eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.2هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.8هزار ویدیو
752 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺 ♨️‌لشکری که در دل زمین فرو می‌رود‼️ امشب، شب چهاردهم «مُحرّم» است و آسمان شهر مکه مهتابی است. ◀️چهار شب از ظهور امام زمان می‌گذرد و در شهر مکّه آرامش برقرار است، البته همچنان بیرون شهر سپاه سفیانی مستقر شده و شهر را در محاصره دارند. ◀️سپاه سفیانی هراس دارد که وارد شهر شود و با لشکر امام بجنگد. ◀️آنها منتظرند تا نیروی کمکی از مدینه برسد تا بتوانند به جنگ امام بروند. امشب، سیصد هزار نفر از سربازان سفیانی از مدینه به سوی مکّه حرکت می‌کنند. ◀️سفیانی به آنان دستور داده تا شهر مکّه را تصرّف و کعبه را خراب کنند و امام را به قتل برسانند. این نقشه شوم سفیانی است. ◀️به راستی، امام زمان که فقط سیصد و سیزده سرباز دارد، چگونه می‌خواهد در مقابل لشکری با بیش از سیصد هزار سرباز مقابله کند؟ ◀️من می‌دانم که خدا هرگز ولیّ خود را تنها نمی گذارد. ◀️سپاه سفیانی از مدینه به سمت مکّه حرکت می‌کند و بعد از اینکه از مدینه خارج شد در سرزمین «بَیْدا» مستقر می‌شود. ◀️می دانید «بَیْدا» کجا است؟ حدود پانزده کیلومتر در جاده «مدینه» به سوی «مکّه» که پیش بروی به سرزمین «بَیْدا» می‌رسی. ◀️پاسی از شب می‌گذرد... آن مرد کیست که سراسیمه به این سمت می‌آید؟ ◀️نگاه کن! ظاهرش نشان می‌دهد که اهل مکّه نیست. او از راهی دور آمده است. ◀️آن مرد سراغ امام را می‌گیرد، گویا کار مهمّی با آن حضرت دارد. یاران امام، آن مرد را خدمت امام می‌آورند. ◀️آن مرد می‌گوید: «ای سرورم! من مأموریّت دارم تا به شما مژده بزرگی بدهم، یکی از فرشتگان الهی به من فرمان داد تا پیش شما بیایم». ◀️من که از ماجرا خبر ندارم، از شنیدن این سخن تعجّب می‌کنم. چگونه است که این مرد ادّعا می‌کند فرشتگان را دیده است؟ ◀️امام که به همه چیز آگاهی دارد، می‌گوید: «حکایت خود و برادرت را تعریف کن ». آن مرد رو به امام می‌کند و چنین می‌گوید: «من آمده‌ام تا بشارت دهم که سپاه سفیانی نابود شد. من و برادرم از سربازان سفیانی بودیم و به دستور سفیانی برای تصرّف مکّه حرکت کردیم. وقتی به سرزمین بَیْدا رسیدیم، هوا تاریک شده بود، برای همین، در آن صحرا منزل کردیم. ◀️ناگهان فریادی بلند در آن بیابان پیچید: ای صحرای بَیْدا! این قوم ستمگر را در خود فرو ببر! ». ◀️آن مرد سخن خود را چنین ادامه می‌دهد: «سپس من با چشم خود دیدم که زمین شکافته شد و تمام سپاه را در خود فرو برد. فقط من و برادرم باقی ماندیم و هیچ اثری از آن سپاه بزرگ باقی نماند. من وبرادرم مات و مبهوت مانده بودیم. ◀️ناگهان فرشته ای را دیدم که برادرم را صدا زد و گفت: اکنون به سوی سفیانی برو و به او خبر ده که سپاهش در دل زمین فرو رفت. بعد از آن رو به من کرد و گفت: به مکّه برو و امام زمان را به نابودی دشمنانش بشارت ده و توبه کن». ◀️حالا دیگر خیلی چیزها برای من روشن شده است. آری خداوند به وعده خود وفا نمود و دشمنان امام زمان را نابود کرد. آن مرد که از کرده خود پشیمان است، وقتی مهربانی امام را می‌بیند توبه می‌کند و توبه اش قبول می‌شود. آیا می‌دانی آن فرشته ای که با این مرد سخن گفت که بود؟ ◀️آن فریادی که درصحرای «بَیْدا» بلند شد چه بود؟ او جبرئیل بود که به امر خدا به یاری لشکر حق آمده بود تا سپاه طاغوت را نابود کند. ◀️سپاه سفیانی که می‌خواست کعبه را خراب کرده و با امام زمان بجنگد به عذاب خدا گرفتار شده و در دل زمین فرو رفته است. ◀️خبر نابودی سپاه سفیانی به سرعت در همه جا پخش می‌شود. گروهی از آنها که از ماه‌ها قبل، مکّه را محاصره کرده بودند، با شنیدن این خبر فرار می‌کنند. سفیانی که در شهر کوفه است با شنیدن این خبر، ترس تمام وجودش را فرا می‌گیرد و فکر حمله به مکّه را از سر خود بیرون می‌کند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی
🔰 برنامه کامل منادی، دکتر ابو علی شیبانی 2025/7/16 ۱۴۰۴/۴/۲۵ (آخر) تماس گیرنده: مسئله اول، مادرم است، مادرم که یک سال پیش ورم بدخیم روده بزرگ داشتم. و الحمدلله آن را برداشتیم. اما او شروع به مصرف قرص و… درمان‌های زیادی کرد. یعنی چیزهای زیادی در بدنش پدید آمد. همه چیز را از بین برد. آرتروز.. و شنوایی‌اش مشکل پیدا کرد.. و فشار خونش بالا رفت. بیماری‌های زیادی به سراغش آمد. و به دلیل این وضعیت، امروز نمی‌دانم چطور است. منادی: در نتیجه قرص‌های شیمیایی که مصرف می‌کند، بوجود آمدند و همگی دروغ و مخرب برای بدن انسان هستند. بله او را نابود کردند، نابودش کردند. ما درمانی داریم که او را نابود نمی‌کند. اولاً، دیگر در بدن او چیزی از عوارض پدیدار نمی‌شود. آن را در خون از بین می‌برد و به او ایمنی قوی می‌دهد. این با پزشکی که ما داریم، مغایر است. با پزشکی که جماعت شما به شما می‌دهد. هر چیز شیمیایی دروغی بیش نیست. خوش آمدید. خوش آمدید. مجری: ممنون از تماس شما. تیم ما مشکل شما را پیگیری می‌کند. همچنین تماسی دیگر. الو. سلام علیکم. دروب الرجاء. اسم کریمتان؟ بفرمایید. تماس گیرنده خانم: سلام علیکم. و علیکم السلام. بفرمایید. دکتر، با شما صحبت می‌کند ابو علی چطورید منادی: خوش آمدید. خوش آمدید. مشکلی دارم برادری دارم که یهو به سرش زده شب به خیابان بزند الو میشنوید؟ گوش می‌کنم. گوش می‌کنم. عمو، من یک برادر دارم. او آمده و دانشجو است و هیچ مشکلی ندارد. یک شب ترسید و عقلش را از دست داد. و می‌خواهد در خیابان بخوابد. و عقلش را از دست داد و رسماً دیوانه شد. وقتی آمد گفت او در شماعیه بود. و وقتی من رسماً... یعنی دکتر، هر که می‌آید، رسمی نیست. یعنی هیچ حسی در من باقی نمی‌ماند. پس با شما ادامه می‌دهم. پس در آتش بمانید. به دکتر می‌رود. خوش آمدید. او نقصی در سیستم عصبی‌اش دارد. نقص کوچکی در مغز دارد که در نتیجه یک عارضه ساده پدید آمده است. اما خوب می‌شود. البته اگر بخواهید خوب شود. خوش آمدید. مجری: ممنون از تماس شما. تیم ما مشکل شما را پیگیری می‌کند. مجری: دکتر، اگر امام سجاد (ع) و عمه‌اش حضرت زینب (ع) در طول سالیان برای حفظ خون شهدا و اصلاح انحرافی که پس از کربلا به پیکره امت ضربه زده بود، فداکاری نمی‌کردند، آیا اهداف واقعه کربلا همچنان زنده می‌ماند؟ آیا آنچه از جهاد با کلمه و موضع انجام دادند، ادامه واقعی شهادت نیست که از نظر ارزش و تأثیرگذاری کمتر از جهاد شمشیر در میدان نبرد نیست؟ منادی: برعکس، نقش حضرت زینب (ع) و علی بن الحسین (ع) به گونه‌ای بود که انگار آن‌ها در روز عاشورا با حسین (ع) و تحت پرچم حسین (ع) جنگیدند. و آن‌ها بودند که ثابت کردند حسین (ع) بر حق است و یزید در گمراهی، در مرکز فساد یزیدی و اموی است. آن‌ها در آن روز بزرگ نقش عظیمی در نابودی دولت اموی داشتند. مجری: خب، آیا این روش، مسئولیت روشنی را برای پیروان اهل بیت (ع) در حمل پرچم بیان و تبلیغ و آشکار کردن حقایق ترسیم نمی‌کند؟ با توجه به اینکه استمرار مسئله اهل بیت و احیای نهضت آن‌ها تنها از طریق تعهد دائمی به روش آگاهی‌بخشی و ابلاغ پیام امکان‌پذیر است، که وظیفه‌ای کمتر از قداست خود شهادت نیست. منادی: شما نمی‌توانید مشروبات الکلی بنوشید یا بفروشید، یا مواد مخدر از هر نوع را بفروشید. و بر حسین (ع) سینه بزنید! شما حسین (ع) را مسخره می‌کنید. حسین برای چه آمد؟ مگر حسین برای محو عادات فاسدی که یزید به جای گذاشت، از جمله شراب‌خواری، فحشا و هرزگی، و ابتذال انسان و ابتذال زن... نیامد؟ خب اگر شما شراب بنوشید یا شراب بفروشید یا مواد مخدر بفروشید، این مسئله به یک مسئله فاسد تبدیل می‌شود که شایسته است حسین تو را با یزید بکشد! مجری: بله، ممنون از شما دکتر. در پایان برنامه چه پیامی برای بینندگان دارید؟ منادی: برادران، هنگامی که ابا علی از دروزی‌های موحد و یاری آن‌ها سخن می‌گوید، البته این واجب است زیرا آن‌ها مظلوم هستند. مردم باید بدانند که این نشانه‌ای و آیه‌ای از آیات الهی است. دروزی‌ها باید بدانند که دشمنشان کیست و چه کسی به ناموس و خون آن‌ها هتک حرمت نمی‌کند و سبیل‌هایشان را که آبروی آن‌هاست، نمی‌تراشد. و هر کسی که دست خود را به سوی احمد جولانی، ابو محمد جولانی از دروزی‌ها دراز کند، به دین و توحید خود خیانت کرده و سزاوار دروزی بودن نیست بلکه به اطرش تعلق دارد. مجری: ممنون از شما دکتر. خداوند عزاداری شما را قبول کند و سلام و رحمت و برکات او بر شما باد. ❇️🌤❇️