💭 درد دلهایی با پدر مهربان
🥀▫️در آغوش مهربان بهار!
یا صاحب الزمان!
میخواهم از تو بنویسم، از آمدنت، از بهاری که با تو برایم معنا پیدا میکند!
هوای خانهام انتظار بوی بهار را میکشد و قلب خستهی من نیز منتظر بهاری دیگر است!
شکوفههای نارنج برای استقبالت، از صبح هزار بار خود را در آیینهی حوض آراستهاند و خورشید، امروز طوری دیگر میتابد.
سفره را میچینم؛ قرآن، آیینه، ..... و سینها را یکی یکی میگذارم.
تیک تاک.. تیک تاک
ساعت سفرهام بهار را برای دیدنت صدا میزند و قلب من از خدا تو را میطلبد!
ماهی قرمز کوچکم در تنگ بلوریاش این سو و آن سو میرود
و دل من در سینهام بیقراری میکند.
امیدوارم به آمدنت و تفألی میزنم به دیوان حافظ:
” گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید”
تیک تاک.. تیک تاک
صدای قدمهایت را در قلبم میشنوم؛ در کوچهی خاطراتم قدم میزنی!
در را میگشایم تا نسیم بوی تو را بیاورد، قلب من در اضطراب دیدنت بیقرارتر از همیشه صدایت میزند!
و ای کاش تو آرام بیایی و بگویی: “سلام” و هفت سینام کامل شود.
من شاد از حضور تو و تو لبخند بزنی به برق چشمانم از سر شوق.
ماهی قرمز کوچکم در تنگ بلوریاش میچرخد
و
هنوز خیال من در آغوش مهربانت آرام میگیرد.
🔍 مطالب مشابه: #درد_دل #دلنوشته #بهار
#بهار
#رمضان
#آخر_شعبان
🌸بوی بهار می آید
🕊بهاری از جنس
🌸استغفار و بخشیده شدن
🕊رمضان در راه است
🌸و من اینجا دلم سخت
🕊معجزه می خواهد....
🌸چشم انتظار
🕊ضیافت آسمانی توام
🌸شاید معجزه
🕊قلب من در مهمانی تو
🌸و به دست توست.
پیشاپیش حلول ماه پُر برکت
رمضان مبارکــــــــَ 🌸