#عــــااااااشقاااااانہ_پااااااااااڪ💞💞
کمیل حلقه را از جعبه بیرون آورد و دست سرد سمانه را گرفت،با احساس سرمای زیاد دستانش ،با نگرانی به او نگاه کرد و گفت:
ــ حالت خوبه؟
اولین بار بود که او را بدون پسوند و سوم شخص صدا نمی کرد💕
سمانه آرام گفت:
ــ خوبم
کمیل حلقه💍 را در انگشت سمانه گذاشت که صدای صلوات و دست های صغری و آرش ...
ادامـــــــــ👇👇👇ـــــه
http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e