eitaa logo
انصار الشهدا
86 دنبال‌کننده
950 عکس
313 ویدیو
23 فایل
بالهایم هوس با تو پریدن دارد بوسه بر خاک قدم های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد ... تاریخ تأسیس ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ کانال انصارالشهدا در پیامرسانهای سروش وایتا sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
مشاهده در ایتا
دانلود
فتح الفتوح یعنی ساختن انسان صالح .
هدایت شده از رهپویان کمیل
امروز برای خدا چه کردی؟!
کُمیل یعنے گرما رمل هاے داغ تشنگے پنج روز بی آب و غذا یعنی جوانے گمنام که هوای تمام بچه های کانال را داشت.. کمیل یعنی عشق عشق به بانوی بی نشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
هدایت شده از انصار الشهدا
ترتیل جزء ۹.mp3
زمان: حجم: 13.27M
نهم قرآن کریم استاد مدت : ۵۵ دقیقه
هدایت شده از انصار الشهدا
تندخوانی جزء ۹.mp3
زمان: حجم: 4.2M
نهم قرآن کریم استاد مدت : ۳۴ دقیقه
هدایت شده از انصار الشهدا
تندخوانی جزء ۱۰.mp3
زمان: حجم: 3.74M
دهم قرآن کریم استاد مدت : ۳۰ دقیقه
هدایت شده از انصار الشهدا
ترتیل جزء ۱۰.mp3
زمان: حجم: 13.45M
دهم قرآن کریم استاد مدت :۵۶ دقیقه
🌺رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم: كجا مانند خديجه پيدا خواهد شد؟ خديجه در آن هنگام كه مردم همه مرا تكذيب كردند، تصديقم نمود، مرا پشتيباني كرد و با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا مرا يارى نمود. اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ.
قراربودباچراغ مخصوص راه را به بچه هانشان دهد.چراغ دست راستش بودکه تیری بدستش نشست.گفتیم رهایش کن گفت نه من راهنماهستم بادست چپ چراغ راگرفت.تیری به پهلویش نشست کوتاه نیامد. تیربعدبه دست چپش خورد.چراغ رابه دندان گرفت،تیر به فکش خورد چراغ که افتادخودش هم افتاد. شهید سید محمد باقر دستغیب🌷
استخاره کرد ، بد آمد گفت :"امشب عملیات نمیکنیم" بچه ها آماده بودند ، چند وقتی بود که آماده بودند حالا او میگفت " نه " وقتی هم میگفت " نه " کسی روی حرفش حرف نمیزد . فردا شب دوباره استخاره کرد ، بد آمد . شب سوم ، عراقی ها دیدند خبری نیست ، گرفتند خوابیدند .. خیلی هایشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم ... شهید ردانی پور🌷
💠احمدرضا بیضایی: معمولا توی اتاق پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! یک شب بعد از نصفه شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به نماز ایستاده بود. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود. یک شب حدود دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب‌ خواندن برای تو ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی و هم اینکه تو هنوز به تکلیف نرسیده‌ای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم طلبه‌ای در مورد فضیلت نماز شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسه‌اش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال می‌خواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست…♡
را همه دوست دارند اما زحمت ڪشیدن براے را چه؟ شدن یڪ اتفاق نیست گلے است ڪه براے شڪوفا شدنش باید خون دل بخورے... به به به نمیدهند به آنڪه یڪ شب بے خوابے براے نڪشیده یڪ روز وقتش را برای تبلیغ نگذاشته، طلب نمیگویند دغدغه دغدغه دغدغه دغدغه دست این و آن را گذاشتن توے دست دغدغه دغدغه دغدغه ے ، به حرف ڪه نیست قلبت را بو میڪنند اگر بوے بدهد رهایت مے ڪنند... اگر عاشق اول باید خوبے باشے خوب ڪنے شوے اما ڪم نیاورے... درست مثل یاران ، را به تماشاچے ها نمے دهند... ‍ هدیه به روح پاک شهدا صلوات🌹