هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
💠معنای عبد💠
اولین کلمه ای که با شنیدن لفظ «عبد» به ذهنتون میاد چیه⁉️
⚜«بنده»⁉️
کلمه بنده خیلی محترمانه هست!!
✅معنای عبد خیلی غیرمحترمانه تر از این هست!
🌀«تکلیف شده»⁉️
تکلیف هم خیلی آدم و از عرش کبریایی پایین نمیاره!
یه پادشاه هم بر خودش تکلیف میدونه که به فکر مردمش باشه!!✔️
معادل دقیق تر عبد چیه⁉️
عبد یعنی«برده»✔️✔️
همون برده ای که صاحبی داره و اونو خرید و فروش میکنه!
البته برده ها در روی زمین نسبت به «عبد»، مثل شاهزاده و سلطان می مونن‼️
#نگاهی_به_رابطه_عبدومولا 11
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️مهمترین گناه ما!
🔻باید توبه کنیم و ضجه بزنیم تا این بیماری «علاقه به فردی زندگی کردن» در ما برطرف
بشود
استاد پناهیان
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد رائفی پور:
چࢪا نمـٰاز بھمون نمۍچسبھ؟
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_79 فاطمه فهمید چقدر حالم خرابه. بحث رو عوض کرد
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_80
خواب دیدم فاطمه روی سجاده در همون محرابی که دیشب قامت بسته بود نماز میخواند. ولی چادرش از جنس حریر بود.خانه عطر گلاب میداد.من صورت فاطمه رو نمیدیدم.و فقط داشتم از پشت سر به نماز خوندنش نگاه میکردم. وقتی سلام نمازش تمام شد سرش رو کمی به سمتم چرخوند به صورتی که اصلا نمیتونستم رخ کاملش رو ببینم.و خطاب به من با صدایی نااشنا گفت:دیشب من هم برات دعا کردم.به حرمت دعای آقات در حق خودم..
بعد از کمی مکث گفت:
اون دلش پراز غصست..آزارش نده. اگه میخوای دعام پشت سرت باشه آزارش نده.
من از صدای نا آشنای او لرزه به جانم افتاد.
با من من پرسیدم:اااز..کی ..حرف میزنی؟ آقام رو میگی؟!
بلند شد که بره..تسبیح رو برداشت و نزدیکم شد.او رانمیشناختم.حتی نمیتوانستم صورتش رو بخوبی ببینم.ولی با اینکه هاله ای از او پیدا بود دریافتم چقدر زیباست..
هاج و واج نگاهش کردم.او تسبیح سبز رنگ رو توی مشتم گذاشت و گفت:برام تسبیحات حضرت زهرا بخون.دعا میکنم به حاجتت برسی
داشت میرفت که شناختمش.!!
از خواب پریدم.تمام صحنه های خوابم در مقابل چشمم رژه میرفت..
او الهام بود!!خدایا او در خواب من چیکار میکرد؟؟! کی رو میگفت آزار ندم؟؟ او گفت آقام براش دعا کرده؟ مگه آقام اونو میشناخته؟؟!
حتما بخاطر صحبتهای فاطمه درموردش چنین خوابی دیده بودم!این خواب هیچ معنایی نمیتونست داشته باشه!
چشمهام رو بستم و سعی کردم دوباره بخوابم ولی اینقدرفکرم پریشون بود که نمیتونستم.ساعت رو نگاه کردم.نزدیک شش بود.آهسته بلند شدم و لباس پوشیدم تا برای صبحانه نون تازه بگیرم و پذیزایی ساده ی دیشبم رو جبران کنم.فاطمه در خوابی عمیق بود و حدس زدم حالا حالاها قصد بیدار شدن ندارد.به نانوایی رفتم، نون تازه گرفتم.برای ناهار قورمه سبزی بار گذاشتم.ساعت نه بود که فاطمه بیدارشد و با تعجب به دیوار آشپزخونه تکیه زد.
_تو رو تو جنوب باید با مشت ولگد بیدار میکردیم چجوریاست که الان بیداری؟؟
خندیدم و گفتم:هرکاری کردم خوابم نبرد.برو دست وصورتتو بشور باهم صبحونه بخوریم.
او در حالیکه به سمت اجاق گازم میرفت گفت :
_این بوی قورمه سبزی از قابلمه ی تو بلند شده.؟؟ مخم سوت کشید دختر، اول صبحی.
گفتم:امیدوارم دوست داشته باشی
او کنارم نشست و گفت:
_اونی که قورمه سبزی دوست نداشته باشه حتما خیلی باید بی سلیقه باشه ولی من که ناهار نیستم!!
با اخم وتشر گفتم:بیخووود!! من به هوای تو درست کردم.باید ناهارتو بخوری بعد بری.
فاطمه سرش رو روی بازوهاش گذاشت و با لبخندی عمیق گفت:وااای رقیه سادات نمیدونی چه خواب خوبی دیدم..
با تعحب نگاهش کردم:
_تو هم خواب دیدی؟چه خوابی؟
او سرش رو بلند کرد وگفت:خواب و که تعریف نمیکنن..ولی از همون اولش مشخص بود تعبیرش چقدر خوبه..چون با بوی قورمه سبزی از خواب پاشدم!
باهم خندیدیم.
گفتم:از بس که دیشب درباره ی همه چی حرف زدیم!! منم تحت تاثیر حرفهای دیشب، خوابای عحیب غریبی دیدم.
فاطمه آهی از سر امیدواری کشید :ان شالله
واسه هردومون خیره!
وبا این جمله بحث بسته شد.
حضور بابرکت و آرامش بخش فاطمه بعد از ناهار به پایان خودش نزدیک میشد.
دلم نمیخواست او از کنارم بره.او هم نگرانم بود.میگفت واقعا از ته قلبش راضی نیست این خونه رو ترک کنه ولی مجبوره.
میدونستم راست میگه. موقع خداحافظی با نگرانی خواهرانه ای بهم گفت:خواهش میکنم مراقب خودت باش.درمورد کامران هم زود تصمیم نگیر! شاید واقعا دوستت داشته باشه ولی بعید میدونم بتونه خوشبختت کنه! اون از جنس تو نیست.
حرفش رو تایید کردم وگفتم:شاید بهتر باشه بهش همه ی واقعیت رو بگم.
فاطمه کمی فکر کرد وگفت:گمون نکنم کار درستی باشه. چون هنوز از خلوص نیتش خبر نداریم.ممکنه بقول تو نقشه ای برات کشیده باشه.فعلن فقط ازشون دوری کن تا منم به طور غیرمستقیم با چندنفر مشورت کنم ببینم بهترین راه حل چیه!
او مرا که در سکوت و شرمندگی نگاهش میکردم در آغوش گرفت و با مهربانی گفت:توکلت به خدا باشه. خدا تو رو در آغوشش گرفته.به آغوش خدا اطمینان کن.
قطره اشکی از گوشه ی چشمم لغزید.
سرم رو از روی شانه اش بلند کردم.آهسته تکرار کردم: خدا منو در آغوشش گرفته
او با لبخندی چندبار به شانه ام زد و دوباره تاکید کرد:به آغوشش اعتماد کن..بترسی افتادی!!
گونه ام رو بوسید و قبل از خدانگهدار گفت:مسجد منتظرتما..صف اول بی تو خیلی غریبه.خدانگهدار..
اشکم رو .پاک کردم.
_خدانگهدار
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
@anvar_elahi
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
-خودتُ معرفی کن!
+الْمُذْنِبُ الَّذِي سَتَرْتَهُ..
*گناهکاریکهآبرویشراحفظکردی!
#ابوحمزه_ثمالی🌱😭
و این خاصیّتِ نامِ شماست حسین جان💚
که همیشه دلمون رو وصل کرده به حالِ بهتری
حضرتِ آرام وقرار...
-بیشتر خودتُ معرفی کن!
+أَنَا الَّذِي أَمْهَلْتَنِي فَمَا ارْعَوَيْتُ..
*منهمآنمکهبهمنفرصتدادیُآدمنشدم..💔😔
🌺🍃
آقـٰایابـٰاعبداللهـ...🤲🍃
شمـٰاتخصصدردرمـٰان
دلهـٰایبیماردارید
اینشمـٰاایندلبیمـٰارمـٰانوڪرهـٰا🌱
بـٰارمـٰارابخرتوامشبورنهـ
رمضـٰانآبرویمـٰانرفتهـ... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
💥 خیلی ضرر میکنیم اگه
درست دعا کردن رو، یاد نگیریم!
💥اگه از خدا، کم بخوایم!
💥اگه باور نداشته باشیم که اجابت، همینجاست؛
بدون ذرهای فاصله با ما!
💥و اگه فکر کنیم دیگه برای توبه و
ساختن یه ابدیت زیبا، دیر شده!
شبهای قدر، نزدیکن... بیاید برندهی این شبها باشیم!
°تمنّایِحسین..[حاج_محمودکریمی]_۲۰۲۲_۰۲_۰۴_۱۸_۲۶_۳۶_۲۶۲.mp3
9.24M
تمنای حسین....💔😭
خوش آن صورت که درصحرای محشر
برآن نقش کف پای حسین است....😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂
🎈 چرا خدا با ما حرف نمیزنه؟
🎤 #استاد_پناهیان❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃
ما قَطَعْتُ رَجآئي مِنْكَ وَما
هرگز اميدم را از تو قطع نخواهم كرد
هر جاغیرِخانه ات رفتم
برایِ حاجتم
ناامید برگشتم....
گرچه دیر، اما
به درِخانه ات آمده ام!
شنیده ام ناامید نمیرانی....
#دعاےابوحمزهثمالے✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حال دلم
کی باخبرھ؟!💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دق_الباب_سحر
خدا جون!
برای دل شکستگی ام
جبرانی جز تو نمیبینم...
اَللّـهُمَّ خُصَّني مِنْكَ بِخاصَّةِ ذِكْرِكَ
خاصترین مخاطب خاص...
#عاشقانههایدعایابوحمزهثمالی
خزان دل_کریمی.mp3
4.11M
#مناجات🤲
خزان دل....🍂
محمود کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟ ✾🌸࿐✰•.
#سحرنامه 17
« فراز هفدهم »
🎥 📚 | فرازهایی زیبا از #دعای_ابوحمزه_ثمالی 🍃
ما قَطَعْتُ رَجآئي مِنْكَ
وَما صَرَفْتُ تَاْميلي لِلْعَفْوِ عَنْكَ
وَلا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبي
امیـــد و آرزویم تویی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دق_الباب_سحر
خدا جون!🙏
برای دل شکستگی ام
جبرانی جز تو نمیبینم...
اَللّـهُمَّ خُصَّني مِنْكَ بِخاصَّةِ ذِكْرِكَ
خاصترین مخاطب خاص...
#عاشقانههایدعایابوحمزهثمالی
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✨
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...🌸🍃
به تو از دور سلام
به حسین از طرف وصله ناجور سلام...✋
صبحتون حسینی🖤
@anvar_elahi