فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 برای امام زمانم چه کنم؟💫
🌱 با صلوات بر پیامبر(ص) اوج بگیریم ...
🌼اللّهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌼
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚💜
🔆 امشب هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
@anvar_elahi
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
@anvar_elahi
4_5929324574012343590.mp3
2.7M
#تفسير
#سوره_ال_عمران 34
🔺 مثلث
🔹وراثت
🔹 تربیت
🔹 امداد الهی
سه ضلع شخصیت انسان
✅ اهمیت نقش مادر و پدر
✅ معیارهای درست انتخاب همسر
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
اینها بدشون اومد، رفتند.
گفتند: بابا؛ این دیگه کیه؟ 😒
همینهایی که سکوت کرده بودند
دیدند یزید، امام حسین رو کشت.
همینها علیهش قیام کردند. این دیگه کیه⁉️
بعد هیچی! یزید هم سربازهای خودش رو فرستاد. واقعهی حَرّه توی مدینه رخ داد.↪️
سه روز، مال و جان و ناموس مردم، به سربازان یزید حلال!
چه خونها که نریختند.😠
بعد از شهادت اباعبدللهالحسین، تاریخ، انتقامی از مردم مدینه گرفت که بلند نشدند به یاریِ اباعبدللهالحسین.😒
🖇مردم مدینه! حالا دیگه حسین توی مدینه جا نداره؟ نه؟ اگر بمونه کشته میشه، به قتل میرسه.🗡
مردم مبتلا شدن به یزید. چرا⁉️
چون وقتی اون هرزگیهای یزید رو میدیدند، نهی نکردند.❌
هیچی! خدا به همون یزید مبتلاشون کرد.😏
تو رو قرآن نگاه کن.👁
🔶 اون آدم مسیحی، نمایندهی کشور دیگه، اومده بود توی مجلس یزید، دید سرِ بریدهای رو آوردند چقدر نورانی، مقابل یزید گذاشتند.😢
#مدیریت_زمان 140
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
panahian-clip-eltemas-doaa.mp3
1.36M
🤲🏻 به چه کسانی باید "التماس دعا" گفت؟
استاد پناهیان
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
lll_1554225015_Banifatemeh-EidMabas1395%5B03%5D.mp3
5.35M
🎤سید مجید بنی فاطمه:
سرود/ صدا میاد، از آشنا
🏳️ #عید_مبعث_رسول_اکرم(ص)
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
🍃🌹﷽🌹🍃 #رهـایے از شـب🌒 #قسمت_۳۶ در مدتی که زیر سرم بودم از فرط خستگی بیهوش شدم.در خواب، حاج
🍃🌹﷽🌹🍃
#رهـایے از شـب🌒
#قسمت_۳۷
گوشیم دوباره زنگ میخورد.فاطمه لیوان را به دستم داد و درحالیکه از اتاق بیرون میرفت پشت به من ایستاد و گفت:
-جواب ندادن راه خوبی نیست..من نمیدونم رابطه ی شما چه جوریه.ولی اگه حس میکنی از روی نگرانی زنگ میزنه جوابشو بده و بهش بگو دیگه دوست نداری باهاش باشی.اینطوری شاید بتونی از دستش خلاص شی ولی با جواب ندادن بعید میدونم بتونی از زندگیت بیرونش کنی.
جملات فاطمه تردیدها و دودلیهای های این چند دقیقه ام رو به یقین بدل کرد.تصمیم گرفتم گوشیمو جواب بدم و به کامران همه چی رو بگم.قبل از برداشتن گوشی در دلم یاد آقام افتادم و از او مدد خواستم کمکم کنه ودعاگوم باشه. فاطمه بیرون رفت تا شاید من راحت تر صحبت کنم.
-بله
صدای نگران وعصبانی کامران از پشت خط گوشم را کر کرد:
-سلام.!!هیچ معلومه سرکار خانوم کجا هستند؟
با بی تفاوتی گفتم:هرجا!!!! لطفا صدات رو پایین بیار
کامران دیگه صداش عصبانی نبود.انتظار نداشت که من چنین جواب بی رحمانه ای به نگرانیش بدم.
با دلخوری گفت:خیلییی بی معرفتی عسل..چندروزه غیبت زده.نه تلفنی..نه خبری نه اسمسی..هیچی هیچی. .الانم که بعداز اینهمه مدت گوشیمو جواب دادی داری باهام اینطوری حرف میزنی.
دلم براش سوخت ولی با همون حالت جواب دادم:
-وقتی تلفنت رو جواب نمیدم لابد موقعیت پاسخگویی ندارم. چرا اینقدر زنگ میزنی؟
او داشت از شدت ناراحتی وحیرت از تغییر لحن من در این مدت منفجر میشد واین کاملا از رنگ صدایش مشخص بود.
-عسل تو چته؟؟ چرا با من اینطوری حرف میزنی؟؟ مگه من باهات کاری کردم که اینطوری بی خبر رفتی و الانم با من سرسنگین حرف میزنی؟
-نه ازت هیچی ندیدم ولی ...
چرا شهامت گفتن اون جمله رو نداشتم؟ من قبلا هم اینکار رو کردم.چرا حالا که هدف زندگیم رو مشخص کردم جرات ندارم به کامران بگویم همه چی بین ما تمومه. .
کامران کارم را راحت تر کرد.
-چیه؟؟ منم دلتو زدم؟
این سوال کافی بود برای انزجار از خودم وکارهام. دلم برای کامران و همه ی پسرهایی که ازشون سواستفاده میکردم گرفت.
سکوت کردم..
سکوتم خشمگین ترش کرد:
-پس حدسم درست بود..اتفاقا یچیزی در درونم بهم میگفت که دیر یازود این اتفاق می افته.ولی منتها خودمو میزدم به خریت!!! اما خیالی نیست..هیچ وقت به هیچ دختری التماس نکردم!ا ولی ازت یه توضیح میخوام..بگو چیشد که دلتو زدم و بعد بسلامت
اصلا گمان نمیکردم که کامران تا این حد با منطق و بی اهمیتی با این موضوع برخورد کند. واقعا یعنی این دوستی تا این حد برای او بی ارزش بود.!؟
با اینکه بهم برخورده بود ولی سعی کردم غرورم رو حفظ کنم و با لحنی عادی گفتم:
-من قبلا هم گفته بودم که منو دوست دختر خودت ندون.من در این مدت خیلی سعی کردم تو رو در دلم بپذیرم ولی واقعا میبینم که داره وقت هردومون تلف می___....
کامران که مشخص بود دندانهایش رو موقع حرف زدن به هم میفشارد جمله ام را قطع کرد وبا لحن تحقیر آمیزو بی ادبانه ای گفت:
ببییییین...ول کن این شرو ورها رو..فقط به سوالم جواب بده..
لحظه ای مکث کرد و با اضافه کردن چاشنی نفرت به همون لحن پرسید:
-الان با کدوم خری هستی؟؟ از من خاص تره؟؟
گوشهایم سوت میکشید...حرارت به صورتم دوید.با عصبانیت وصدای لرزون گفتم:
_بهتره حرف دهنتو بفهمی. نه تو نه هیچ کس دیگه ای رو نمیخوام تو زندگیم داشته باشم..
و گوشی رو قبل از شنیدن سخنی قطع کردم.
نفسهام به شمارش افتاده بود.آبمیوه ای که فاطمه برایم ریخته بود را تا ته سرکشیدم.به سرمم نگاه کردم که قطرات آخرش بود.کاش فاطمه اینجا بود.کاش الان در آغوشم میگرفت.واقعا او کجا رفته بود؟ روی تخت نشستم و با چندبار تنفس عمیق سعی کردم آرامش رفته رو به خودم برگردونم.ولی بی فایده بود.راستش در اون لحظات اصلا از کاری که کرده بودم مطمئن نبودم. این اولین بار بود که کامران با من اینقدر صریح و بی رحمانه صحبت میکرد. حرفهایش نشان میداد که او در این مدت به من اعتمادی نداشته و انتظار این روز رو میکشیده.پس با این حساب چرا به این رابطه ادامه داد؟
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
@anvar_elahi
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi