eitaa logo
خادمیاران رضوی استان قم
3.7هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
99 فایل
کانال رسمی کانون‌های خدمت رضوی استان قم ❇️ آدرس دفتر کانون‌های خدمت رضوی استان قم 👇 📍مسیرهای دسترسی: 🔻 بلوارشهید صدوقی(زنبیل آباد)، کوچه ۴۸ ، پلاک ۳۱ 🔺 بلوار فردوسی، کوچه ۱۱ ، پلاک ۳۱ ☎️ 02532945262 مسئول واحد پایش و نظارت مومنانه: @khabazialavi
مشاهده در ایتا
دانلود
📍هرشب جمعه با شهدای امام رضایی •{ نمیرد آنکه دلش •{جلدِ " مشهــد " است ... •{حتی اگـر که •{بال و پرش🕊 را ڪنند... 🔰بابک نوری عاشق  (ع) بود... 🍁ما هر سال آبان‌ ماه خانوادگی به حضرت علی ‌بن موسی‌ الرضا(ع) می‌ رفتیم ولی سال آخر سوریه بود 🍁نتوانست به برود درست در امام رضا(ع) هم آسمانی شد🕊🌷 🇮🇷 شهید مهدی زین الدین: «هرگاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین علیه السلام یاد می کنند» شادی روح شهدا با ذکر صلوات: 🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به بپیوندید. 🌐 @Aqr_qom
📌هرشب جمعه با شهدای امام رضایی 🔻راوی : حاج مهدی سلحشور ، همرزم شهید یه نوجوان ۱۶ ساله بود. یه نوار روضه (سلام الله علیها) زیر و روش کرد. بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم می ترسم بشم و حرم آقا رو نبینم. یک ۴۸ ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا(ع) زیارت کنم و برگردم. اجازه گرفت و رفت . دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه 📜توی وصیت نامه اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام)، توی ماشین حضرت رو دیدم. آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی میام می برمت یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود. نیمه شبا تا می خوابید داخل قبرگریه می کرد و میگفت: یا امام رضا(علیه السلام) منتظر وعده ام. آقا جان چشم به راهم نذار. توی وصیتنامه "ساعت شهادت، روزشهادت و مکان شهادتش" رو هم نوشته بود. شهید که شد دیدیم حرفاش درست بوده.دقیقا توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شدکه تو اش نوشته بود! https://daroshohada17.ir/shahid/shahid-hamid-mahmoudi/ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به بپیوندید. 🏴🏴🏴 🌐 @Aqr_qom
📍هرشب جمعه با شهدای امام رضایی 🔻شهیدمحمدحسین محمدخانی از زبان همسر گرامی ایشان 📌نشست روبه رویم خندید و گفت: "دیدی آخر به دلت نشستم زبانم بند آمده بود، من که همیشه بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم، حالا انگار لال شده بودم خودش جواب خودش رو داد: رفتم یه دهه متوسل شدم حالا که بله نمیگی، امام رضا(علیه السلام) از توی دلم بیرونت کنه، پاکِ پاک که دیگه به نیفتم. نشسته بودم گوشه ی رواق که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، و بهتون بدن✅ نظرم عوض شد، دو دهه دیگه دخیل بستم ک خیر بشی حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد انگار (علیه السلام) بود و دل من! روایتی روان و جذاب از زندگی به روایت همسر می باشد. این کتاب📙 مقطعی از ماجرای آشنایی این دو بزرگوار در دانشگاه تا شهادت را دربرمی گیرد. 🔖نثر جذاب و طنازش مناسب کسانیست که از خواندن خسته میشوند و حتی علاقه ای به خواندن زندگینامه های شهدا ندارند. 🔖یک بیزاری شدید هم میتواند منجر به یک جذاب شود، اگر خدا بخواهد مشاهده گفتگو با مادرشهید درلینک زیر 👉 B2n.ir/s37774 «اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعِین» ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅به 🌐 @Aqr_qom
از 🔰 نخستین جشنواره رسانه‌ای امام رضا علیه‌السلام به منظور تقدیر از برگزیدگان در سالن همایش‌های آستان قدس رضوی برگزار می‌شود. خادمیاران رضوی کانون خبر، رسانه و فضای مجازی استان قم در این جشنواره، دارای ۳ رتبه برتر هستند. همزمان با تقدیر از برگزیدگان، اسامی منتخبان اعلام می‌گردد. ____ به جمع خادمیاران رضوی قم بپیوندید👇 🌐@Aqr_qom
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامهٔ شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانهٔ ما. این‌جا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است. 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲، ص ۹۵ #⃣ روابط‌عمومی‌کانون‌های‌خدمت‌رضوی‌استان‌قم ____ به جمع خادمیاران رضوی قم بپیوندید👇 @Aqr_qom