eitaa logo
انوار الهی💥
291 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
269 فایل
حال خوش را با ما تجربه کنید💖
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 🎗 ۲۰ 📢‼️ این داستان واقعی است !! 🎬 این قسمت | مقابل من نشسته بود ... سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب، دخترمون هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل، اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه می‌کردم ... اما نه به خاطر بچه‌ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از خبری نداشت ... تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ... مادر علی ازمون مراقبت می‌کرد ... من می‌زدم زیر ، اونم پا به پای من گریه می‌کرد ... زینبِ بابا هم با دلتنگی‌ها و بهانه گیری‌های کودکانه‌اش، روی زخم دلم نمک می‌پاشید ... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی‌گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ... یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی‌ها مثل وحشی‌ها و قوم ، می‌ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می‌ریختن ... خیلی از وسایل‌مون توی اون مدت شکست ... زینب با به من می‌چسبید و گریه می‌کرد ... چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، ولم می‌کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می‌گذشت ... پدر علی سعی می‌کرد کمک خرج‌مون باشه ولی دست اونها هم بود ... درس می‌خوندم و خیاطی می‌کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... روزهای سخت تری انتظار ما رو می‌کشید ... ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی‌ها ریختن تو ... دست‌ها و چشم‌هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می‌کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ... چطور و از کجا؟ ... اما من هم رفته بودم!! چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شروع شد ... کتک خوردن با ، ساده‌ترین بلایی بود که سرم می‌اومد ... چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ... اما حقیقت این بود ... همیشه می‌تونه هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شکل گرفت ... دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی‌دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... من نشسته بود ... .... ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣
و سلام به مطلق... سلام به دنیای ... سلام به ... سلام به زندگی منهایِ ... زنجیر آدمو به سیاهچال میکشه...
انوار الهی💥
#استوری #امام_علی آروم آروم میری بابا حیدر...🕯 از دنیا دلگیری باب
💔🥀💔 مرغ از قفس پرید🕊 و ندا داد جبرئیل اینک شما و دنیایِ بی علی...😭 🖤آجَرَکَ ألله یا بَقیَّـة ألله یا صـاحِـبَ الزَّمان. 💔🕊💔