eitaa logo
آن سوی مرگ استاد امینی خواه
2.6هزار دنبال‌کننده
40 عکس
17 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
57_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
26.15M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔊 جلسه پنجاه و هفتم * استغفار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهل قبور * درخواست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از خدا برای دخترشان * فشار انتقال از یک عالم به عالم دیگر * قبر، دالان بین عالم دنیا و عالم برزخ * تفاوت ورود به دو دنیا عالم دنیا و عالم برزخ * معنای فشار قبر * چه چیزی موجب افزایش فشار قبر می‌شود؟ * آیا دعا کردن برای رفع فشار قبر اثر دارد؟ * فشار قبر، تعلق به عالم ماده * لحظات احتضار اهل کتاب * حضور اهل‌بیت علیهم‌السلام در کنار محتضر * شفاعت پارتی‌بازی نیست * چه کسانی از شفاعت محروم‌اند؟ * شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای چه کسانی است؟ * شفاعت، راضیه مرضیه * شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز قیامت * سه دسته در محضر خدا شفاعت می‌کنند * انبیا عالم پرورند، علما شهیدپرور * چگونه از شفاعت انبیاء بهره‌مند شویم؟ * شفاعت به میزان عمل فرد است 📅99/03/23 @ansooyemargostadamini
4_6010498330625313596.mp3
18.99M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه سی و هفتم ▪️شب اول محرم * قوی‌ترین منشور حقوق بشر عالم * ارتباط قیام امام حسین و رساله حقوق * فرمایش طلایی امام حسین علیه‌السلام برای زندگی دنیوی * چرا زندگی دنیوی مطلوب نیست؟ * حق‌سالاری، هدف قیام امام حسین علیه‌السلام * آثار رعایت حقوق بر لطافت باطنی * نشانه‌ی پویایی جامعه * حق‌شناسی یاران امام حسین علیه‌السلام * یاری نمودن حق توسط جناب طوعه * ماجرای لحظات پایانی عمر جناب مسلم 📅 1401/05/07 @ansooyemargostadamini
58_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
33.57M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔊 جلسه پنجاه و هشتم * بخش هفتم؛ شهید و شهادت * آیا می‌شود کسی عاشق شهادت باشد ولی عاشق خدا نه؟ * چه کنیم تا خدا ما را دوست داشته باشد؟ * اگر خدا متکبر است، چگونه دیگران را دوست دارد؟ * معنای غیرت و عزت خدا * شهید کیست؟ * محبوبیت شهید برای خدا * رسیدن شهید به مقام شهود * معنای عبارت " شهید زنده است " * معنای روایی و فقهی شهید * شهید حکمی، شهید حقیقی * عفیف را کمتر از شهید ندانیم * شهید خوف و حزن ندارد * شهادت نصیب چه کسی می‌شود؟ * چرا خدا به دست گرفتن سلاح شهید افتخار می‌کند؟ * نکاتی پیرامون حورالعین * فضیلت مجاهدین در راه خدا * شهدا در مورد چه کسانی سوال می‌پرسند؟ 📅99/03/30 @ansooyemargostadamini
4_6010498330625313595.mp3
23.37M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه سی و هشت ▪️شب دوم محرم 🔹مهمترین حق انسان در جامعه * ساختار عالم، بر اساس حق * معنای حق *انواع حق *میزان در روز قیامت * هرچیزی را با حق خودش می سنجند. * علی علیه السلام نماد و نمود حق * سامان زندگی ما * مقصود از فساد و دایره وسیع آن * بدترین نوع فساد * منشا فساد اخلاقی * راهکار کنترل دامن * چه موقع صدای اعتراض بلند می شود؟ * تحلیل جامعه کوفی از نگاه امام حسین علیه السلام * مهم ترین حق انسانی در جامعه * حرف طاغوت * اسلام انگلیسی * دنیای ما به وسیله اهل بیت تامین می شود‌. *مصداق اتم حق * مراعات حق در سپاه امام حسین علیه السلام 📆1401/05/08 @ansooyemargostadamini
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
من اگر قرار بود روضه‌ی شب پنجم را بخوانم خیلی ماجرا را شرح نمی‌دادم، خیلی وارد گودال نمی‌شدم. آخر شب پنجم هنوز برای حرف گودال زیادی زود است، هنوز مستمعها آنقدری آمادگی ندارند که بشود برشان داشت و برد گوشه‌ی قتلگاه. سختی کار همین است که قصه‌ی عبدالله درست توی اوج واقعه رخ داده و اگر قرار باشد کسی روضه‌اش را بخواند نمی‌شود که به گودال گریز نزند. ولی من از آن روضه‌خوانهام که انصاف می‌کنم، مراعات دل مستمعها را می‌کنم آدمها حداقل باید همان نُه شب را برای صحبتهای دیگر گریه کرده باشند و نرم نرم آماده شده باشند تا وقتی نوبت به روضه‌ی گودال رسید یک وقت دلشان از جا کنده نشود. من اگر روضه‌خوان بودم برای شب پنجم شبیه همه‌ی شبهای دیگرِ روضه‌هایم باز سراغ زینب می‌رفتم. یعنی اصلا نمی‌شود که صحبت از کربلا باشد و اول و آخر حرف به زینب نرسد! هر گوشه‌ی واقعه را که بگیرید نخ تسبیحش دست زینب است. اگر قرار بود شب پنجم، هم روضه‌ی عبدالله را خوانده باشم، هم زیادی سمت گودال نرفته باشم، همینقدر می‌گفتم که در آن هیاهوی ساعتِ آخر، وسط آنهمه عربده‌های لشکر که صدا به صدا نمی‌رسیده، و تازه با آنهمه بی رمقیِ اباعبدالله که حتما صدا از حنجره‌ی مبارکش بیرون نمی‌آمده، زینب دقیقا تا کجا از پی عبدالله دویده که هم صدای برادر را شنیده و هم صورت نگرانش را دیده؟ همینکه در مقاتل آمده ابی‌عبدالله به زینب اشاره کرده که بچه را نگه دار، همینکه راوی نقل کرده‌ بچه که از دست عمه رهیده زینب یک لحظه مستأصل سر جایش ایستاده و فقط چشم توی چشم حسین دوخته، همینکه یک چیزهایی دیده که زانویش خم شده و همانجا فروریخته... همین‌ها یعنی زینب تا کجای میدان پیش آمده؟ تا چند قدمیِ گودال رفته؟ اول میگذاشتم مستمعها خوب به این چیزها فکر کنند بعد هم می‌گفتم حرفهایی که شما تاب شنیدنش را ندارید، زینب از نزدیک دیده، آنقدر نزدیک که حتی صدای خرد شدن استخوان بازوی عبدالله را با گوش خودش شنیده. این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم از مجلسم برای چند لحظه فقط صدای دستهایی بیاید که شرق شرق به سر و صورتها می‌نشیند. مستمعها خوب که خودشان را زدند و دادشان بلند شد یک جمله می‌گفتم و قال قضیه را می‌کندم: خوش‌به‌حالتان که برای شنیده‌ها می‌توانید اینطور به سر و صورت بزنید و بلند بلند گریه کنید، زینب برای دیده‌ها حق نداشت حتی خم به ابرو بیاورد چه رسد به گریه‌های بلند و لطمه زدن به سر و صورت... واقعه درست پیش روی زینب اتفاق افتاده اما زینب آنجا صدا به گریه بلند نکرده... زینب اگر خودش را سرپا نگه نمی‌داشت که بعد از آن حادثه، دنیا دیگر سرپا نمی‌ماند... من اگر روضه‌خوان بودم حتما به روضه‌خوان زینبی شهره می‌شدم، هر جای شهر، برای هر مجلسی که دعوت می‌شدم اهل آن مجلس را برای زینب می‌گریاندم. آخر زینب خیلی زحمت کربلا را کشیده... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این نوشته و اشکی که بواسطه‌ی این سطور از چشمی فروغلطد تقدیم به همه‌ی مجلس گرم‌کن‌های ابی‌عبدالله، همه سینه‌زنها، همه بلند بلند گریه‌کن‌ها، همه‌‌کفش جفت‌کن‌ها، همه چایی‌ریزها... https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
59_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
35.09M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔊 جلسه پنجاه و نهم * روحیه سلحشوری، ویژگی بارز یاران حضرت مهدی عج * اکرام خدا برای شهدا * شهید، ناظر بر رفتار و اعمال دیگران * تفاوت آرزوی شهید و منافق * گریه برای شهید به چه مناسبت است؟ * شهدا هم‌سنخ ملائکه * میدان نبرد، فروشگاه خدا * تفاوت بین کشته شدن و مرگ در راه خدا * رجعت شهدا * سبیل‌الله چیست؟ * برتری شهید بر شهید * جایگاه شهدا در کلام امام خمینی ره * ارزش والای شهدای مدافع حرم * شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی‌هراسند 📅99/04/06 @ansooyemargostadamini
4_6010498330625313594.mp3
23.87M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه سی و نه ▪️شب سوم محرم 🔹مقدمه بحث * معنای عصر * هر سوگندی در قرآن با بعدش تناسب دارد. * چرا سوگند به عصر * همه دچار خسارت اند. * کسی که اهل این چهار ویژگی باشد، خسران زده نمی شود * تواصی به حق چگونه ممکن است. * میزان در قیامت * چگونه اهل حق شویم؟ * به هر میزان اهل صبر باشیم، اهل حقیم. * کلیدی ترین کلمه امام حسین علیه السلام به اصحاب 🔹 حق دامن * آخرین حق اعضای بدن * مهمترین جمله امام به زوج های جوان * مراقبت چشم در سیره آیه الله بهجت * بهترین کمک برای کنترل دامن * یاد مرگ، شکننده ی شهوات * سم فضای مجازی * لذت فرزند و خانواده باید برجسته باشد. 📆1401/05/09 @ansooyemargostadamini
﷽ ---- فکر میکنم شب هفتم دهه محرم، مردها بروند بیرون! روضه را بگذارند برای ما زن ها؛ امشب، شبِ جان دادنِ ما هاست... - لا لا لا لا علی آروم بگیر نازدونه‌ام... - 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 نه! نه! مردها بمانند! برای یاری حسین برای آن وداعِ داغ برای آن نگاه متحیر به اتفاقِ «من الاُذُن الی الاُذُن» ، برای آن قدم های لرزانِ جلو رونده - عقب برگشته تا پشت خیمه گاه، برای آن با نوکِ شمشیر خاک را قد پیکر یک شیرخواره ذبح شده کنار زدن، برای آن رویارویی شرمگینِ سنگینِ غمگین با اهل حرم.... 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 برای ما زن‌ها، یک روضه دیگر هست، که بی حد است. مردان را به این بخش از مصیبت راه نیست؛ اصلاً مردی نمیتواند بفهمد چقدر درد دارد آن لحظه، چقدر داغ دارد آن جریان... آن جا که بعد از واقعه، به اهل حرم رسید آه آب چه کردی با رباب؟!..... حالا رباب مانده و طعام و شراب طفلش حالا رباب مانده و آغوش خالی حالا رباب مانده و گهواره بی علی.... مرا همین جا پای همین صحنه خاک کنید..... ✍ هـجرتــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
من اگر روضه‌خوان بودم برای روضه‌ی شب هفتم، اولش دو تا کلمه را شرح می‌دادم. دو تا کلمه‌ی ساده که نه فقط معنیَش را خیلیها بلدند که خیلی راحت توی حرف زدنها هم به کار می‌برند! یکیش غافلگیری و یکی هم استیصال. اتفاقا بحث را خوب باز می‌کردم، کار نداشتم که مستمع با خودش غرولند برود که اینها را بلدیم. بلد بودن با توجه داشتن فرق می‌کند. من توجهِ مستمع را روی این دو کلمه می‌خواستم، تمرکزش روی معنیها. یک حالتی مثل وقتی که معلمها نکته‌ی مهمی را می‌گویند به خودم می‌گرفتم و می‌گفتم: غافلگیر شدن یعنی یکهو بی هوا با یک اتفاقی مواجه شدن، یک چیزی که اصلا فکرش را هم نمیکردی و انتظارش را نداشتی. استیصال توی دل خودش یک جور بیچارگی دارد، یکجور ناچاری، نَه راه پس داشتن و نَه راه پیش داشتن. یک مقداری که با کلمه‌ها ذهن مستمع را بازی دادم آن وقت وارد روضه می‌شدم. برای شب هفتم باید روضه‌ی غافلگیری خواند، روضه‌ی استیصال! روضه‌ی غافلگیر شدنِ پدری که یکهو بی هوا پسرِ روی دستش را به تیر زده‌اند! روضه‌ی استیصالِ مردی که بچه را از مادرش تحویل گرفته و حالا با این اتفاقی که افتاده نمی‌دانسته چطور برگردد سمت مادرِ بچه؟ یک قدم جلو می‌رفته، دو قدم برمی‌گشته عقب! اینجای واقعه از آن جاهایی‌ست که ابی‌عبدالله به معنی واقعی کلمه هم غافلگیر شده و هم مستأصل! همینکه نوشته‌اند سراسیمه بچه را کشیده زیر عبا یعنی لباس رزم تنش نبوده، یعنی اصلا انتظار تیر را نداشته، یعنی واقعه خیلی بی‌هوا رخ داده یعنی حسین بدجوری غافلگیر شده. بعد از بال‌بال زدنِ بچه و از دست رفتنش نوبت به استیصالِ حسین رسیده، یک نگاهی به بچه انداخته، یک نگاهی سمتِ خیمه‌ها، چند لحظه متحیر همانجا ایستاده. "حالا باید چه کار کنم" اگر آدم بود، می‌شد آن لحظه‌ی حسین! واقعا باید چه کار می‌کرد؟ باید کجا می‌رفت؟ باید بچه‌ی پرپر شده‌ی روی دستش را کجا می‌برد؟ همانطور که هی یک قدم جلو رفته و دو قدم برگشته عقب، دیده جایی بهتر از پشت خیمه‌گاه نیست. جوری که عبایش روی زمین کشیده می‌شده و چاره نداشتن از سر و رویش می‌ریخته خودش را به هر ضرب و زوری بوده رسانده پشت خیمه و بچه را همانجاها خاک کرده... چند بابای اینجوری داغ‌دیده سراغ دارید که خودشان برای بچه‌ قبر کنده باشند؟ چند مردِ غیرتی می‌شناسید که اینجوری خجالت‌زده‌ی زن و فرزند شده باشند؟ غیر از ابی‌عبدالله هیچ کسی اینجور یکهویی، اینطور بی‌هوا داغ ندیده، هیچ کس اینطوری غافلگیر نشده، هیچ کس اینقدر به استیصال نرسیده... روضه‌ی اصغر، روضه‌ی غافلگیر شده‌ترین پدر دنیاست، قصه‌ی مستأصل شده‌ترین مرد عالم... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به بانوی با ادبِ کربلا، هموکه وقتی اباعبدالله شیرخواره‌اش را پشت خیمه‌ها می‌برد نه تنها نگفت پسرم چی شد؟ بلکه پرسید: خودتان که سالمید ان‌شاالله؟ باور نکنید رباب گفته باشد صبر کن یک نظر طفلم را ببینم، خانوم ادبش بیشتر از این حرفها بوده که قرار باشد اباعبدالله را خجالت بدهد و در آن لحظه‌ی سخت نمک روی زخمش بپاشد. https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
60_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
31.96M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔊 جلسه شصتم * ادامه کتاب؛ حق‌الناس و حق‌النفس * چرا از شیرینی‌های بهشت سخنی گفته نمی‌شود؟ * راه عشق‌بازی با خدا * تجربه‌های نزدیک به مرگ چه ارزشی دارد؟ * آثار تکالیف در بندگی ما * آثار عمل به تکلیف خمس و زکات * سه دستور سلوکی مرحوم شاه‌آبادی * نکاتی پیرامون خمس * نکاتی در مورد زی طلبگی * عمده مشکلات ما مربوط به چه مواردی است؟ * ارتباط خمس با شخصیت امام معصوم * خمس و طهارت * از دعای امام محروم می‌شویم اگر.... * سخت‌ترین شرایط مردم در قیامت * در خانه‌هایی که خمس پرداخت نمی‌شود چه کنیم؟ * وسوسه‌های شیطانی در مورد خمس * خیانت اقتصادی وکیل امام معصوم * مفسدین اقتصادی دوران امیرالمومنین علی علیه السلام در کربلا * خواندن این کتاب را از دست ندهید 📅99/04/13 @ansooyemargostadamini
4_6001507155893554055.mp3
23.37M
🔈 🔈 مروری بر امام سجاد علیه السلام 🔉 جلسه چهل ▪️شب چهارم محرم 🔹حق دامن * حفظ دامن از حرام * بهترین راهکار برای کنترل دامن 🔹 شناخت روان شناسانه انسان * انسان چهار قوه دارد * انسان تلفیقی از حیوان و ملک * هر کششی در وجود انسان، به معنای شهوت است. * مطلق تمایل و کشش، به معنای شهوت است * اولین تمایل در انسان، شهوت است *سخت ترین گردنه سلوک، شهوت است. * ریزش رحمت به هنگام سختی مسیر سلوک * با فضیلت ترین اعمال از آن کیست؟ * عنایت خداوند در پی کنترل دامن * چرا به راوی شنود عنایت شد؟ * دیدن عجائب حاصل کنترل چشم * دستگیری امام زمان از افراد * راز مقامات امام خمینی ره * غضب به معنای دفع به طور مطلق * هم سویی وهم و غضب و شهوت * قوه عقل قوا را جهت می دهد به سوی ملکوت * قوه شهوت، "بهیمیه" است *قوه غضب، "سبعیه" است * صورت ملکوتی بسته به غلبه هر قوه * علت قیام امام حسین علیه السلام * محبت به امام حسین علیه السلام و دشمنی با دشمنان اهل بیت راهکار مهار شهوت * چرا در شام بر اهل بیت سخت گذشت. 📆1401/05/10 @ansooyemargostadamini
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
من اگر روضه‌خوان بودم برای شب تاسوعا، روضه را از آخرِ واقعه می‌خواندم! آرام و غمگین جوری که غصه توی صورتم موج بزند رو به مستمع‌ها می‌گفتم: این زن‌ها و بچه‌ها که از دور دیده بودند اباعبدالله چطور قدمهایش را روی زمین می‌کشیده و خودش را با چه ضرب و زوری به چادر علمدار رسانده، با همان دهان‌های خشک و قلبهایی که نزدیک بوده از جا کنده شود، سرجایشان ایستاده‌ و فقط تماشا کرده‌اند. اول با این مقدمه دلشوره به جان مستمع می‌انداختم و بعد خواهش می‌کردم این صحنه را تصور کنند، چشم هشتاد زن و بچه از دور تا دورِ خیمه‌گاه به حسین دوخته بوده، ابی‌عبدالله با آن کمری که از داغ عباس شکسته، زیر سنگینیِ این نگاههای منتظر چطوری قرار بوده خودش قاصد ماجرا شود و خبر را به حرم بدهد؟ تمنا می‌کردم مستمعها با خودشان حساب کنند آن لحظه‌ی ابی‌عبدالله چقدر سنگین بوده؟ چقدر نفس‌گیر؟ و بعد فرصت می‌دادم تا با دهانهایی باز و چشمهای مضطرب چند لحظه فقط نگاهم کنند و در دل تکرار کنند: چقدر سنگین؟ چقدر نفس‌گیر؟ و بعد ادامه می‌دادم: ابی‌عبدالله بی هیچ حرفی، بدون حتی یک کلمه صحبت، دست گرفته به عمودِ خمیه و با یک تکان، عمود و چادر را روی زمین انداخته. با فروافتادن چادر و تکانی که باد به پَرَش انداخته یک‌مرتبه دلهای این بچه‌ها فروریخته و همینکه عمود کوبیده شده روی زمین و صدایش در پهنه‌ی دشت پیچیده، انگار مُهرِ سکوت از خیمه‌گاه برداشته شده و یکدفعه وِلوِله افتاده توی حرم. حالا این حسینی که چند لحظه پیش داغی به آن سنگینی دیده چجوری باید به حرم تسکین می‌داده؟ با این صحبتها اول دل مستمع را خوب ورز می‌دادم و بعد اینطور گریز می‌زدم به شروع واقعه: آخر اصلا قرارِ جنگ نبوده که حسین اینجور بد، تلفات داده! قرار فقط برای آوردن آب بوده، پس چی شده که حسین شهید داده؟ با این سوالها دل جمع را می‌لرزاندم ولی باز هم سمت شرح واقعه نمی‌رفتم. آخر روضه‌ی عباس روضه‌ی مردهاست، جایی که زن و بچه نشسته باید فقط با استعاره حرف زد. آخر حسین خودش روضه‌ی عباس را اینجوری خوانده، گریه‌های بلند بلندش را کنار علقمه وسط مردها کرده ولی سمت زنها که رسیده هیچ کس حتی صدایش را نشنیده! همینقدر جگرسوز، آرام و بی سر و صدا فقط سوخته! من اگر روضه‌خوان بودم برای مثل امشبی فقط با دل مستمع بازی می‌کردم و سمت مقتل نمی‌رفتم. همه‌ی سعیم را می‌کردم تا مستمع را به حالی دچار کنم که ابی‌عبدالله در آن ساعتِ سختِ فروافکندنِ خیمه‌ی عباس داشته. می‌گفتم برای ما از کنار علقمه و گریه‌های حسین زیاد گفته‌اند، از افتادنِ دستهای عباس، از عمود آهنی و فرق ابالفضل، از مشک پاره و ناامیدی علمدار، از زمین خوردن حسین و از داد برآوردنش، از هلهله‌ی لشکر و از انکسار حسین زیاد خوانده‌اند، اما برای ما روضه‌ی "حالا چطوری خبر را به بچه‌ها بدهم" کمتر خوانده‌اند! هیچ مردِ پُر عاطفه‌ای غیر از حسین در یک صبح تا عصر اینهمه مجبور به خبر بد دادن به اهل و عیال نشده، هیچ مردی غیر از حسین زیر بارِ شرم از نگاه هشتاد زن و بچه اینطور لِه نشده... غیر از حسین هیچ داغ‌دیده‌ای خودش، همه‌ی زحمتها را به دوش نکشیده... من اگر روضه‌خوان بودم شب تاسوعا بیشتر از ماجرای عباس، مردم را برای ماجرای حسین می‌گریاندم... آرام، بی سر و صدا با شرحِ حالِ حسین جگرها را به آتش می‌کشاندم... بعد هم می‌گفتم زنها را بفرستید بروند، فقط مردها بمانند، می‌خواهم کمی از علقمه بخوانم... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به همسرِ باوفای امیرالمؤمنین، مادرِ پر افتخارِ سردار علقمه، بانو ام‌البنین ❌ با احترام به جهت رعایت حق مولف نشر مطالب بدون نام نویسنده و لینک کانال جایز نیست🙏🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a