📌پویش #من_و_نرگس
📎 لطفا تا ۲۴ ساعت آینده
#یک_جمله_تبریک_دلانه
تقدیم به یک دختر شهید کنید.
#آدرس_مدیر_کانال 👇
@Abdorreza1360
#آدرس_کانال 👇
💁♂️https://eitaa.com/antitoxin28
🗣 پاسخ مدیر کانال به پویش #من_و_نرگس:
💕 خوش بحالت باباجان، که خدا خیلی زود خودش شخصا بابات شده...!
#آدرس_مدیر_کانال 👇
@Abdorreza1360
#آدرس_کانال 👇
💁♂️https://eitaa.com/antitoxin28
🗣 چند پاسخ به پویش #من_و_نرگس👆👆👆
#آدرس_مدیر_کانال 👇
@Abdorreza1360
#آدرس_کانال 👇
💁♂️https://eitaa.com/antitoxin28
🗣 دو پاسخ دیگر به پویش #من_و_نرگس 👆👆
#آدرس_مدیر_کانال 👇
@Abdorreza1360
#آدرس_کانال 👇
💁♂️https://eitaa.com/antitoxin28
🌷خاطراتی از زندگیِ
#شهید_اسماعیل_خانزاده
*قسمت چهلم
✍ پس از تماشای مستند #من_و_نرگس از شبکه استانی مازندران اکثر اوقات بعد از پایان تدریسم در شهرستان محمودآباد به زیارت مزار شهید خانزاده می رفتم.
یک روز در ابتدای روستا خانم میانسالی را دیدم که با فرزند کوچکش منتظر ماشین بودند. از آنجایی که میدانستم روستا تاکسی ندارد به نیت شهید خانزاده آنها را سوار نمودم؛ اما اصلا به ذهنم هم خطور نمی کرد مکالمات بین مان اینگونه زندگی ام را متحول نماید؛
_سلام! خدا خیرت بده!
_سلام حاج خانوم! من تا مزار شهدای زنگی کلا میرم که شهیدخانزاده رو زیارت کنم. شما مسیرتون تا کجاست؟
_ما هم انتهای کوچه ای میشینیم که خانواده آقااسماعیل ساکنند. هِی...! چه آقااسماعیلی! وضعیت زندگی ما زیاد جالب نیست. شوهرم مریضه؛ ۲تا بچه ی صغیرم دارم. تازمانیکه شهیدخانزاده زنده بود یک نفر مخفیانه به ما کمک های مالی زیادی می کرد اما بعدِ شهادتش دیگه اون کمکها کاملا قطع شد.
دهانم از تعجب باز مانده بود. آنها را تا کوچه ی منزل شهید رساندم و مسئله را با پدر شهید خانزاده مطرح نمودم و حاج حسن هم قول دادند که قضیه آن خانواده نیازمند را پیگیری نمایند؛ اما بعد از آن روز تصمیم گرفتم خودم نیز راه شهید خانزاده را در حدّ توان مالی خودم ادامه داده و تا آنجایی که می توانم دست نیازمندان اطرافم را بگیرم که الحمدالله به برکت این شهید بزرگوار در طول چند سال اخیر در این امر بسیار موفق بوده ام و لذت بخشش را بخوبی چشیده ام.
#راوی: ع.ا.تنها(از ارادتمندان شهید)
#آدرس_مدیر_کانال 👇
@Abdorreza1360
#آدرس_کانال 👇
💁♂️https://eitaa.com/antitoxin28