#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام #مقتل
◾️آب و غذایش دهید و او را مُثلِه نکنید
🔻[قرب الإسناد] أَبُو الْبَخْتَرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام: أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَرَجَ یُوقِظُ النَّاسَ لِصَلَاةِ الصُّبْحِ فَضَرَبَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ بِالسَّیْفِ عَلَی أُمِّ رَأْسِهِ فَوَقَعَ عَلَی رُکْبَتَیْهِ وَ أَخَذَهُ فَالْتَزَمَهُ حَتَّی أَخَذَهُ النَّاسُ وَ حُمِلَ عَلِیٌّ حَتَّی أَفَاقَ ثُمَّ قَالَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام احْبِسُوا هَذَا الْأَسِیرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَی بِمَا صَنَعَ فِیَّ إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِکَ إِلَیْکُمْ فَإِنْ بَدَا لَکُمْ أَنْ تَقْتُلُوهُ فَلَا تُمَثِّلُوا بِهِ.
✍🏻 ابوالبختری از حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام، و ایشان از پدرشان علیه السلام نقل میفرمایند: پس از اینکه ابن ملجم لعنه الله حضرت را مجروح کرد و او را گرفتند، حضرت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام فرمودند: این اسیر را دربند کرده و به او غذا و آب دهید و به خوبی از او پرستاری کنید من اگر زنده بمانم خود شایسته تر برای تصمیم گیری درباره او هستم اگر بخواهم قصاصش کرده یا آزادش میکنم، امّا اگر بمیرم او در اختیار شماست که اگر خواستید او را قصاص کنید، ولی او را مُثله نکنید.
📚 بحارالانوار، ج ٤٢ ص ٢٠٥ به نقل از "قرب الإسناد"
⚫️ لا يوم کیومک يا أبا عبدالله ...
«... و لقد قتلوه قتلة نهى رسول الله صلى الله عليه و آله أن يقتل بها الكلاب لقد قتل بالسيف و السنان و بالحجارة و بالخشب و بالعصا و لقد أوطئوه الخيل بعد ذلك.»
"... و صاحَ شِمرٌ بِأَصحابِهِ: ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ؟! قالَ: فَحَمَلوا عَلَیهِ مِن کُلِّ جانِبٍ... فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِیُّ لَعَنَهُ اللّهُ فی تَرقُوَتِهِ، ثُمَّ انتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ فی بَوانی صَدرِهِ، ثُمَّ رَماهُ سِنانٌ أیضاً بِسَهمٍ فَوَقَعَ السَّهمُ فی نَحرِهِ، فَسَقَطَ علیه السلام و جَلَسَ قاعِداً، فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ، و قَرَنَ کَفَّیهِ جَمیعاً و کُلَّمَا امتَلَأَتا مِن دِمائِهِ خَضَبَ بِها رَأسَهُ ولِحیَتَهُ، و هُوَ یَقولُ: هکَذا ألقَی اللّهَ مُخَضَّباً بِدَمی، مَغصوباً عَلی حَقّی... "
📚 الصحیح من مقتل سیدالشهداء و اصحابه علیهم السلام، ط_دارالحدیث، مجلد ۲، صفحه ۲۵۹
🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑
بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
🔘 نتوانستی پیراهن مرا در دست نامحرم ببینی، چگونه توانستی اهل بیت خود و دختران پیامبر را در دست نامحرمان اسیر ببینی؟!
🔻 شاید برخی افراد صوتِ مربوط به ملاعزیز منبری را که پیشتر ارائه شد نشنیده باشند، لذا به این حکایت توجه فرمایند
✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
شخصی داستانی درباره یکی از منبریهای درجه يک تبريز به نام «ملّا عزیز» برای من نقل کرد. ملّاعزیز در تبـریـز منبرى درجـه يـک زمان ناصرالدین شاه و پس از او بود. راوی این داستان شيخ على اكبر تُرک، منبرى معروف تهران پسر ملّاعزیز است.
برنامه ملا عزیز برای منبر ماه محرم اینطور بود که اشخاص هر سال در فاصلـه بـيـن عـيـد قربان و عيـد غدیر به او مراجعه و برای منبر ماه محرم از او وقت میگرفتند و او پس از عید غدیر جواب میداد و مشخص میکرد که کدام دعوت را میپذیرد و کدام را رد میکند. در یکی از سالها زنی به او مراجعه و درخواست میکند که روضهای برایش بخواند. او میگوید: من يک تومان که در آن دوران مبلغ زیـادی بـود، میگـیـرم. زن میگوید: کار من رختشویی است و تمام پسانداز مـن در ماه، ۲۴ شـاهی است. ملا عزیز میگوید: همان که گفتم. زن میرود و يک پارچه مخمل با ارزشی را میآورد و به ملا عزیز میدهد و او هم قبول میکند و روضهای میخواند. افراد به طور معمول از روز عید قربان قبل از طلوع آفتاب برای درخواست منبر نزد او میرفتند. ولی در آن سال کسی تا غـروب نمیآید. فردا و پس فردا و روزهای دیگر کسی مراجعه نمیکند تا اینکه ایام محرم میرسد. در اول محرم نـوكـر مـلا عـزيـز كه معمولاً با هم منبر میرفتند، برای رفتن به منبر به منزل ایشان میآید. ولی او نمیخواست نوکرش بداند که کسی او را دعوت نکرده است. بعد از آنکه قدری با هم با اسب حرکت میکنند، به نوکرش میگوید: من حالم مساعد نیست، تو برگرد، من بعداً میآیم. وقتی نوکر برمیگردد، ملا عزیز به اطراف تبریز میرود و موقع شب به یکی از روستاها میرسد و سراغ کدخدا میرود و به او میگوید: به نظرم رسید که نباید فقط در تبریز انجام وظیفه کنم و خوب است به اطراف هم بیایم لذا اینجا آمدم. آنها خوشحال شدند که ملا عزیز برای تبلیغ به روستای آنها آمده و مجلسی برای ایشان ترتیب میدهند. آخر شب ملا عزیز را به منزل یکی از متمکنین آن روستا که معمولاً میزبانی مبلغین را به عهده میگرفته راهنمایی میکنند؛ ملا عزیز به منزل آن شخص میرود و تا آخر دهه مجلس پرشوری برگزار میکند. شب عاشورا چوپانهایی که گله را بیرون میبردند، به مناسبت شـب عاشـورا کارشان را تعطیل میکنند و سگ یکی از گلهها را که متعلق به صاحب همین خانه بوده، تحویل صاحبخانه میدهند. ملا عزیز در نیمه آن شب بیدار میشود و برای قضای حاجت بیرون میرود. سگ که ملا عزیز برایش غریب بوده، شروع به پارس کردن میکند و به طرف او میآید. ملا عزیز از ترس عقب عقب میرود و در تاریکی ناگهان در گودالی سقوط میکند. از صدای پارس سگ عروس صاحبخانه بیدار میشود و میبیند ملا عزیز در گودال افتاده. دستش را دراز میکند تا او را بیرون بیاورد ولی خودش در گودال میافتد. شوهر این زن هم بیدار میشود و ملا عزیز را بیرون میآورد، اما آن زن از ترس صدایش درنمیآید. ملا عزیز همان موقع به سرعت به منزل کدخدا میرود و جریان را برایش تعریف میکند. کدخدا به او میگوید: هرچه زودتر از روستا خارج شو، چون صاحب آن خانه چهار پسر دارد که هیچ کس حریف آنها نمیشود و همین که متوجه قضیه شوند، خطر کشته شدن برای تو دارد. ملا عزیز فوراً حرکت میکند و قبل از طلوع آفتاب خودش را به تبریز میرساند و چون پی برده بود که منشأ این گرفتاریها چیست، فوراً آن زن را که درخواست روضه کرده بود، نزد خودش فرا میخواند، و جریان را برایش نقل و پارچه و پولی را که گرفته بود، رد میکند. آن زن هم قدری گریه میکند و خطاب به حضرت سید الشهدا (علیه السلام) میگوید که: تو که نتوانستی پیراهن مرا در دست نامحرم ببینی، چگونه توانستی اهل بیت خود و دختران پیامبر را در دست نامحرمان اسیر ببینی؟ وقتی آن زن میرود، دوباره افراد یکی پس از دیگری برای دعوت به روضه و منبر به او مراجعه میکنند و کار ملا عزیز دوباره رونق میگیرد.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۶۵۴
افرادی که تعیین مبلغ میکنند، منتظر خشم و غضب اهل بیت علیهم السلام باشند. در واقع باید ممنون و سپاسگذار باشیم که اجازه دادهاند از معارف و مصائبشان بگوئیم، نه اینکه از این طریق مال اندوزی کنیم! اهل بیت علیهم السلام هیچ نیازی به ما ندارند، مجالس و نام مبارکشان در اعلی علیین برپاست.
#اسارت #آداب_مداحی #مقتل
🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام #مقتل
◾️آب و غذایش دهید و او را مُثلِه نکنید
🔻[قرب الإسناد] أَبُو الْبَخْتَرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام: أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَرَجَ یُوقِظُ النَّاسَ لِصَلَاةِ الصُّبْحِ فَضَرَبَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ بِالسَّیْفِ عَلَی أُمِّ رَأْسِهِ فَوَقَعَ عَلَی رُکْبَتَیْهِ وَ أَخَذَهُ فَالْتَزَمَهُ حَتَّی أَخَذَهُ النَّاسُ وَ حُمِلَ عَلِیٌّ حَتَّی أَفَاقَ ثُمَّ قَالَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام احْبِسُوا هَذَا الْأَسِیرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَی بِمَا صَنَعَ فِیَّ إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِکَ إِلَیْکُمْ فَإِنْ بَدَا لَکُمْ أَنْ تَقْتُلُوهُ فَلَا تُمَثِّلُوا بِهِ.
✍🏻 ابوالبختری از حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام، و ایشان از پدرشان علیه السلام نقل میفرمایند: پس از اینکه ابن ملجم لعنه الله حضرت را مجروح کرد و او را گرفتند، حضرت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام فرمودند: این اسیر را دربند کرده و به او غذا و آب دهید و به خوبی از او پرستاری کنید من اگر زنده بمانم خود شایسته تر برای تصمیم گیری درباره او هستم اگر بخواهم قصاصش کرده یا آزادش میکنم، امّا اگر بمیرم او در اختیار شماست که اگر خواستید او را قصاص کنید، ولی او را مُثله نکنید.
📚 بحارالانوار، ج ٤٢ ص ٢٠٥ به نقل از "قرب الإسناد"
⚫️ لا يوم کیومک يا أبا عبدالله ...
«... و لقد قتلوه قتلة نهى رسول الله صلى الله عليه و آله أن يقتل بها الكلاب لقد قتل بالسيف و السنان و بالحجارة و بالخشب و بالعصا و لقد أوطئوه الخيل بعد ذلك.»
"... و صاحَ شِمرٌ بِأَصحابِهِ: ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ؟! قالَ: فَحَمَلوا عَلَیهِ مِن کُلِّ جانِبٍ... فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِیُّ لَعَنَهُ اللّهُ فی تَرقُوَتِهِ، ثُمَّ انتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ فی بَوانی صَدرِهِ، ثُمَّ رَماهُ سِنانٌ أیضاً بِسَهمٍ فَوَقَعَ السَّهمُ فی نَحرِهِ، فَسَقَطَ علیه السلام و جَلَسَ قاعِداً، فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ، و قَرَنَ کَفَّیهِ جَمیعاً و کُلَّمَا امتَلَأَتا مِن دِمائِهِ خَضَبَ بِها رَأسَهُ ولِحیَتَهُ، و هُوَ یَقولُ: هکَذا ألقَی اللّهَ مُخَضَّباً بِدَمی، مَغصوباً عَلی حَقّی... "
📚 الصحیح من مقتل سیدالشهداء و اصحابه علیهم السلام، ط_دارالحدیث، مجلد ۲، صفحه ۲۵۹
🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑
بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
14.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مقتل
#فاطمیه
🔺️عن جعفر بن محمد عليه السلام
🔸️ماتت فاطمة عليها السلام بين المغرب و العشاء...
📚مصباح الأنوار في فضائل الإمام الأبرار (قرن ۶)
👈نسخه خطى برگه ۲۱۱ کتاب خط دوم در تصویر
💠امام صادق علیه السلام:
حضرت فاطمه علیهاالسلام بین مغرب و عشا به شهادت رسید.
📌این قول با غسل مخفیانه و دفن شبانه و خبر دادن به سلمان و مقداد و... در نیمه شب و قبر پنهان سازگار تر است.
✅تذکر: این کتاب از منابع بحارالانوار علامه مجلسی ره است.
#مقتل
#فاطمیه
🔺️عن جعفر بن محمد عليه السلام
🔸️ماتت فاطمة عليها السلام بين المغرب و العشاء...
📚مصباح الأنوار في فضائل الإمام الأبرار (قرن ۶)
👈نسخه خطى برگه ۲۱۱ کتاب خط دوم در تصویر
💠امام صادق علیه السلام:
حضرت فاطمه علیهاالسلام بین مغرب و عشا به شهادت رسید.
📌این قول با غسل مخفیانه و دفن شبانه و خبر دادن به سلمان و مقداد و... در نیمه شب و قبر پنهان سازگار تر است.
✅تذکر: این کتاب از منابع بحارالانوار علامه مجلسی ره است.
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام #مقتل
◾️آب و غذایش دهید و او را مُثلِه نکنید
🔻[قرب الإسناد] أَبُو الْبَخْتَرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام: أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَرَجَ یُوقِظُ النَّاسَ لِصَلَاةِ الصُّبْحِ فَضَرَبَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ بِالسَّیْفِ عَلَی أُمِّ رَأْسِهِ فَوَقَعَ عَلَی رُکْبَتَیْهِ وَ أَخَذَهُ فَالْتَزَمَهُ حَتَّی أَخَذَهُ النَّاسُ وَ حُمِلَ عَلِیٌّ حَتَّی أَفَاقَ ثُمَّ قَالَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام احْبِسُوا هَذَا الْأَسِیرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَی بِمَا صَنَعَ فِیَّ إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِکَ إِلَیْکُمْ فَإِنْ بَدَا لَکُمْ أَنْ تَقْتُلُوهُ فَلَا تُمَثِّلُوا بِهِ.
✍🏻 ابوالبختری از حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام، و ایشان از پدرشان علیه السلام نقل میفرمایند: پس از اینکه ابن ملجم لعنه الله حضرت را مجروح کرد و او را گرفتند، حضرت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام فرمودند: این اسیر را دربند کرده و به او غذا و آب دهید و به خوبی از او پرستاری کنید من اگر زنده بمانم خود شایسته تر برای تصمیم گیری درباره او هستم اگر بخواهم قصاصش کرده یا آزادش میکنم، امّا اگر بمیرم او در اختیار شماست که اگر خواستید او را قصاص کنید، ولی او را مُثله نکنید.
📚 بحارالانوار، ج ٤٢ ص ٢٠٥ به نقل از "قرب الإسناد"
⚫️ لا يوم کیومک يا أبا عبدالله ...
«... و لقد قتلوه قتلة نهى رسول الله صلى الله عليه و آله أن يقتل بها الكلاب لقد قتل بالسيف و السنان و بالحجارة و بالخشب و بالعصا و لقد أوطئوه الخيل بعد ذلك.»
"... و صاحَ شِمرٌ بِأَصحابِهِ: ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ؟! قالَ: فَحَمَلوا عَلَیهِ مِن کُلِّ جانِبٍ... فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِیُّ لَعَنَهُ اللّهُ فی تَرقُوَتِهِ، ثُمَّ انتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ فی بَوانی صَدرِهِ، ثُمَّ رَماهُ سِنانٌ أیضاً بِسَهمٍ فَوَقَعَ السَّهمُ فی نَحرِهِ، فَسَقَطَ علیه السلام و جَلَسَ قاعِداً، فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ، و قَرَنَ کَفَّیهِ جَمیعاً و کُلَّمَا امتَلَأَتا مِن دِمائِهِ خَضَبَ بِها رَأسَهُ ولِحیَتَهُ، و هُوَ یَقولُ: هکَذا ألقَی اللّهَ مُخَضَّباً بِدَمی، مَغصوباً عَلی حَقّی... "
📚 الصحیح من مقتل سیدالشهداء و اصحابه علیهم السلام، ط_دارالحدیث، مجلد ۲، صفحه ۲۵۹
🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑
بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄
◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #حرکت_حضرت_سیدالشهداحسینبنعلی_عليه السّلام #عاشورا_در_عامه #مقتل قسمت • شانزدهم ✔️
🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -11-
تفتازانى و ديدگاه او درباره لعن خلفا
يكى ديگر از علماى آنان كه با لعن غاصبین خلافت پيكار نموده، سعدالدين تفتازانى است. وى با عبارتى صريحتر از عبارت قبلى، علّت جلوگيرى از لعن يزيد را فاش مىكند و مىگويد:
فإن قيل: فمن علماء المذهب من لم يجوّز اللعن على يزيد مع علمهم بأنّه يستحقّ ما يربوا على ذلك و يزيد. قلنا: تحامياً عن أن يرتقى إلى الأعلى فالأعلى.
✍🏻 اگر كسى بگويد: برخى از علماى مذهب، لعن يزيد را جايز نمىدانند، در حالى كه مىدانند يزيد مستحق لعن است - بلكه بيشتر از لعن استحقاق دارد - پس چرا از لعن يزيد جلوگيرى كردهاند؟ در جواب آنان بايد گفت: جلوگيرى آنان از لعن يزيد به جهت ممانعت از بالا رفتن لعن به پدر يزيد و بالاتر از آن، يعنى خلفاى قبل از معاويه است. لعن يزيد، به لعن معاويه و ديگر خلفا مىانجامد.
آنان ناگزيرند حسين بن على عليهما السّلام را واجب القتل بدانند، يا مانع ذكر واقعۀ كربلا شوند و يا لعن يزيد را تحريم نمايند تا با شور و حماسۀ هميشه جاودان تاريخ، يعنى شهادت سيّدالشهداء عليه السّلام مقابله كنند؛ زيرا با شيوههاى قبلى كه از راه موعظه و نصيحت بود، نتوانستند به هدفشان برسند و مراسم عزاى سيّدالشهداء عليه السلام را كمرنگ كنند. به راستى چرا آنان ناگزير به مبارزه همه جانبه با واقعۀ كربلا و زنده نگه داشتن عاشورا هستند؟ چون پاى صحابه در كار است؛ زيرا معاويه و آن گاه خلفاى پيشين در اين حادثه شريك جرم مىشوند. از اين روی، نه ابن خلدون، نه ابن عربى مالكى، نه عبدالمغيث بن زهير و نه تفتازانى، هيچ كدام واقعيّت را بيان نكردهاند؛ چرا كه اين واقعه ريشه در حقايقى دارد كه با كمال ادب و وقار به بررسى آنها خواهيم پرداخت.
📚 ناگفته هایی از حقایق عاشورا، سیّد علی میلانی، ص ۴٩
💠 شیخ يوسف بحرانی رحمه الله مینویسد:
... و لقد أجری اللّه تعالی الحقّ علی لسان علاّمتهم التفتازانی، حیث صرّح بوجه العذر عن لعن ذلک الرجس ابن الزوانی، قال علیه ما یستحقّه فی شرح المقاصد:
و انّ ما جری من الظلم علی أهل بیت النبیّ صلی الله علیه و آله من الظهور، بحیث لا مجال فیه للاخفاء، ومن الشناعة بحیث لا اشتباه فیه علی الآراء، وتشهد به الجماد والعجماء، ویبکی له الأرض والسماء، وتنهدم منه الجبال، وتنشقّ منه الصخور، ویبقی عمله علی کرّ الشهور ومرّ الدهور، فلعنة اللّه علی من باشر أو رضی، أو سعی، ولعذاب الآخرة أشدّ و أبقی. ثمّ قال: فان قیل: من علماء المذهب من لا یجوّز اللعن علی یزید، مع علمهم بانّه یستحقّ ما یربو علی ذلک و یزید. قلنا: تحامیاً عن أن یرتقی الی الأعلی فالأعلی، کما هو شعار الروافض، علی ما یروی فی أدعیتهم ویحشر فی أندیتهم، فرأی المعتنون بأمر الدین الجام العوام بالکلّیة طریقاً الی الاقتصاد فی الاعتقاد، بحیث لا تزلّ الأقدام عن السواء، ولا تضلّ الأفهام بالأهواء، والاّ فمن یخفی علیه الاستحقاق، وکیف لا یقع علیه الاتّفاق؟ وهو السرّ فیما نقل عن السلف من المبالغة فی مجانبة أهل الضلال، وسدّ طریق من لا یؤمن أن ینجرّ الی الغوایة فی المآل، مع علمهم بحقیقة الحال وجلیّة المقال. الی آخر کلامه، سلبه اللّه تعالی فیوض اکرامه.
فانظر - هداک اللّه تعالی - الی هذا الاعتذار الفاضح، و تأمّل فی هذا العثار الواضح، فانّه کما تری یعطی أنّهم انّما سکتوا عن التصریح بجواز لعن یزید - لعنه اللّه - و الافتاء بکفره، من حیث أنّهم علموا أنّ مفاسده الموجبة للعنه تنجرّ بطریق الآخرة الی أصنامهم الثلاثة، و ذلک فانّ ولایته من قبل أبیه، و قد کان عارفاً بما هو علیه فی حیاته من الکفر والفجور، و مع هذا أخذ له البیعة علی المسلمین، و ولایة أبیه من قبل عمر و عثمان العالمین بما عمله من الجور و الطغیان، فلو أنّهم أفتوا بلعن یزید و کفره لانجرّ ذلک الی اظهار القدح فی أصنامهم؛ لأنّهم المؤسّسون لهذه المفاسد، والموطؤن لهذه المقاصد.
📚 الشهاب الثاقب فی بیان معنی الناصب - ص ۱۳۹
⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
.
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄
◼️▪️پژوهشی در باب 🔎#عاشورا_در_عامه #مقتل قسمت • بیست - هفتم✔️
🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -22-
❌ ابن تيميه و شُبهه در عزاداری
یکی از سرسختترین دشمنان عزاداری و زیارت، عمریون وهابیّت و مدّعیان سلفیّت میباشند. و این نیست مگر از ناصبیگری آنان؛ بعنوان نمونه، ابن تیمیه لعیم که بزرگترین نظریهپرداز این جماعت است، مینویسد:
"و من حماقتهم اقامه الماتم و النیاحه علی من قد قتل من سنین عدیده"
✍🏻 از حماقتهای شیعیان برپایی مجلس ماتم و نوحه است بر کسی است که سالها پیش کشته شده.
(منهاج السنة، ج١ ص۵٢)
و در جای دیگر میگوید:
"و صار الشیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للناس بدعتین، بدعه الحزن والبکاء والنوح یوم عاشوراء... و بدعه السرور والفرح"
✍🏻 شیطان بواسطه کشته شدن حسین (عليهالسّلام) برای مردم دو بدعت ایجاد کرده است: بدعت گریه و ناله و حزن در روز عاشوراء، و بدعت شادی و سُرور.
همان، ج ۴ ص٣٣۴ به بعد
با قسمت دوّم کلام وی ما نیز موافقیم و بارها گفتهایم که شادی و فرح در عاشورا از بدعتهای نواصب ناپاکزاده است، که الحمدلله یکی از بزرگترين علمای عمریه نیز بدان معترف است، و البتّه برخی علمای دیگرشان نیز همین اعتقاد را دارند چنانکه گذشت.
➖همچنین" محمّد بن عبدالوهاب" که شاگرد فکری إبن تیمیه است، میگوید:
"من قبائح هؤلاء الرافضة، أنهم یتخذون یوم موت الحسین مأتماً، فأما النیاحة فمن أعظم منکرات الجاهلیة، یترتب علی ما یفعلون من المنکرات و المحرمات کما لا یحصی و کل ذلک بدعة و منکر. کلهم مشارکون فی البدعة، فاللازم علی کل مؤمن منع هؤلاء المبتدعه من هذه البدعة القبیحة."
✍🏻 یکی از کارهای قبیح شیعیان، این است که عاشورا برای حسین (علیه السّلام)، ایّام عزا اعلام میکنند و اینها با" یا حسین" گفتن، کارهای خلافی انجام میدهند، نوحه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیّت است. بر این عزاداریهای شیعیان برای حسین (علیه السّلام) هم محرّمات و هم منکرات مترتّب است. اگر کسی عزاداری کند یا راضی به عزاداری باشد یا کمک به عزاداری کند، همه اینها در بدعت شریکند و بر همه مؤمنین واجب است که این شیعیان را از این بدعت قبیح، نهی از منکر بکنند.
(رسالة فی الرد علی الرافضة در ص۴۶ _ ۴۹)
🔺لذا إشکال این جماعت بر دو مورد بنا شده است: یکی بدعت بودن عزاداری، دوّم مخالفتِ عزاداری با قرآن و سنّت.
عجيب و تأسفبار است که با این همه ادّعا هنوز معنایِ صحیحِ بدعت را نمیدانند و هرچه را نپسندند بدعت مینامند! یا اینکه معنای بدعت را برای مخالفت با شیعیان تعمیم میدهند. به هر صورت بر طبل رسوايی خود کوبیدهاند. حال باید معنای بدعت را تبیین نمائیم:
هر نوآوری و إبداع روشی لزوماً بدعت نیست، جوهری مینویسد:
"البدعة: انشاء الشیء لا علی مثال سابق، واختراعه وابتکاره بعد ان لمیکن"
بدعت به معنای پدیدآوردن چیز بیسابقه و عمل نو و جدیدی است که نمونه نداشته باشد.
(صحاح اللغة، ج٣ ص١١٣)
بدعت بدین معنا مورد مذمّت و توبیخ شارع نیست، زیرا بشر بطور طبیعی نیازمند برخی نوآوریها میباشد.
ولی اگر حکمی را منسوب به شرع کنیم که مستند و شاهدی از شرع نداشته باشد، بدعت است. راغب اصفهانی مینویسد:
"البدعة فی المذهب: ایراد قول لم یستنَّ قائلها و فاعلها فیه بصاحب الشریعه و اماثلها المتقدّمه و اصولها المتقنه"
بدعت در دین، گفتار و کرداری است که به صاحب شریعت مستند نباشد و از موارد مشابه و اصول محکم شریعت استفاده نشده باشد.
مفردات القرآن، ص٣٩
"ابنحجر عسقلانی" میگوید:
"والمُحْدَثات بفتح الدال جمع مُحْدَثَه، والمراد بها: ما احدث و لیس له اصل فی الشرع ویسمّی فی عرف الشرع بدعه، وما کان لهاصل یدلّ علیه الشرع فلیس ببدعه"
هر چیز جدیدی که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده میشود و هر چه که ریشه و دلیل شرعی داشته باشد بدعت نیست.
فتح الباری، ج١٣ ص٢۵٣
دیگر علمای عمریه نیز همین تعریف را دارند که به همین مقدار اکتفا میکنیم. (از آنجا که إشکالکنندگان از عمریون میباشند، بحث را از مطالب علمای خودشان منعقد میکنیم)
⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😓 ماجرای بستن آب بر سپاه امام حسین علیهالسلام
🔻روز هفتم محرم، نامهی عبیدالله ملعون پسر مرجانه به عمربنسعد ملعون رسید که گفته بود:
«میان حسین و یاران او با آب، فاصله بینداز؛ پس نباید قطرهای از آب بنوشند، همانگونه که با عثمان پرهیزگار پاکیزه و مظلوم چنین کردند.»
عمربن سعد، عمروبن حجاج ملعون را با پانصد سواره به سوی شریعه فرستاد و آنها در کنار شریعه فرود آمدند و لشکر امام حسین را از آشامیدن آب منع کردند. این واقعه سهروز قبل از روز عاشورا و شهادت امام حسین اتفاق افتاد. زمانی که شدت تشنگی به امام حسین و اصحاب ایشان آسیب رساند، امام تیشهای بهدست گرفت، پشت خیمهی زنها آمد، روی زمین نوزده قدم به سمت قبله برداشت و بعد مقداری از زمین را با تیشه کند.
🔻 چشمهی آب شیرینی از زمین جوشید و امام حسین و همهی خیمهگاه ایشان از آن نوشیدند و مشکهایشان را پر کردند؛ بعد چشمهی آب فرورفت و اثری از آن دیده نشد.
این خبر به ابن زیاد رسید. او نامهای به عمربنسعد ملعون نوشت که «به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و به آب میرسد و او و یارانش آب مینوشند.
🔻 به دقت مراقب باش وقتی نامهی من به دستت رسید، تا آنجا که توان داری، آنها را از حفر چاه بازدار و بر ایشان سخت بگیر و آنها را رها نکن تا راحت آب بنوشند. با آنان چنان کن که با عثمان پاکیزه آنگونه کردند.»
بعد از این نامه، باز عمربنسعد ملعون در نهایت سختی، بر آنان سخت گرفت. پس بار دیگر تشنگی بر امام حسین و اصحابش شدت گرفت؛ در نتیجه برادرش عباس را صدا زد و او را با سینفر سواره و بیستنفر پیاده روانهی شریعه نمود و بیست مشک را به همراه آنها قرار داد. آنها در میانهی شب به سوی شریعه رفتند و به نزدیکی شریعهی فرات رسیدند. نافعبنهلال مقابل همه جلو ایستاد.
🔻عمروبن حجاج ملعون گفت: چه کسی هستید؟ نافع گفت: پسر عموی تو هستم.
عمرو گفت: برای چه آمدی؟
نافع گفت: آمدیم تا از این آبی که ما را از آن منع کردهاید بنوشیم.
عمرو گفت: بنوشید گوارایتان.
نافع گفت: وای بر تو! به ما میگویی که آب بنوشیم درحالی که حسینبنعلی تشنه است و همراهان او از تشنگی جان میدهند؟!
عمر و صدا زد: ای حسین! این آب فرات است که سگها با زبان از آن آب میخورند و خران و خوکان از آن آب مینوشند! قسم به خدا از این آب جرعهای نمینوشی، تا اینکه آب داغ و سوزان جهنم را در آتش آن بچشی!
🔻نافع بر اصحاب فریاد زد و آنها داخل شریعهی فرات شدند و عمروبن حجاج هم بر اصحابش فریاد جنگ زد.
عباسبنعلی و یارانش بر لشکر او حمله بردند و قتال و جنگ شدیدی میان آنان درگرفت. تعدادی از اصحاب مشغول جنگ بودند و تعدادی نیز مشکها را پر میکردند. دشمن را از شریعه عقب راندند تا مشکها را پر کردند و البته در این میان از اصحاب امام حسین کسی کشته نشد. سپس به لشکرگاه امام حسین بازگشتند و امام و همراهانش از آن آب نوشیدند. بدین جهت که حضرت عباس برای امام حسین و یارانش آب آورد، به «سقاء» یعنی «آبآور» لقب گرفت.
🔻صبح روز عاشورا، تمیمبنحصین فرازی از لشکر عمربنسعد بیرون آمد و صدا زد:
ای حسین و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نظر نمیکنید که چگونه مانند شکم ماهیها میدرخشد؟ قسم به خدا، قطرهای از آن نمیچشید تا اینکه با لب تشنه، طعم مرگ را بچشید.
امام حسین فرمود:
او و پدرش اهل آتش هستند! خدایا این مرد را با تشنگی بکش و هرگز او را نیامرز.
🧡 #مقتل ؛ #هفتم_محرم
*(منابع: ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین ص ۱۱۷؛ احمد بن جابر بلاذری، انساب الأشراف ج ۳ ص ۱۸۱؛ اسماعیل بن اثیر، البدایه و النهایه ج ۸ ص ۱۸۷؛ شیخ مفید الإرشاد، ج ۲ صفحات ۸۶ و ۲۷۶؛ شیخ صدوق، الأمالی ص ۱۵۷؛ عبد الرحمن بن جوزی، المنتظم في تاريخ الأمم والملوک، ج ۵ ص ۳۴۰؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۴ صفحات ۳۰۸ و ۳۷۶ و ۳۸۸؛ همان، ج ۴۵ ص ۵۶؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری ص ۲۳۵؛ محمد بن ابی طالب؛ تسلیمه المجالس وزينه المجالس، ج ۲، ص ۳۲۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۰۹؛ محمد بن حسن فتال، روضه الواعظین، ج ۱ صفحات ۱۸۲ و ۱۸۴)
.