💠 #به_رسم_آیه_ها |،11
استکبار از #عزت مسلمانان میترسد
🔆 إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ
🔅 فرمان و حکم فقط به دست خداست.
🔰امام خامنهای:
🔸استکبار از بازگشت ملت ها به گذشته ای که به آنان عزت و عظمت را یادآوری کند، راه جهاد و شهادت را به روی آنان باز کند، کرامت انسانی را به آنان برگرداند، دست سلطه گران را از غارت و چپاول به مال و ناموس آنان قطع کند، فرمان إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ را در زندگی آنان اجرا کند، ناخشنود و سراسیمه و بیمناکاند.
۱۳۷۰/۳/۲۶
#تفسیر موضوعی براساس #سخنان_رهبر
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
⛔️ آقا شاید اشتباه میکنه شما رو نگاه میکنه،
شاید درس داشته باشه، شاید چهارتا وظیفه واجبتر داشته باشه.
💠 یادآوری کن! شاید خودِ شما بگی بلند بشه بِره.
💫انشاءلله ارزش زمان رو درک بکنیم. 💫
خداوند متعال بدون مرگ، بدون فوت، قبل از این حرفها، قیمت زمان ما رو پیش ما بالا ببره و
♦️بعد وقتی که بالا رفت، ما برای ترس زمان آیندهی خودمون، دقتمون افزایش پیدا بکنه.🙂
الآن برای اینکه آب و برق رو مردم کمتر مصرف کنند، قیمتش رو میبرند بالا دیگه. 💧💧
🌀میگن دیگه درست مصرف کن. قیمتش کم باشه، همینجوری باز میکنه شیر رو، برق رو روشن میکنه.
اما قیمت برق که رفت بالا آدم چهجوری استفاده میکنه؟❓
یکی اینور اتاق نشسته یکی اونور، هرکدوم برای خودشون یه چراغ.
🗯میگه خب بیا بشینیم یهجا، یه چراغ روشن کنیم.💡
میگه خب بله راست میگه، میتونستیم این کار رو بکنیم.
مینشینند پیش هم یه چراغ روشن میکنند. بهتر میشه دیگه. 💡😳
#مدیریت_زمان 40
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز معلم مبارک😍🌹
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
❣🖇❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣
❣
🎗#بدون_تو_هرگز ۲۹
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | جبهه پر از علی بود
با عجله رفتم سمتش ... خیلی #بیحال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش .. تا دست به عمامهاش زدم، دستم پر #خون شد .. عمامه سیاهش اصلا نشون نمیداد ... اما #فقط خون بود ...
چشمهای #بیرمقش رو باز کرد .. تا نگاهش بهم افتاد .. دستم رو پس زد .. زبانش به سختی کار میکرد ...
- برو بگو یکی دیگه بیاد ...
بیتوجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم .. دوباره #پسش زد .. قدرت حرف زدن نداشت .. سرش #داد زدم!!
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ...
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود .. سرش رو بلند کرد و گفت ..
- خواهر!! مراعات برادر ما رو بکن .. روحانیه ... شاید با شما #معذَّبه ...
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ...
- برادرتون غلط کرده ... من #زنشم .. دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ...
محکم دست علی رو پس زدم و عمامهاش رو با قیچی پاره کردم .. تازه فهمیدم چرا نمیخواست زخمش رو #ببینم!!
علی رو بردن اتاق عمل .. و من هزار نماز شب #نذر موندنش کردم .. مجروحهایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن .. اما علی با اولین هلیکوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ...
دلم با اون بود اما توی #بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه #پُر از علی بود ...
#ادامه_دارد ...
@anvar_elahi
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
🏝الهی ظَلِّلْ عَلی ذُنُوبی غَمامَ رَحْمَتِکَ
ای معبود من!
سایه ابر رحمتت را بر گناهانم بینداز!🏝
⚘می شود مثل همیشه
در سایه سار رحمتت باشم،
باشد؟!⚘
@anvar_elahi