خدا باشد. و كوشش كن در آنچه بر تو واجب شده. و رزقى كه براى تو ضمانت شده و به تو خواهد رسید لازم نیست سعى بسیار در طلب آن داشته باشى 5- واقعیت زندگی را قبول كنید درست است كه انسان دوست دارد به كارهای بزرگ و مال و ثروت دست پیدا كند و این رفتار ذاتی است، اما زمانی است كه فرد تمام سعی و تلاش خود را می‌كند، اما به آن مرحله از پیشرفت نمی‌رسد. او نباید ناامید شده و تمام فكرش را روی آن متمركز كند، زیرا موجب سلب آسایش او می‌شود. پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: ان الله یحب معالی الامور: «خداوند كارهای بلند و گرامی را دوست دارد». ولی زمانی‌ كه افراد به خواسته‌های خود و آن پیشرفت نمی‌رسند، باید حسرت نخورند، زیرا حسرت ‌خوردن خود یك عامل از بین‌بردن آسایش است. 6- تسلیم مقدرات خداوند باشید فرض كنید فردی مدام در حال دعا كردن است كه خداوند شرایط ازدواج او را با كسی كه دوستش دارد فراهم كند، اما دعای او مستجاب نمی‌شود و او به طرف مقابل خود نمی‌رسد. این تقدیر خداوند است و نباید بر خواسته‌های خود پافشاری كند. برخی افراد می‌گویند: خداوند در قرآن فرموده كه بخوانید مرا، تا اجابت كنم شما را. پس چرا خداوند دعاهای ما را اجابت نمی‌كند. باید در جواب گفت: احتمالاً دلیل آن این است كه خداوند صلاح تو را می‌خواهد و حكمت نبوده! خداوند در قرآن سوره بقره آیه 216 می‌فرماید: «عَسَی أَن تَكْرَهُواْ شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَّكُمْ وَ عَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» ؛ «شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.» باید هر كاری كه نمی‍ ‌شود به آن دست یافت را به دست خداوند سپرد؛ زیرا خداوند هم مهربان است و هم حكیم؛ هم دانا است و هم عالم به غیب.!
🔴حبّ مال و ثروت صفت دوّم از شاخه هاى قوّه ى شهويّه، حبّ مال است كه از آثار حبّ دنياست و شكى نيست كه هر انسانى به آن نياز دارد، اگر مال تحصيل نشد انسان فقير است; هم چنان كه فرموده اند: كاد الفقر ان يكون كفراً و كاد الحسد ان يغلب القدر[1]; چه بسا فقر نتيجه ى كفر دهد، و حسد بر قضا و قدر چيره شود. اگر انسان ثروتمند گردد، چه بسا سركشى و طغيان كند و كافر گردد; پس مال و ثروت هم فايده و سود و هم ضرر و زيان دارد و انسان با آن امتحان مى شود. اگر انسان تهى دست باشد، يا قناعت مى كند و يا حرص مىورزد كه اوّلى پسنديده و دوّمى ناپسند است، و اگر ثروتمند شد يا بخيل مى شود و دست تنگ ـ كه ضد ارزش است ـ و يا بذل و بخشش مى كند كه اگر به حدّ اسراف برسد قبيح و چنان چه متعارف باشد خوب و ممدوح است. تشخيص اين صفات و مواد آنها از هم خيلى آسان نيست. حافظ چنين سروده است: دولت فقر خدايا به من ارزانى دار *** كين كرامت سبب حشمت و تمكين من است مذمت مال قال الله تعالى: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ);[2] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، نكند اموال و اولاد شما موجب شود كه خدا را از ياد ببريد و كسانى كه اين چنين باشند زيانكارند. (وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ);[3] يعنى جز اين نيست كه اموال و اولاد شما براى شما فتنه و موجب امتحان است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: ما ذئبان ضاريان اُرسلا فى زريبة غنم باكثر فساداً من حبّ المال و الجاه فى دين الرجل المسلم[4]; دو گرگ گرسنه كه به گلّه ى گوسفندى حمله كند، ضررش كم تر است از حبّ رياست و ثروت نسبت به دين مردِ مسلمان. ان الدنيا و الدرهم اهلكا من كان قبلكم، و هما مُهلكاكم[5]; همانا دينار طلا و درهم نقره هلاك كردند كسانى را كه پيش از شما بودند و شما را نيز هلاك و نابود خواهند كرد. اميرالمؤمنين درهم نقره اى را در دست مبارك گرفته و به او مى فرمود: تا تو از دست من بيرون نروى سودى براى من ندارى.[6] از ابن عباس روايت شده است كه: وقتى دينار و درهم سكّه زده شد شيطان آنها را برداشت و به چشمان و سينه چسبانيد، سپس بوسيد و گفت هركس شما را دوست داشته باشد، به حق، بنده ى من خواهد بود و همين دوستى شما براى من بس است، حتى اگر بت پرست نباشد و موحد باشد[7]. مرحوم نسيم شمال گويد: اسكناس اى اسكناس اى اسكناس *** برده اى از مرد و زن هوش و حواس تو همان بودى كه با صد عزّ و ناز *** گاه منصب دادى و گاه امتياز تو همان بودى كه دزدان شرور *** جمع كردند از تو مليان و كرور خائنين خاك وطن بفروختند *** تا كه مشتى اسكناس اندوختند و انصافاً پول از جمله چيزهايى است كه سرفراز بيرون آمدن از امتحان آن خيلى سخت است. يك داستان آموزنده يكى از اقوام مى گفت: در نجف اشرف دوستى متدين و مقيّد به واجبات و مستحبات داشتم كه بعداً ساكن كويت شد. پس از مدّتى به ديدن او رفتم; ديدم وضعش تغيير كرده، در اطاق پذيرايى و خوابش تلويزيون رنگى بود و برنامه هاى مبتذل آن چنانى تماشا مى كرد. گفتم: تو كه اين گونه نبودى. گفت: فلانى پول دارم. چون تا آخر شب نماز نخواند به او يادآورى كردم. گفت: حالش نيست. گفتم: يعنى چه! گفت: فلانى پول دارم. معلوم شد ماه رمضان هم روزه نگرفته، چون پول داشته است. داستان ثعلبه ى انصارى نيز معروف است.[8] مرحوم استاد شهيد مطهرى در كتاب داستان راستان در توضيح آن مى نويسند: ثعلبه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درخواست نمود تا پول دار شود و قسم ياد كرد حقش را ادا مى كند. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دعا كرد. پس چند رأس گوسفند خريد و زياد شدند، تا اين كه به خارج مدينه و سپس به دهات اطراف رفت و ديگر در نماز جمعه و جماعت شركت نمى كرد. پس رسول خدا كسى را نزد ثعلبه فرستاد كه زكوة گوسفندانش را بگيرد. او گفت: نمى دهم; اين كه مثل جزيه اى است كه از كفّار مى گيرند. پيغمبر فرمود: واى بر ثعلبه; سپس اين آيه نازل شد: (وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحِينَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ);[9] از مسلمانان كسى است كه با خدا پيمان مى بندد كه اگر ثروتمند شد حتماً صدقه مى دهد و از خوبان خواهد شد، پس وقتى خداوند از فضل وكرمش به او داد بخل ورزيده و رو مى گرداند (اعراض مينمايد). گر به دولت برسى مست نگردى مردى. شيخ بها فرموده است: لا تَغُرنْك من المرء لباس رقعه *** و قميص فوق ساق الكعب منه وضعه و جبين لاح منه اثر قد قلعه *** اره الدرهم تعرف غيّه او ورعه يعنى به ظاهر انسان گول نخور و تحت تأثير قرار نگير، اگر لباس پينه دار و وصله زده يا پيراهن بلند تا زير زانو دربر كرده باشد، و حتى در پيشانى او آثار سجده باشد; چون اين ها ملاك
نيست، پول را به او نشان بده تا بدى يا ورع و خداترسى او را بشناسى. زهد چيست و زاهد كيست؟ زهد يعنى ضدّ محبّت دنيا و مال، و دل كندن از آنها و اكتفا نمودن به كم ترين مقدارى كه حفظ سلامتى بدن شود و آبرو و شخصيت اجتماعى انسان محفوظ بماند; بنابراين، زاهد و پارسا كسى است كه به جهت رسيدن به قرب معنوى الهى و نعمت هاى بهشت از دنيا و خوش گذرانى و آن چه در آن است از، مال، مقام و منصب بگذرد و به حدّاقل زندگى اكتفا نمايد. بالاترين درجه ى زهد، اين است كه فقط به خاطر عشق به خدا و تقرب به ذات مقدّس بارى تعالى، از دنيا صرف نظر كند، نه به طمع بهشت و نه به جهت ترس از جهنم. پس زاهد حقيقى كسى است كه توانايى رسيدن به دنيا و مال و منال آن را داشته باشد، ولى به خاطر پستى و بى ارزشى آنها در برابر نعمت هاى آخرت، و يا تقرّب به خداى متعال، از آنها دل بكند. زاهد حتى در دنيا نيز فكرش راحت و آسوده است و هيچ غصّه و اندوهى نخواهد داشت. بدين جهت اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد: (الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ);[10] تمام زهد بين دو كلمه از قرآن است. خداوند فرموده هرگز بر آن چه از دست داده ايد، اندوه نخوريد، و از آنچه به شما داده شده، شاد نشويد، و كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شاد نگردد، پس زهد را از دو سمت گرفته است (بى اعتنايى به گذشته و آينده). يكى از دانشمندان خارجى گفته است در قرآن مسلمانان يك آيه وجود دارد كه اگر مردم دنيا به آن عمل كنند، هرگز پير نخواهند شد و آن اين است كه: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور)[11]. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: (ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُول عَنْه);[12] تو در دنيا زهد را پيشه ى خود كن تا خداوند بدى ها و زشتى هاى دنيا را به تو نشان دهد و نبايد غفلت كنى، چون همه ى كارهاى تو حساب رسى دارد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: من اراد ان يؤتيه الله علماً بغير تعلّمُ و هدى بغير هدايه فليزهد فى الدنيا[13]; هركس بخواهد كه خداوند به او دانش و علم دهد، بدون درس خواندن و هدايت كند بدون راهنما، پس در دنيا زهد ورزد و از آن دل بكند. ازهد فى الدنيا يحبّك الله، و ازهد فيما فى ايدى الناس يحبّك الناس[14]; يعنى از دنيا دل بردار و بى علاقه باش، تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه در نزد مردم است دل بردار، تا مردم تو را دوست داشته باشند. نامه ى جالب اميرالمؤمنين(ع) به ابن عباس اميرالمؤمنين(عليه السلام) درباره ى بى اعتنايى به دنيا، و زهد و پارسايى، نامه اى به عبدالله ابن عباس نوشته است كه به قول مرحوم حاج شيخ عباس قمى سزاوار است با آب طلا نوشته شود;[15] هم چنان كه خود ابن عباس مى گويد: پس از سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از هيچ سخنى مثل اين كلام، سود نبردم: فانّ المرءَ قد يسرّه درك مالم يكن لِيفوته، و يسوئه فوت مالم يكن ليدركه، فليكن سرورك بما نلت من آخرتك، وليكن اسفك على مافاتك منها، و ما نلتَ من دنياك فلا تكثر به فرحاً، و مافاتك منها فلا تأس عليه جزعاً، وليكن همّك فيما بعد الموت;[16] پس از حمد و ستايش خدا و درود بر رسول خدا، همانا انسان، شاد و خوشحال مى شود از رسيدن به چيزى كه خواست خدا بوده كه حتماً از دست او نرود، و ناراحت مى گردد به سبب از دست دادن چيزى كه مقدّر بوده حتماً به او نرسد; پس اى ابن عباس، بايد شادى تو به خاطر رسيدن نعمتى از نعمت هاى آخرت، و اندوه و غصّه ى تو به خاطر از دست دادن آن باشد، ولى به آنچه از دنيا رسيده اى، خيلى خوشحال نباش، و به آنچه از دستت رفته، افسوس نخور (چون آنچه در دنيا هست، بالاخره از بين مى رود) و بايد همّت و كوشش تو براى بعد از مرگ باشد.[1]. سفينة البحار، ج 7، ص 131. [2]. سوره ى منافقون، آيه ى 9. [3]. سوره ى انفال، آيه ى 24. [4]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 144. [5]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 139. [6]. جامع السعادات، ج 2، ص 38. [7]. بحارالانوار، ج 73، ص 137. [8]. سفينة البحار، ج 1، ص 497، چاپ اسوه، بحارالانوار، ج 22، ص 40. [9]. سوره ى توبه، آيه ى 75. [10]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 3، ص 238، قصار 490. [11]. سوره ى حديد، آيه ى 23. [12]. نهج البلاغه محمد عبده، ج 2، ص 229. [13]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [14]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [15]. منتهى الامال، ص 149. [16]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 864، نامه ى 22.
    کتاب  دروس اخلاق اسلامي  حبّ مال و ثروت حبّ مال و ثروت صفت دوّم از شاخه هاى قوّه ى شهويّه، حبّ مال است كه از آثار حبّ دنياست و شكى نيست كه هر انسانى به آن نياز دارد، اگر مال تحصيل نشد انسان فقير است; هم چنان كه فرموده اند: كاد الفقر ان يكون كفراً و كاد الحسد ان يغلب القدر[1]; چه بسا فقر نتيجه ى كفر دهد، و حسد بر قضا و قدر چيره شود. اگر انسان ثروتمند گردد، چه بسا سركشى و طغيان كند و كافر گردد; پس مال و ثروت هم فايده و سود و هم ضرر و زيان دارد و انسان با آن امتحان مى شود. اگر انسان تهى دست باشد، يا قناعت مى كند و يا حرص مىورزد كه اوّلى پسنديده و دوّمى ناپسند است، و اگر ثروتمند شد يا بخيل مى شود و دست تنگ ـ كه ضد ارزش است ـ و يا بذل و بخشش مى كند كه اگر به حدّ اسراف برسد قبيح و چنان چه متعارف باشد خوب و ممدوح است. تشخيص اين صفات و مواد آنها از هم خيلى آسان نيست. حافظ چنين سروده است: دولت فقر خدايا به من ارزانى دار *** كين كرامت سبب حشمت و تمكين من است مذمت مال قال الله تعالى: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ);[2] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، نكند اموال و اولاد شما موجب شود كه خدا را از ياد ببريد و كسانى كه اين چنين باشند زيانكارند. (وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ);[3] يعنى جز اين نيست كه اموال و اولاد شما براى شما فتنه و موجب امتحان است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: ما ذئبان ضاريان اُرسلا فى زريبة غنم باكثر فساداً من حبّ المال و الجاه فى دين الرجل المسلم[4]; دو گرگ گرسنه كه به گلّه ى گوسفندى حمله كند، ضررش كم تر است از حبّ رياست و ثروت نسبت به دين مردِ مسلمان. ان الدنيا و الدرهم اهلكا من كان قبلكم، و هما مُهلكاكم[5]; همانا دينار طلا و درهم نقره هلاك كردند كسانى را كه پيش از شما بودند و شما را نيز هلاك و نابود خواهند كرد. اميرالمؤمنين درهم نقره اى را در دست مبارك گرفته و به او مى فرمود: تا تو از دست من بيرون نروى سودى براى من ندارى.[6] از ابن عباس روايت شده است كه: وقتى دينار و درهم سكّه زده شد شيطان آنها را برداشت و به چشمان و سينه چسبانيد، سپس بوسيد و گفت هركس شما را دوست داشته باشد، به حق، بنده ى من خواهد بود و همين دوستى شما براى من بس است، حتى اگر بت پرست نباشد و موحد باشد[7]. مرحوم نسيم شمال گويد: اسكناس اى اسكناس اى اسكناس *** برده اى از مرد و زن هوش و حواس تو همان بودى كه با صد عزّ و ناز *** گاه منصب دادى و گاه امتياز تو همان بودى كه دزدان شرور *** جمع كردند از تو مليان و كرور خائنين خاك وطن بفروختند *** تا كه مشتى اسكناس اندوختند و انصافاً پول از جمله چيزهايى است كه سرفراز بيرون آمدن از امتحان آن خيلى سخت است. يك داستان آموزنده يكى از اقوام مى گفت: در نجف اشرف دوستى متدين و مقيّد به واجبات و مستحبات داشتم كه بعداً ساكن كويت شد. پس از مدّتى به ديدن او رفتم; ديدم وضعش تغيير كرده، در اطاق پذيرايى و خوابش تلويزيون رنگى بود و برنامه هاى مبتذل آن چنانى تماشا مى كرد. گفتم: تو كه اين گونه نبودى. گفت: فلانى پول دارم. چون تا آخر شب نماز نخواند به او يادآورى كردم. گفت: حالش نيست. گفتم: يعنى چه! گفت: فلانى پول دارم. معلوم شد ماه رمضان هم روزه نگرفته، چون پول داشته است. داستان ثعلبه ى انصارى نيز معروف است.[8] مرحوم استاد شهيد مطهرى در كتاب داستان راستان در توضيح آن مى نويسند: ثعلبه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درخواست نمود تا پول دار شود و قسم ياد كرد حقش را ادا مى كند. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دعا كرد. پس چند رأس گوسفند خريد و زياد شدند، تا اين كه به خارج مدينه و سپس به دهات اطراف رفت و ديگر در نماز جمعه و جماعت شركت نمى كرد. پس رسول خدا كسى را نزد ثعلبه فرستاد كه زكوة گوسفندانش را بگيرد. او گفت: نمى دهم; اين كه مثل جزيه اى است كه از كفّار مى گيرند. پيغمبر فرمود: واى بر ثعلبه; سپس اين آيه نازل شد: (وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحِينَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ);[9] از مسلمانان كسى است كه با خدا پيمان مى بندد كه اگر ثروتمند شد حتماً صدقه مى دهد و از خوبان خواهد شد، پس وقتى خداوند از فضل وكرمش به او داد بخل ورزيده و رو مى گرداند (اعراض مينمايد). گر به دولت برسى مست نگردى مردى. شيخ بها فرموده است: لا تَغُرنْك من المرء لباس رقعه *** و قميص فوق ساق الكعب منه وضعه و جبين لاح منه اثر قد قلعه *** اره الدرهم تعرف غيّه او ورعه يعنى به ظاهر انسان گول نخور و تحت تأثير قرار نگير، اگر لباس پينه دار و وصله زده يا پيراهن بلند تا زير زانو دربر كرده باشد، و حتى
در پيشانى او آثار سجده باشد; چون اين ها ملاك نيست، پول را به او نشان بده تا بدى يا ورع و خداترسى او را بشناسى. زهد چيست و زاهد كيست؟ زهد يعنى ضدّ محبّت دنيا و مال، و دل كندن از آنها و اكتفا نمودن به كم ترين مقدارى كه حفظ سلامتى بدن شود و آبرو و شخصيت اجتماعى انسان محفوظ بماند; بنابراين، زاهد و پارسا كسى است كه به جهت رسيدن به قرب معنوى الهى و نعمت هاى بهشت از دنيا و خوش گذرانى و آن چه در آن است از، مال، مقام و منصب بگذرد و به حدّاقل زندگى اكتفا نمايد. بالاترين درجه ى زهد، اين است كه فقط به خاطر عشق به خدا و تقرب به ذات مقدّس بارى تعالى، از دنيا صرف نظر كند، نه به طمع بهشت و نه به جهت ترس از جهنم. پس زاهد حقيقى كسى است كه توانايى رسيدن به دنيا و مال و منال آن را داشته باشد، ولى به خاطر پستى و بى ارزشى آنها در برابر نعمت هاى آخرت، و يا تقرّب به خداى متعال، از آنها دل بكند. زاهد حتى در دنيا نيز فكرش راحت و آسوده است و هيچ غصّه و اندوهى نخواهد داشت. بدين جهت اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد: (الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ);[10] تمام زهد بين دو كلمه از قرآن است. خداوند فرموده هرگز بر آن چه از دست داده ايد، اندوه نخوريد، و از آنچه به شما داده شده، شاد نشويد، و كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شاد نگردد، پس زهد را از دو سمت گرفته است (بى اعتنايى به گذشته و آينده). يكى از دانشمندان خارجى گفته است در قرآن مسلمانان يك آيه وجود دارد كه اگر مردم دنيا به آن عمل كنند، هرگز پير نخواهند شد و آن اين است كه: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتال فَخُور)[11]. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: (ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُول عَنْه);[12] تو در دنيا زهد را پيشه ى خود كن تا خداوند بدى ها و زشتى هاى دنيا را به تو نشان دهد و نبايد غفلت كنى، چون همه ى كارهاى تو حساب رسى دارد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: من اراد ان يؤتيه الله علماً بغير تعلّمُ و هدى بغير هدايه فليزهد فى الدنيا[13]; هركس بخواهد كه خداوند به او دانش و علم دهد، بدون درس خواندن و هدايت كند بدون راهنما، پس در دنيا زهد ورزد و از آن دل بكند. ازهد فى الدنيا يحبّك الله، و ازهد فيما فى ايدى الناس يحبّك الناس[14]; يعنى از دنيا دل بردار و بى علاقه باش، تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه در نزد مردم است دل بردار، تا مردم تو را دوست داشته باشند. نامه ى جالب اميرالمؤمنين(ع) به ابن عباس اميرالمؤمنين(عليه السلام) درباره ى بى اعتنايى به دنيا، و زهد و پارسايى، نامه اى به عبدالله ابن عباس نوشته است كه به قول مرحوم حاج شيخ عباس قمى سزاوار است با آب طلا نوشته شود;[15] هم چنان كه خود ابن عباس مى گويد: پس از سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از هيچ سخنى مثل اين كلام، سود نبردم: فانّ المرءَ قد يسرّه درك مالم يكن لِيفوته، و يسوئه فوت مالم يكن ليدركه، فليكن سرورك بما نلت من آخرتك، وليكن اسفك على مافاتك منها، و ما نلتَ من دنياك فلا تكثر به فرحاً، و مافاتك منها فلا تأس عليه جزعاً، وليكن همّك فيما بعد الموت;[16] پس از حمد و ستايش خدا و درود بر رسول خدا، همانا انسان، شاد و خوشحال مى شود از رسيدن به چيزى كه خواست خدا بوده كه حتماً از دست او نرود، و ناراحت مى گردد به سبب از دست دادن چيزى كه مقدّر بوده حتماً به او نرسد; پس اى ابن عباس، بايد شادى تو به خاطر رسيدن نعمتى از نعمت هاى آخرت، و اندوه و غصّه ى تو به خاطر از دست دادن آن باشد، ولى به آنچه از دنيا رسيده اى، خيلى خوشحال نباش، و به آنچه از دستت رفته، افسوس نخور (چون آنچه در دنيا هست، بالاخره از بين مى رود) و بايد همّت و كوشش تو براى بعد از مرگ باشد.[1]. سفينة البحار، ج 7، ص 131. [2]. سوره ى منافقون، آيه ى 9. [3]. سوره ى انفال، آيه ى 24. [4]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 144. [5]. جامع السعادات، ج 2، ص 36، بحار، ج 73، ص 139. [6]. جامع السعادات، ج 2، ص 38. [7]. بحارالانوار، ج 73، ص 137. [8]. سفينة البحار، ج 1، ص 497، چاپ اسوه، بحارالانوار، ج 22، ص 40. [9]. سوره ى توبه، آيه ى 75. [10]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 3، ص 238، قصار 490. [11]. سوره ى حديد، آيه ى 23. [12]. نهج البلاغه محمد عبده، ج 2، ص 229. [13]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [14]. جامع السعادات، ج 2، ص 44. [15]. منتهى الامال، ص 149. [16]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 864، نامه ى 22. در شب بيست و هفتم ماه رمضان دعاى جالبى از امام زين العابدين(
عليه السلام) نقل شده است كه حضرت مكرّر از اوّل شب تا آخر مى خواندند: اللهم ارزقنى التجافَى عن دار الغرور، و الانابة الى دارالخلود، و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت; پروردگارا به من روزى بفرما كه از خانه ى غرور دنيا دل بكنم و به خانه ى جاويد آخرت بازگردم، و مهيّا شوم براى مرگ، پيش از رسيدن زمان آن. و در فضيلت و شرافت زهد همين بس كه از صفات بارز انبيا و اولياى خدا بوده است.اكثر خوراك حضرت موسى و عيسى(عليهما السلام)نباتات و برگ درختان بود. لباس حضرت عيسى(عليه السلام) بافته اى از مو بود و خانه و كاشانه اى هم نداشت. در هر كجا بود اگر شب مى رسيد، همان جا مى خوابيد، زن و فرزند هم اختيار نكرد; اصلا انس به دنيا نگرفت. زهد و بى اعتنايى رسول اكرم(صلى الله عليه وآلهو اميرالمؤمنين(عليه السلام)و فاطمه زهرا(عليها السلام) به دنيا، براى ما قابل درك نيست و مستغنى از بيان است;به چند نمونه از آنها اشاره مى كنيم: 1. عايشه مى گويد: در خانه ى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بيش تر خوراك ما خرما بود و شب ها مى گذشت و آتشى براى خوراك و چراغى جهت روشنايى روشن نمى شد و تا زمانى كه حضرت(صلى الله عليه وآله)زنده بود، دنيا بر ما سخت گذشت و وقتى آن جناب رحلت كرد، دنيا به ما رو آورد[1]. 2. اوّلين روزى كه اميرالمؤمنين به خلافت رسيد و با او بيعت كردند، دستور داد فقرا جمع شدند و تمام موجودى بيت المال را تقسيم كرد، سپس بيل و زنبيل خود را برداشت و در بيرون مدينه، نزديك مسجد قبا مشغول كار خود شد[2]. 3. در بين راه بصره براى جنگ صفين، حضرت در ربذه توقف نمودند و داخل خيمه شدند. جمعى از اصحاب و حجّاج منتظر بودند آن حضرت بيرون بيايند، ولى طول كشيد و نيامدند. ابن عباس مى گويد: اجازه گرفتم و وارد شدم. ديدم آن جناب نعلين خود را پينه و وصله مى زنند، عرض كردم: جمعيت منتظر شماست، حالا كه وقت كفش دوختن نيست. حضرت جواب مرا نداده به كار خود ادامه دادند، تا اين كه كارشان تمام شد; بعد نعلين را جفت كرده، فرمودند: ابن عباس، اين ها چه مقدار ارزش دارند. گفتم: قيمتى ندارند. فرمود با همين حال. گفتم: كم تر از يك درهم. فرمود: (وَ اللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً);[3] به خدا سوگند اين جفت نعلين نزد من محبوب تر است از حكومت بر شما، مگر آن كه اقامه ى حقى كنم و يا باطلى را از ميان بردارم.[4]4. سويد بن غفله مى گويد: پس از آن كه مردم با حضرت (عليه السلام)بيعت كردند بر آن جناب وارد شدم; ديدم روى حصير كوچكى نشسته و در خانه هيچ وسيله ى زندگانى و اسباب نيست. عرض كردم يا اميرالمؤمنين، اكنون كه بيت المال در اختيار شماست، چرا وسايلى كه مورد احتياج است تهيّه نمى كنيد؟ حضرت فرمود: انّ البيت لاُيتأثث فى دار النقلة و لنا دار امن قد نقلنا اليها خير متاعنا و انّا عن قليل اليها صائرون; اى پسر غفله، در خانه ى موقتى اثاث لازم نيست، ما خانه ى امن ديگرى داريم (بهشت) كه بهترين وسايل را آن جا فرستاده ايم، و به زودى آن جا خواهيم رفت. 5. اميرالمؤمنين(عليه السلام) تمجيد فراوانى از زهد و پارسايى مى نمايد، و نمونه هايى از زهد انبياى عظام و رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) بيان مى فرمايد، تا آن كه در آخرش مى فرمايد: (وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَلَا تَنْبِذُهَا عَنْكَ فَقُلْتُ اغْرُبْ عَنِّي فَعِنْدَ الصَّبَاحِ يَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى);[5] به خدا سوگند اين جُبّه ام را آن قدر وصله زدم كه ديگر از خياط خجالت كشيدم، و كسى به من گفت: يا اميرالمؤمنين، آن را از خود دوركن، (مناسب شما نيست) به درد پرت كردن مى خورد، يعنى به درد ديگرى هم نمى خورد; جوابش دادم، گم شو از برم، هنگام بامداد، از مردم شب رُو سپاس گزارى مى شود. پس نتيجه ى زحمت انسان در آينده معلوم مى گردد;هم چنان كه در فارسى ضرب المثلى مى زنند: «جوجه ها را وقت پاييز مى شمارند.» يا «شاهنامه آخرش خوش است». 6. همه شنيده ايد كه حضرت على(عليه السلام) در شب ضربت خوردنش، افطار در منزل دخترش ام كلثوم بود، و وقتى مشاهده كرد كه بر سفره نان و شير و نمك است، اعتراض كرد و فرمود: دخترم; چه وقت ديده اى كه بر سفره ى پدرت دو نوع غذا باشد؟ و چون خواست نمك را بردارد، فرمود: نه، شير را بردار. زهد امام خمينى(ره) ائمه ى اطهار(عليهم السلام)، اصحاب، بزرگان دين، مراجع و علما توجهى به دنيا نداشته، با كمال زهد و بى اعتنايى به آن، عمر خود را سپرى نموده اند. به آنچه خودم در زندگى بزرگ مرجع تقليد، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، مرحوم امام خمينى(رضي الله عنه) در نجف اشرف مشاهده كردم اشاره مى كنم: پس از تشرف ايشان به نجف اشرف، خانه ى محقرى در محلّه ى حويش اجاره نمودند كه تمام مساحت بيرونى و اندرونى آن حدود 120 متر بود و اطاق پذيرايى آن در طبقه ى بالا
بود كه حدود پانزده متر بود و گنجايش 30 الى 40 نفر را داشت; و براى تدريس و نماز جماعت ـ در مدرسه ى مرحوم آية الله العظمى بروجردى و مسجد مرحوم شيخ انصارى، و حرم مطهّر ـ پياده رفت و آمد مى كردند، و در لباس و خوراك به ساده ترين مقدار اكتفا مى نمودند، و هر چه به ايشان اصرار كردند كه خانه اى تهيه كنند قبول نفرمودند; حتى حاضر نشدند كه براى مرحوم حاج آقا مصطفى نيز خانه خريدارى شود، بلكه ايشان هم خانه ى محقّرى اجاره نموده بود. براى ايّام زيارتى، يا شب جمعه كه به كربلا مشرف مى شدند، با اتومبيل كرايه مى رفتند; هم چنان كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز به همان صورت زندگى نمود، و پُست، مقام، ثروت، شخصيت، مرجعيت، رهبريت، و غيره هيچ گونه تغييرى در روحيه ى آن بزرگوار نگذاشت، كالجبل لا تحركه العواصف. منزلش همان خانه ى محقّر وقفى جماران، پذيرايى اش حسينيه ى جماران، لباس و خوراكش به ساده ترين وجه، وقتى هم از دنيا رحلت نمود، رسماً حجة الاسلام حاج سيد احمد (ره) اعلام نمود كه پول هايى كه به نام مرحوم امام (ره) در بانك موجود است حقوق شرعيه اند،كه تا مدّت ها صرف شهريّه ى حوزه ها گرديد.[6] آرى اين است معناىِ ولايت فقيه كه دنياى متمدّن مادى نمى تواند درك كند. يك حقيقت تلخ در دنياى مادّى كنونى، مردم جهان، حتى در ايران اسلامى، آن چنان گرفتار مادّيات و تشريفات زندگى شده اند كه زهد و بى اعتنايى به دنيا و سرگذشت هاى انبيا و اميرالمؤمنين(عليهم السلام) و امامان و صلحا و علما براى آنها شبيه به افسانه است; چنان كه رفتار خوراك، پوشاك، منزل، وسايل زندگى ما با آنان فرسنگ ها فاصله دارد، و اصلا شايد غير ممكن باشد كه كسى ساده باشد، و لباس كهنه بپوشد و در خانه ى محقّر زندگى كند. متأسفانه بعد از جنگ تحميلى، تشريفات زندگى بيش تر شده و اصلادنيا، دنياى مادّى و تعيّش شده است; دنياى غرب و شرق بيش از ايران به اين چيزها توجه دارند و به خيال خودشان در آزادى مطلق زندگى مى كنند; و حال آن كه بعضى نقل مى كنند كه فرصت جواب سلام يكديگر را ندارند و گاهى شنيده مى شود كه بعضى از مؤمنين يا روحانيون، خانه هاى بيش از صد ميليون تومانى و يا ماشين آن چنانى و يا مسافرت هاى تشريفاتى و مجالس و مخارج سرسام آور در عروسى ها و جشن ها دارند كه بسيارى از آنها اسراف و تبذير و نامناسب اند، و هيچ محمل صحيح و درستى ندارند، و به هيچ وجه با عقل سليم سازگار نيستند. صفت غنا و بى نيازى صفت سوّم از صفاتى كه از قوّه ى شهويه سرچشمه مى گيرد، غنا و بى نيازى است كه عبارت است از اين كه هر چه مورد احتياج و نياز انسان است بتواند به دست آورد. غنا مراتب و اقسام زيادى دارد كه بعضى از آنها مذموم و ناپسند و بعضى ممدوح و پسنديده است. بعضى از افراد در جمع كردن مال و ثروت كوشش فراوانى دارند و خود را به زحمت و مشقّت وامى دارند، و اگر اندكى از آن تلف شود ناراحت و متأثر مى شوند; اين ها ثروتمندان حريص اند. بعضى بدون زحمت و مشقّت به ثروت مى رسند و به داشتن آن شادند و اگر آن را از دست بدهند غصّه مى خورند، اين افراد هم خالى از حرص نيستند. گروهى ديگر ثروت را بدون زحمت به دست مى آورند و از داشتنش خوشحال هستند و اگر هم تلف شود بى خيال اند و زياد اندوهناك نمى شوند; به اين ها ثروتمند قانع گويند. پس انسان غنى و ثروتمند، يا حريص است و يا قانع; و هم چنين ثروت و مال يا تمامش حلال است و يا حرام و يا مخلوط; ثروت و مال حلال هم يا حقوق واجبه و مستحبه اش پرداخت مى شود يا نمى شود; پرداخت حقوق، يعنى انفاق و بذل و بخشش كه درجات و مراتبى دارد و كم ترين آنها پرداخت حقوق واجبه، از خمس و زكوة و غيره است; بنابراين، اگر انسان مال حلالى را به دست آورد و به مصرف حلال نيز برساند و اگر تلف شد براى آن غصه نخورد، اين ثروت ارزشمند و ممدوح است و غير آن ضد ارزش و مذموم است. روى اين جهت آيات و رواياتى در مذمت آن وارد شده است. قال الله تعالى: (إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى);[7] انسان سركش مى شود اگر ببيند كه ثروتمند و غنى شده است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: يدخل فقراء امّتى الجنة قبل اغنيائهم بخمسمأة عام، و قال اطلعت على الجنة، فرأيت اكثر اهلها الفقراء، و اطلعت على النار، فرأيت اكثر اهلها الاغنيآءِ;[8]فقراى امّت من پانصد سال پيش از اغنياى ايشان وارد بهشت مى شوند، و فرمود: آگاه شدم بر بهشت، ديدم بيش تر اهل آن فقرا هستند و آگاه شدم برآتش، ديدم بيش تر ساكنان آن ثروتمندان مى باشند.[1]. سفينة البحار، ج 1، ص 570 و ج 3، ص 541. [2]. سفينه، ج 1، ص 570 و ج 3، ص 543. [3]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 1، ص 81، خطبه ى 33. [4]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 570. [5]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 493. [6]. براى اطلاع بيش تر در اين زمينه، ر.ك: سرگذشت هاى ويژه، ج 1، ص 4. [7]. سوره ى علق، آيه ى 6. [8]. جامع السعادات، ج 2، ص 60.
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ قال امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون» «مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.» تمام مطالب بالا در شرح این حدیث است که روز دوم محرم امام حسین علیه السلام در وصف مردم دنیا طلب فرمودند
📸 | عوارض دلتنگی و غم غربت 🔸خیلی از آدم‌ها در زندگیشون خواسته یا ناخواسته با غم غربت و دلتنگی دست و پنجه نرم می‌کنن، اتفاق تلخی که به مرور می‌تونه عوارض و آسیب‌های خودش رو به همراه داشته باشه. @TebyanOnline