خاکم به سر کند مگر این دست های سرد
خاموش می شود مگر این شعله های درد؟
پر میکشد ازین قفس تلخ روزگار
مردی که در زمانۀ ما مرد بود، مرد!
مانند او که سنگ شهادت به سینه زد؟
ای آسیاب فتنۀ دنیا، بیا، بگرد...
غم رودوار می چکد از هر دو دیده ام
ای پیکرت میانۀ آتش "سلام و بَرد"*
شب را به راه آمدنت چشم دوختیم
این صبح را بدون تو باید چه کار کرد؟
گردی به روی بال تو در این سفر مباد
آه ای شهید خفته در آغوش بالگرد
#عباس_تافته
#شهید_جمهور
* «قلنا یا نار کونِی بَرداً و سَلاماً علیٰ "ابراهیم"»
انبیاء ، ۶۹
@abbas_tafteh