✳️منتظران ظهور
#فرازی_از_تاریخ
✾بسم الله الرحمن الرحیم
🔸در۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری چه اتفاقی افتاد⁉
در ۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری ، در نماز صبح ، در مسجد کوفه با شمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق ، بر فرق مبارک امیرالمومنین علیه السلام ، ضربت وارد شد…
🔹در ۱۳ماه رمضان سال ۴۰ هجری ، حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب امیرالمومنین علیه السلام ، بعد از اتمام جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند؛
👈 در آن روز حضرت بر فراز منبر ، بعد از بیان کلماتی دُربار در حقایق اسلام ، در آخر بیانات شریف خود ، رو به امام مجتبی علیه السلام فرمودند:
💠 " تا امروز چند روز از ماه مبارک رمضان می گذرد ؟ "
امام مجتبی علیه السلام فرمودند:
۱۳ روز گذشته است ؛
💠از امام حسین علیه السلام پرسیدند:
" چند روز باقی مانده است ؟ "
امام حسین علیه السلام فرمود :
۱۷ روز باقی مانده است ؛
🔸در این هنگام امیرالمومنین علیه السلام دست به محاسن مبارک گرفتند و فرمودند:
" نزدیک است این موی من به خون سرم خضاب شود. "
🔹در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح ، امیرالمومنین علیه السلام وارد مسجد شدند و صدای نازنین ایشان به
" أيها الناس ، الصلاة " بلند شد ؛
🔸سپس آن حضرت مشغول نماز شد ، هنگامیکه در رکعت اول ، سر از سجده برداشت ، ابن ملجم لعنه الله ، حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت را شکافت ،
و محاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد…آنگاه صدای مبارکش بلند شد:
✨" بِسمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلي مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ ، فُزتُ وَ رَبِّ الكَعبَةِ. "
صدای جبرئیل بلند شد:
تَهَدَّمَتْ وَ اللّهِ أركانُ الهُدي وَ انطَمَسَتْ وَ اللّهِ نُجومُ السَّماءِ أعلامُ التُّفي وَ انفَصَمَت وَ اللّهِ العُروَةُ الوُثقي ، قُتِلَ ابنُ عَمِّ محمّد المُصطَفي ، قُتِلَ الوَصيُّ المُجتَبي ، قُتِلَ عَليٌّ المُرتَضي ، قُتِلَ وَ اللّهِ سيد الأؤصياءِ وَ قَتَلَهُ أشقي الأشقياء…
… آن هنگام که شمشیر بر فرق مبارک اسدالله الغالب ، امیرالمومنین ، علی بن ابیطالب فرود آمد ، چنین ندا سر داد:
✨به خداےکعبه سوگند،رستگارشدم✨
💠و آن حضرت هنگام وصیت به امام مجتبی علیه السلام فرمودند:
وصیت و سفارش من به شما آنستکه چیزی را با خدا شریک قرار ندهید و سنت پیامبر را تباه نسازید و این دو ستون را برپا نگه دارید و این دو چراغ را بیفروزید تا نکوهشی بر شما نباشد؛
من دیروز یار و همنشین شما بودم و امروز برای شما عبرت و پند هستم و فردا از شما دور می شوم ، اگر ماندم صاحب اختیار خون خود می باشم و اگر مُردم مرگ وعده گاه من است و اگر ببخشم (ابن ملجم را) ،
بخشش برای من طاعت و بندگی است و بخشش برای شما نیکوکاری است ؛
ألا تُحِبّونَ أن يَغفِرَ اللّهُ لَكُم وَاللّهُ غَفورٌ رَحيمٌ (٢٢/نور):آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامزرد ؟ در حالیکه خدا آمرزنده و مهربان است ؛
سوگند به خدا ! از مرگ نمی آید به سوی من آینده ای که از آن رنجشی داشته باشم ، و نه پیدا شونده ای که آن را نخواسته باشم ،
و نمی باشم مگر مانند جویای آب که به آب برسد ، و مانند خواهانی که خواستهء خود را دریابد ؛
وَ ما عِندَ اللّهِ خَيرٌ لِلأبرارِ : آنچه نزد خداست برای نیکوکاران بهتر است.
📚منابع:
منتخب التواریخ ص۷۹۶
الوقایع و الحوادث ۲۴۱/۱
بحارالانوار ۲۸۲/۴۲
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
https://t.me/joinchat/AAAAAECtU1SKTI2Vm6XZMg
منتظران ظهور
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
پیام رسان سروش⬇️⬇️⬇️
http://sapp.ir/emamgharib1
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/969867267Ca9a4e980c6
لینک کانال منتظران ظهور در پیام رسان ایتا⬆️⬆️⬆️
✳️ منتظران ظهور
#فرازی_از_تاریخ
✍در ۲۱ ماه رمضان چه اتفاقی افتاد⁉️
▁▁▂▂▂🍂🍂▂▂▁▁
✾بسم الله الرحمن الرحیم
🌷امام المتقین ، امیرالمؤمنین علیه السلام ، در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسید ، در حالیکه از سن مبارک حضرتش ۶۳ سال گذشته بود…(۱)
●در بیستم رمضان ، اثرات سم در پاهای حضرت ظاهر شد و پاهای مبارک ورم کرد (۲) ،
در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک حضرت بسیار شد ،
●حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیت های خود را فرمود ؛ در آن شب هر چه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود ، و لب های مبارکش به ذکر خدا حرکت می کرد و مانند مروارید عرق از پیشانی نازنینش می ریخت و با دست مبارک خود آن را بر طرف می کرد
⬛️▪️بعد از وداع با همگان دست و پای مبارک را به طرف قبله کشیدند و فرمودند:
💠أشهَدُ أن لاإلهَ إلّا اللّه وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ ،
و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خویش مبارک نمودند .
🏴صدای شیون و گریه از خانهء حضرت بلند شد ؛
●اهل کوفه که باخبر شدند ، صدای شیون و ناله از تمامی شهر برخواست ، مانند روزی که پیامبر از دنیا رفتند ،
در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده شد.
●مشغول غسل آن حضرت شدند ؛ بعد از غسل و کفن ، امام مجتبی و سیدالشهداء علیهما السلام ، پشت سر تابوت را همانطور که حضرت فرموده بودند ، برداشتند ،
جلوی تابوت خودش حرکت می کرد ، تا در مکانی فرود آمد؛
●بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبی علیه السلام ، مقداری از زیر تابوت را کندند و قبری آماده یافتند که داخل آن لوحی مسی یا سفالی بود و بر آن نوشته شده بود:
💠 بسم الله الرحمان الرحیم ؛ این قبری است که نوح برای علی بن ابیطالب ، وصی و جانشین محمد ، ۷۰۰ سال قبل از طوفان حفر نموده است؛ (۳)
●بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصیت آن حضرت ، قبر مطهرش را مخفی نمودند تا در زمان هارون ، بر همگان معلوم شد.
در شب ۲۱ ماه رمضان ، اوصیاء پیغمبران رحلت فرمودند ،
و حضرت عیسی بن مریم به آسمان برده شد ، در همین شب حضرت موسی بن عمران رحلت فرمود و یوشع بن نون به شهادت رسید...(۴)
📚منابع
➊ بحارالانوار ۳۵۱/۱۹
➋ کافی ۴۵۲/۱
➌ بحارالانوار ۲۱۶،۲۳۶/۴۲
➍ بحارالانوار ۳۷۶/۱۳
#التماس_دعای_فرج
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
https://t.me/joinchat/AAAAAECtU1SKTI2Vm6XZMg
منتظران ظهور
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
پیام رسان سروش⬇️⬇️⬇️
http://sapp.ir/emamgharib1
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/969867267Ca9a4e980c6
لینک کانال منتظران ظهور در پیام رسان ایتا⬆️⬆️⬆️
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
#فرازی_از_تاریخ
✍در ۲۱ ماه رمضان چه اتفاقی افتاد⁉️
▁▁▂▂▂🍂🍁🍂▂▂▁▁
✾بسم الله الرحمن الرحیم
🌷امام المتقین ، امیرالمؤمنین علیه السلام ، در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسید ، در حالیکه از سن مبارک حضرتش ۶۳ سال گذشته بود…(۱)
●در بیستم رمضان ، اثرات سم در پاهای حضرت ظاهر شد و پاهای مبارک ورم کرد (۲) ،
در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک حضرت بسیار شد ،
●حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیت های خود را فرمود ؛ در آن شب هر چه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود ، و لب های مبارکش به ذکر خدا حرکت می کرد و مانند مروارید عرق از پیشانی نازنینش می ریخت و با دست مبارک خود آن را بر طرف می کرد
⬛️▪️بعد از وداع با همگان دست و پای مبارک را به طرف قبله کشیدند و فرمودند:
💠أشهَدُ أن لاإلهَ إلّا اللّه وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ ،
و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خویش مبارک نمودند .
🏴صدای شیون و گریه از خانهء حضرت بلند شد ؛
●اهل کوفه که باخبر شدند ، صدای شیون و ناله از تمامی شهر برخواست ، مانند روزی که پیامبر از دنیا رفتند ،
در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده شد.
●مشغول غسل آن حضرت شدند ؛ بعد از غسل و کفن ، امام مجتبی و سیدالشهداء علیهما السلام ، پشت سر تابوت را همانطور که حضرت فرموده بودند ، برداشتند ،
جلوی تابوت خودش حرکت می کرد ، تا در مکانی فرود آمد؛
●بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبی علیه السلام ، مقداری از زیر تابوت را کندند و قبری آماده یافتند که داخل آن لوحی مسی یا سفالی بود و بر آن نوشته شده بود:
💠 بسم الله الرحمان الرحیم ؛ این قبری است که نوح برای علی بن ابیطالب ، وصی و جانشین محمد ، ۷۰۰ سال قبل از طوفان حفر نموده است؛ (۳)
●بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصیت آن حضرت ، قبر مطهرش را مخفی نمودند تا در زمان هارون ، بر همگان معلوم شد.
در شب ۲۱ ماه رمضان ، اوصیاء پیغمبران رحلت فرمودند ،
و حضرت عیسی بن مریم به آسمان برده شد ، در همین شب حضرت موسی بن عمران رحلت فرمود و یوشع بن نون به شهادت رسید...(۴)
📚منابع
➊ بحارالانوار ۳۵۱/۱۹
➋ کافی ۴۵۲/۱
➌ بحارالانوار ۲۱۶،۲۳۶/۴۲
➍ بحارالانوار ۳۷۶/۱۳
#التماس_دعای_فرج
🌙اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🌙
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
✳️منتظران ظهور
#فرازی_از_تاریخ
بعد از آنكه حضرت على عليه السّلام را در شب 19 ماه رمضان سال چهلم هجرت ، مضروب ساختند و آن حضرت در روزهاى آخر عمر شريف اش ، در بستر خوابيده بود، گاهى چشمهايش را باز مى كرد و مى فرمود:
.
« سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى : هر چه مى خواهيد از من بپرسيد، قبل از آنكه از ميان شما بروم »
صعصعة بن صوحان ، يكى از حاضرين بود، عرض كرد:
يا اميرالمؤ منين ! آيا شما افضل هستيد يا حضرت آدم عليه السّلام ؟
آقا، چشمهاى مبارك خويش را گشوده و فرمود:
« انسان خوب نيست از خودش تعريف كند، امّا براى اينكه ، نعمتهاى الهى را در حق خودم اظهار كرده و نوعى شكرگزارى كرده باشم ؛
جواب ترا مى گويم : خداوند متعال آدم را داخل بهشت كرد و تمام نعمتهايش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهى ، از آن گندم خورد؛ ولى براى من ، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نكردم »
صعصعه عرض كرد:
شما افضل هستيد يا حضرت نوح ؟
امام عليه السّلام فرمود:
« زمانيكه قوم نوح او را اذيت و آزار رساندند؛ حضرت نوح آنها را نفرين كرد [و فرمود: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الاُرْضِ مِنْ الْكافِرينَ دَيّاراً):
پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار!] و آنها هلاك شدند ولى من ، با اين همه مصيبت و آزار، در عمر خود نفرين نكردم »
صعصعه پرسيد:
آيا شما افضل هستید يا ابراهيم خليل عليه السّلام ؟
فرمود: « ابراهيم عليه السّلام به خداوند عرضه داشت :
(رَبِّ اَرِنى كَيْفَ تُحْىِ الْمُوتى ):
(خداوندا ! به من نشان بده كه چگونه اين مردگان پوسيده را زنده خواهى كرد.)
خطاب رسيد: ابراهيم مگر به قدرت ما ايمان نياورده اى ؟
عرض كرد: چرا؟، ولى مى خواهم قلبم مطمئن شود.
امّا ايمان من در مرتبه ايست كه (لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً):
هرگاه تمام پرده هاى بين خالق و مخلوق برداشته شود، يقين و اطمينان من به حدّى است كه كم و زياد نمى شود، يعنى در بالاترين درجه ايمان »
صعصعه گفت :
يا على ! شما افضل هستید يا موسى عليه السّلام ؟
امام فرمود:
« زمانيكه خداوند تبارك و تعالى ، حضرت موسى را به سوى فرعون فرستاد و به او يد بيضا و عصا را بعنوان معجزه عنايت كرد، و فرمان داد كه : برو بسوى فرعون ، موسى عليه السّلام عرض كرد:
(وَ لَهُمْ عَلَىَّ دَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ يَقْتُلُوْنِ):(پروردگارا ! آنان به اعتقاد خودشان ، مرا گناهكار مى دانند؛ مى ترسم مرا بكشند.)
و از خداوند درخواست كرد كه برادرش هارون را هم با او همراه كند. امّا وقتيكه پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و آله مرا مأمور كرد سوره برائت را بسوى فرعونهاى مكّه ببرم و در موسم حج بخوانم ، با آنكه بسيارى از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ كشته بودم ؛ ذرّه اى به دلم خوف نيامد و كسى را براى كمك و يارى نخواستم و به تنهائى سوره برائت را برده و بر آنها قرائت كردم »
صعصعه عرض كرد:
يا على ! شما افضل هستید يا حضرت عيسى عليه السّلام ؟
امام فرمود:
« آنگاه كه آثار وضع حمل ، در مادر عيسى ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنيا آورد از طرف خداوند فرمان رسيد:
مريم ! از بيت المقدس بيرون رو كه اينجا جاى زايمان نيست ؛ اينجا عبادتگاه است . او بدستور الهى ، به زير يك نخله خشك پناه برد.
امّا وقتى مادر من ، در مسجدالحرام آثار وضع حمل را ديد خواست كه از آنجا بيرون رود، خداوند امر فرمود:
كه داخل خانه ما بيا! و ديوار كعبه شكافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنيا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود »
بحار، ج 73، صفحه 465
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
@emamgharib