مهارتهای کلامی_23.mp3
8.2M
#مهارتهای_کلامی ۲۳
▫️خانواده، کوچکترین اجتماع انسانهاست،
اما اولین، بزرگترین و بیهمتاترین دانشگاه انسانسازی است!
با ازدواج
با ارتباط با خانوادهی همسر
با تولد فرزند
با ازدواج فرزندان و...
▪️شما وارد میادین جدیدی از ارتباط میشوید که باید توانایی خویش را در خاموش کردن آتشهای زبان خود و دیگران، سنجیده و ارتقاء ببخشید.
#استاد_شجاعی 🎤
@anvar_elahi
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍁🍂🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍃🍂🍁🍁🍂🍃🍁🍃
#شهید_زنده
#قسمت۱
ما برای تفحص به خوزستان آمدیم و با همسرم در همان مناطق مرزی زندگی می کردیم. از تهران برایمان مهمان آمد، برادر عیالم نیز از بوشهر آمد، اینها از واجبات این خاطرات است که برایتان می گویم. از آن طرف هم پسر عموهایم که راننده ماشین هستند، بار آوردند خرمشهر و آمدند منزل ما. بعد ظهر که از محور برگشتیم منزل، خانمم گفت: میهمان داریم و در منزل هیچ چیزی نداریم! گفتم: خوش آمدند، یه طوری می سازیم. خدا بزرگ است، خدا وکیلی آن روز ما برای خرید نان هم پول نداشتیم، گفتم: حالا با همان چیز هایی که داریم می سازیم. آن شب را الحمدالله مهمانداری کردیم.
صبح رفتم خیابان از یک مغازه نسیه خرید کردم آوردم منزل. بعد رفتم شلمچه سر کار تفحص مشغول کار شدم. تا بعد از ظهر چگونه گذشت خدا عالم است. بعد از ظهر همسرم گفت که دیگر هیچ نداریم. گفتم خیلی خب، می روم الان بازار صفای خرمشهر یک دوستی داریم. خدا خیرش بدهد، هر وقت ما نسیه بخواهیم چتر مان را آنجا باز می کنیم.
رفتم گفتم: آقای ...میوه می خواهم. گفت: آقا سید، هر چیزی می خواهی بردار. من هم میوه گرفتم. برای مدت یک هفته زد به حسابم.
از آقا رضا ماهی فروش هم نسیه ماهی و مرغ گرفتم و آوردم خانه. به خانمم گفتم: زن، حالا باید با اینها ساخت تا سر برج که پولش برسه ان شاء الله.
رسید به روز بیست تیرماه ۱۳۷۴، خدا را شاهد می گیرم شاید آن روز یکی از سنگین ترین و زجر آورترین روز های زندگی من بود! آن روز ما داشتیم می رفتیم منطقه، قرار بود روی کانال ماهی کار کنیم.
مدام جا عوض می کردیم که هر چه سریعتر شهدا را بیاوریم. آن روز قرعه افتاد به نهر زوجی. به من گفتند: میدان مین دارد، باید پاکسازی شود. گفتم: خیلی خب پا کسازی می کنیم.
من شروع کردم میدان مین را پاکسازی کردم. رسیدیم به خود کانال. رفتم و از بالای کانال عقده های دلم را ریختم بیرون! روی صحبتم با خود شهدا بود. اعصابم از بدهی و گرفتاری مالی و...خرد شده بود. اولین جمله ای را که گفتم این بود: ببینید شماها که اینجا خوابیده اید. تک تک شماها صدای منو می شنوید. این اولین جمله ام بود. بعد گفتم: از روزی که مبتلا ی شما شدیم تا حالا دستمان را نگرفته اید و... آن روز چهار شهید را پیدا کردیم. یکی فقط پلاک داشت که بعداً شناسایی می شد. یکی کارت شناسایی داشت به نام شهید اسدی، دیگری شهید دادگر بود. یکی هم مجهول بود و هیچ پلاک یا مدرکی نداشت.
#ادامه_دارد....
📚#شهیدان_زنده اید(از انتشارات شهید ابراهیم هادی)
🆔 @anvar_elahi
نوجوانانه۴.mp3
2.47M
🌱 #نوجوانانه4
🔴 من یک نوجوان 13ساله هستم و خیلی از جهنم و عذاب هایش می ترسم اگر میشود از نعمت های بهشت و عذاب های جهنم برای ما صحبت کنید.
🎙بشنويد پاسخ حجت الاسلام مهدوی ارفع را
📺 برنامه تلویزیونی به توان خدا
🗓 ۲/بهمن/۹۶
🆔 @anvar_elahi
انوار الهی💥
📜📖📜 📖📜 📜 #رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀 #قسمت_بیست_و_پنجم ↩️ از اوخواستم یک زود پز برایم بیاورد ،
📜📖📜
📖📜
📜
#رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀
#قسمت_بیست_و_ششم ↩️
می گفت: هر چیزی از عشق زیبا است .تو به ملکیت توجه می کنی . من مال خدا هستم ، همه این وجود مال خدا هست . برایش نوشتم: کاش یکدفعه پیر بشوی من منتظر پیرشدنت هستم که نه کلاشینکف تورا از من بگیرد و نه جنگ .
و او جواب داد که: این خودخواهی است . اما من خودخواهی تورا دوست دارم . این فطری است . اما چطور مشکلات حیات را تحمل نمی کنی ؟ من تورا می خواهم محکم مثل یک کوه ، سیال و وسیع مثل یک دریا ابدیت، تو می گویی ملک ؟ ملکیت ؟ تو بالاتر از ملکی . من از شما انتظار بیشتر دارم . من می بینم در وجود تو کمال و جلال و جمال را . تو باید در این خط الهی راه بروی . تو روحی ، تو باید به معراج بروی ، تو باید پرواز کنی . چطور تصور کنم افتادی در زندان شب . تو طائر قدسی . می توانی از فراز همه حاجز ها عبور کنی . می توانی در تاریکی پرواز کنی .
هر چند تا روزی که مصطفی شهید شد ، تا شبی که از من خواست به شهادتش راضی باشم ، نمی خواستم شهید بشود. آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند. گفته بود روز بعد برمی گردد . عصر بود و من در ستاد نشسته بودم ، در اتاق عملیات . آن جا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش آنجا نبود کسی آن جا نمی آمد ولی ناگهان در اتاق باز شد ، من ترسیدم ، فکر کردم چه کسی است ، که مصطفی وارد شد . تعجب کردم ، قرار نبود برگردد. او مرا نگاه کرد ، گفت: مثل این که خوشحال نشدی دیدی من برگشتم ؟ من امشب برای شما بر گشتم . گفتم: نه مصطفی ! تو هیچ وقت برای من برنگشتی . برای کارت آمدی . مصطفی با همان مهربانی گفت: امشب برگشتم بخاطر شما . از احمد سعیدی بپرس . من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم ، هواپیما نبود . تو می دانی من در همه عمرم از هواپیمای خصوصی استفاده نکرده ام ، ولی امشب اصرار داشتم برگردم ، با هواپیمای خصوصی آمدم که این جا باشم .
من خیلی حالم منقلب بود . گفتم: مصطفی من عصرکه داشتم کنار کارون قدم می زدم احساس کردم آنقدر دلم پر است که می خواهم فریاد بزنم . خیلی گرفته بودم . احساس کردم هرچه در این رودخانه فریاد بزنم ، باز نمی توانم خودم را خالی کنم . مصطفی گوش می داد . گفتم: آنقدر در وجودم عشق بود که حتی اگر تو می آمدی نمی توانستی مرا تسلی دهی.
او خندید وگفت :
تو به عشق بزرگتر از من نیاز داری و آن عشق خداوند است.
#ادامه_دارد........
📗از زبان همسرشان غاده
🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊
@anvar_elahi
📜
📖📜
📜📖📜
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸امام، روشنایی بخش امت🔸
اگر چراغی را در جایی بگذارید و صدها هزار آیینه در اطرافش نصب کنید، صدها هزار چراغ میبینید و نور از هر طرف بهسوی شما میبارد.
در حرم امامزادهها که آیینهکاری میکنند، دیدهاید که یک چراغ، هزاران چراغ دیده میشود، و یک چراغ که در آنجا روشن میکنند، آن فضا را بهشدت روشن میکند؛ چون این آیینهکاری، نور آن چراغ را منعکس میکند.
امت بهمنزلۀ آیینهکاری، و امام چراغ در وسط است. اگر امام باشد و امت نباشد، مانند آن است که چراغی در کنار دیوارهای تاریکی قرار گرفته باشد. اگر امت باشد، ولی امام نداشته باشد، مثل آن است که در حرم امامزادهای چراغ روشن نباشد. آیینهکاری هست، اما چراغ ندارد و همهجا تاریک است.
تحولی که در این امت پیدا شد، درنتیجۀ آشنایی با امام خمینی(ره) بود.
@anvar_elahi
#ادامه ی_مباحث_گذشته ⏬
#رهبری_در_نظام_اسلامی
⁉️ پرسش این است که تشکیل حکومت اسلامی وظیفه ی کیست و چه کسی باید در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) عهده دار رهبری و زعامت این حکومت گردد؟
🛑 تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی واجبی کفایی (یعنی اگر چند نفر به آن اقدام کنند از گردن بقیه ساقط می شود) است و وظیفه ی تمام افرادی است که توانایی چنین کاری را دارند؛ گرچه وظیفه ی عالمان دینی و فقهای جامع شرایط از آن جهت که رسالت انبیاء و ائمه ( علیه السلام) را در راستای بر پایی قسط و عدل بر عهده دارند به مراتب بیشتر از دیگران خواهد بود و در هر حکومتی،#علم و #عمل دو شرط اساسی رهبران است و مسئولیتشان از دیگران سنگین تر است.
⭕️ از آنجا که حکومت اسلامی، حکومتی بر پایه قانون الهی است و هدف آن اجرای احکام خدا و بسط عدالت در سراسر جهان است، پیشوا این حکومت، باید سه ویژگی مهم را که اساس یک حکومت الهی است، دارا باشد:
1⃣ علم به قانون اسلام
2⃣ عدالت
3⃣ کفایت و صلاحیت
✅ تحقق قانون اسلام، تنها به دست حاکمی عالم و عادل و کار دان و با کفایت میّسر است و روشن است که خداوند هیچ گاه شخص نادان یا ظالم و تبهکار و غیر لایقی را به عنوان پیشوا مسلمانان انتخاب نمی کند و او را بر سر نوشت مال و جان آنان حاکم نمی کند.
🆔 @anvar_elahi
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...
@anvar_elahi
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاااام✋😊
صبح تون بخیر و نیکی 😍
💗برای امروزتون ازخدا
یه دل بی غم و غصه
یه لب خندون 😊
یه روز آروم
یه دعای مستجاب و 🙏
یه زندگی پراز عشق خواستارم
روزتون زیبا و در پناه خدای مهربان💖
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
مقام عرشی حضرتزهرا_15.mp3
10.54M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۱۵
✨ پیچ تاریخی و نهایی تاریخ، قبل از ایجاد حکومت جهانی آخرین فرزند حضرت زهرا "س"، به وقایع ایران وابسته است!
وقایعی که از چهل سال پیش آغاز شد، و بسرعت بسمت تحولات نهاییاش به پیش میرود!
✦ رویشهایی قدرتمند و فراوان، که درکنار ریزشهای انقلاب، درحال تغییر مسیر تاریخ، از دریچهی انقلابند... و بزودی چشمها در شکوه واقعهای عظیم که بدستشان رقم میخورد، درحیرت و بهت، گیر میکنند!
yun.ir/ucjbm5
b2n.ir/169622
#استاد_شجاعی 🎤
@anvar_elahi
#حدیث
پيامبر خدا صلياللهعليهوآله:
🔴اتَّخِذُوا الأَهلَ؛ فَإِنَّهُ أَرزَقُ لَكُم
🔵خانواده تشكيل دهيد كه مايه فزونى روزىِ شماست.
📚الكافي، ج ۵ ص ۳۲۹ ح ۶
@anvar_elahi
🔴 فضیلت دعوت مردم بسوی امام زمان(۱)
🔵 در روایت آمده است:
🌕 همانا عالمی که به مردم معارف دینشان را بیاموزد و آنان را به امامشان دعوت کند از هفتاد هزار عابد برتر است.
📚 مکیال المکارم ج ۲ ص ۳۲۶
يه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازي ميکردند. پسر کوچولو يه سري تيله داشت و دختر کوچولو چندتايي شيريني با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تيله هامو بهت ميدم؛ تو همه شيرينيهاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد پسر کوچولو بزرگترين و قشنگترين تيله رو يواشکي واسه خودش گذاشت کنار و بقيه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوري که قول داده بود تمام شيرينيهاشو به پسرک داد همون شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابيد و خوابش برد. ولي پسر کوچولو نمي توانست بخوابه چون به اين فکر مي کرد همونطوري که خودش بهترين تيله اشو يواشکي پنهان کرده، شايد دختر کوچولو هم مثل اون يه خورده از شيرينيهاشو قايم کرده و همه شيريني ها رو بهش نداده
نتيجه اخلاقي داستان:
عذاب وجدان هميشه مال كسي است كه صادق نيست
آرامش متعلق به كسي است كه صادق است
لذت دنيا مال كسي نيست كه با انساني صادق، زندگي و يا كار مي كند ، آرامش دنيا متعلق به شخصي است كه با وجدان صادق زندگي ميكند
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
🆔 @anvar_elahi
اگر جلوی خود را در ارتکاب به گناهان نگیریم
کارمان به انکار و تکذیب و استهزا آیات الهی و یا به جایی می رسد
که از رحمت خدا نا امید می شویم🌹
🆔 @anvar_elahi
4_5944800608195184050.mp3
1.41M
#تفسیر
#سوره_بقره،آیه ی 20
#استاد_قرائتی
🍃رعد وبرق در آسمان ، یک لحظه فضا رو روشن میکنه، منافقین حرکت میکنن... ولی زود خاموش میشه و از حرکت می ایسته...
✅در قران سیمای منافقین رو اینجور نشون میده
قصه ی منافقین در قرآن زیاده
✅ در سوره احزاب، توبه ،منافقین، نسا، محمد ،بقره....
خلاصه ی این چند آیه اینه که...
👈منافق دل آرام نداره!!!
فکرش و ذهن و زبانش با هم یکی نیست✅
@anvar_elahi