❌ جزای آبرو بردن
🔸در لابه لای صفحات #اعمالم به یک ماجرا از آزار مؤمنین برخوردم، شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم #شوخی میکردیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را #ضایع کردم. خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او #معذرتخواهی کردم او هم چیزی نگفت.
🔸گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل جراحی به #بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم من خیلی به تو بد کردم یکبار دیگر خواهش میکنم من رو #حلال کن من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل #جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم ان شاء الله که #سالم و خوب بر میگردی.
🔸آن روز در نامه عملم همان #ماجرا را دیدم جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما #راضی شد. اگر رضایت او را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب کنی مگه شوخیه، آبروی یک #مؤمن رو بردی.
🔸بعدها مطلبی از #رسول گرامی اسلام (ص) دیدم که روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند ای #کعبه خوشا به حال تو خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته به خدا قسم #حرمت مؤمن از تو بیشتر است زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو #حرام کرده ولی از مؤمن سه چیز را حرام کرده؛ مال، جان و آبرو، تا کسی به او #گمان بد نبرد.
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
➥@ansuiemarg_ir
🌹 رضایت پدر
🔸در احوالات آیتالله العظمی میرزا جمال گلپایگانی نقل شده است که روزی #جوان مؤمنی از اطرافیان ایشان از دنیا رفت. ایشان وارد قبر شد تا کار تلقین میت را انجام دهد. اما یکباره با چهره ای وحشت زده بیرون آمد و سراغ #پدر این میت را گرفت!
🔸او را به کناری برد و سؤال کرد از دست این جوان #راضی نیستی؟ پدر گفت: چرا راضی هستم اما مدتی قبل تمام فامیل دور هم جمع بودند. شخصی سوالی پرسید من خواستم #جواب بدهم که پسرم بلند گفت بابا تو که سواد نداری حرف نزن و بعد خودش جواب سؤال را داد. خیلی در جلوی جمع آبرویم رفت، خیلی #ضایع شدم.
🔸میرزا جمال آقا گفت: پسرت بواسطه همان دل شکستن اکنون #گرفتار است. حلالش کن تا در برزخ راحت باشد. پدر او را حلال کرد و این مرجع والامقام دوباره به داخل قبر رفت و کار #تلقین و تدفین را انجام داد. وقتی بیرون آمد با خوشحالی به پدر آن جوان گفت: خدا را شکر مشکل پسرت حل شد.
📚کتاب بازگشت
➥@ansuiemarg_ir