13990516000303_test.pdf
حجم:
2.15M
🔴دانلود کتاب «سه دقیقه در قیامت»
☑️ فایل pdf این کتاب توسط ناشر کتاب به صورت رایگان منتشر شده است.
☑️ خاطرات بیان شده در این کتاب کاملا مبتنی بر واقعیت است و چند تن از مراجع تقلید ، روحانیون و علماء صحت و منطبق بودن آن بر آیات و روایات را تایید کرده اند.
☑️ این کتاب در عرض یک سال با تیتراژ بیش از یک میلیون نسخه و دانلود بیش از این تعداد، یکی از پرفروش ترین و جذابترین کتابهای تاریخ کشور لقب گرفته است.
📜📖📜
📖📜
📜
#رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀
#قسمت_هفتم↩️
روزهایی بود که جنوب را دائم بمباران می کردند . همه آنجا را ترک کرده بودند. من هم بیروت بودم اما مصطفی جنوب مانده بود با بچه ها و من که به همه شان علاقمند شده بودم نتوانستم صبر کنم و رفتم مجلس شیعیان پیش امام موسی ، سراغ مصطفی و بچه هارا گرفتم ، آقای صدر نامه ای به من داد و گفت: باید هرچه سریعتر این را به دکتر برسانید . با استاد یوسف حسینی زیر توپ و خمپاره راه افتادیم رفتیم موسسه . آنجا گفتند دکتر نیست ، نمی دانند کجاست . خیلی گشتیم و دکتر را در "الخرایب" پیدا کردیم . تعجب کرد ، انتظار دیدن مرا نداشت . بچه ها در سختی بودند ، بمب و خمپاره، وضعیت خیلی خطرناک بود .
مصطفی نامه را از من گرفت و پاسخی نوشت که من برسانم به آقای صدر . گفتم: نمیروم ، اینجا می مانم و به بیروت بر نمی گردم.
مصطفی اصرار داشت که نه، شما باید
هر چه زودتر برگردی بیروت.
اما من نمی خواستم برگردم و آن وقت مصطفی که آن همه لطافت و محبت داشت، برای اولین بار خیلی خشن شد و فریاد زد ، گفت: برو توی ماشین ! اینجا جنگ است ، باکسی هم شوخی ندارند ! من خیلی ترسیدم و هم ناراحت شدم . خوب نبود ، نه این که خوب نباشد ، اما دستور نظامی داد به من و من انتظار نداشتم جلوی بچه ها سرم داد بزند و بگوید: برو دیگر !
وقتی من خواستم برگردم ، مصطفی جلو آمد و به یوسف حسینی گفت: شما بروید من ایشان را با ماشین خودم می رسانم . من تمام راه از الخرایب تا صیدان گریه می کردم . به مصطفی گفتم: فکر می کردم شما خیلی با لطافتید ، تصورش را نمی کردم اینطور با من برخورد کنید . او چیزی نگفت تا رسیدیم صیدان ، جایی که من باید منتقل می شدم به ماشین یوسف حسینی که به بیروت برگردم. آنجا مصطفی از من معذرت خواست ، مثل همان مصطفی که می شناختم گفت: من قصدی نداشتم ، ولی نمیخواهم شما بی اجازه فامیلتان بیایید و جنوب بمانید و شما باید برگردی و با آنها باشید....
#ادامه_دارد........
📗از زبان همسرشان غاده
🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊
@anvar_elahi
📜
📖📜
📜📖📜
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
انوار الهی💥
#نکات_دعای_عهد 24 دعاگوی معشوق💕 وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ... خدواندا ! آسان ف
#نکات_دعای_عهد 25
وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ...
خدایا مرا به راه او در آور...
🕋در میان سخنان حضرت سيدالشهدا پيش از ترك اعمال حج و حركت به سمت كوفه امده است:
📣من كان باذلا فينا مهجته، فليرحل معنا!
هركس حاضر است در راه ما خون دل بخورد، با ما همراه شود!
🌷حضرت شرط همراهي را تنها آمادگي براي جان فدا كردن و يا خون دادن تعيين نكردن، در عوض فرمودن؛
✅ هر کس که مشاهده ظلم و سياهي و گمراهی كاسه صبرش را لبريز كرده و براي هدايت بشريت غصهدار هست در دل اين كاروان جا دارد.
⚠️به شرط آنكه اين خون دل خوردن منفعلانه نباشه بلكه در اوج تلاش و پويايي رو به جلو حركت نمايد!
در زيارت اربعين از قول امام صادق در توصيف ابا عبدالله آمده است:
بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة!
خدایا سيدالشهدا در راه تو خون دلها خورد، ریخت و پاش ها کرد تا بندگانت را از ناداني و سردرگمي و گمراهي رهايي بخشد...
و این👆 سلوک همه امامان است❣
🤲لذا در این فراز از دعای عهد از خدا می خواهم که من هم در راه هدایت بندگان خدا مانند مولایم باشم، مولایی که غصه ها دارد و دلش از این همه ظلم و سیاهی خون است....😭
آقاجان بمیرم برات💐
@anvar_elahi
#سلام_مولا_جانم ✋
#صبحت_بخیر_ای_عزیزتر_از_جانم
دلتنگ حضوریم مه هر دو جهان را
بی نور تو کوریم همه جا و مکان را
با مقدم خود نما کرم بر همه عالم
روشن بنما دل همه پیر و جوان را
#اَللّهُــمَّعَجـِّـللِوَلیِّــکَالفَــــرَج
@anvar_elahi
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 نقد بودن دنیا آدم رو جذب نمیکنه مشکل یه چیز دیگه هست...
🎤 استاد پناهیان
#سبک_زندگی
@anvar_elahi