eitaa logo
🔵ساخت بنر تبلیغاتی🟡 ا100kا درست کردن بنر خرید کانال استیکر پربازده ممبر واقعی برای تبلیغات گسترده ایتا
516 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
5 ویدیو
32 فایل
❤با ما در ایتا بهتر دیده شوید 😊👌 🟢ساخت بنر ؛ ساخت لوگو ؛درست کردن پروفایل. جهت هماهنگی با ادمین @Mahsool_shop 🔸️جهت رزرو تبلیغات استیکر خرید فروش کانال به آیدی‌ ‌ زیر مراجعه کنید 👈 @tablygh ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ⭕️ #ترک_کانال ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبہ اول قسمت سوم 📌و آن كس كه بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگرى پنداشته است،  و كسى كه بپرسد «خدا بر روى چه چیزى قرار دارد» به تحقیق جایى را خالى از او در نظر گرفته است،  در صورتى كه خدا همواره بوده، و از چیزى به وجود نیامده است.  🔹با همه چیز هست، نه اینكه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینكه از آنان جدا و بیگانه باشد.  انجام دهنده همه كارهاست، بدون و ابزار و وسیله،  بیناست حتّى در آن هنگام كه پدیده اى وجود نداشت،  یگانه و تنهاست، زیرا كسى نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت كند.  🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 @harekatzeinabi
💠حاتم اصم كه يكى از زهاد عصر خويش بود، مردى بود فقير و عائله دار كه به سختى زندگيش را اداره مى كرد، اما اعتقاد فوق العاده به خدا داشت شبى با رفقاى خود نشسته بود، صحبت حج و زيارت خانه خدا به ميان آمد شوق زيارت به دلش افتاد به منزلش مراجعت كرد، زن و بچه هايش را اطراف خود جمع نمود و مقصدش را براى آنها بيان كرد و گفت : اگر شما با من موافقت كنيد كه به زيارت خانه خدا بروم ، من براى شما دعا خواهم كرد. 🌀زنش گفت : تو با اين حال فقر و تنگدستى و اين عائله زياد كجا مى خواهى بروى ؟ زيارت بيت الله بر كسى واجب است ، كه غنى و ثروتمند باشد، بچه ها هم گرفتار مادرشان را تصديق كردند، جز يك دختر كودك كه شيرين زبانى كرده و گفت : 🌸چه مى شود اگر شما به پدرم اجازه دهيد؟ بگذاريد هر كجا مى خواهد برود، روزى دهنده ما خدا است ، خداى متعال قدرت دارد، روزى را به وسيله ديگرى به ما برساند. 🔶از گفتار اين دخترك همه متذكر شده ، و او را تصديق كردند و اجازه دادند كه پدرشان به خانه خدا برود. 💠حاتم مسرور و خوشحال شد و اسباب سفر را فراهم كرد وبا كاروان حج نمود، از آن طرف همسايگان به منزل او آمدند و زبان به ملامت خانواده اش گشودند كه چرا با اين فقر و تهى دستى گذاشتيد كه پدرتان به سفر برود، چند ماه اين مسافرت طول خواهد كشيد شما از كجا مخارج زندگى را تاءمين مى كنيد؟ 🌻همه بچه ها گناه را بار گردن دختر كوچك كردند و او را ملامت نمودند كه اگر تو سخن نگفته بودى و زبانت را كنترل مى كردى ما اجازه نمى داديم پدر به مسافرت برود، دختر متاءثر شد و اشكهايش جارى گرديد سر به سوى آسمان بلند كرد، دستها را به دعا برداشت و گفت پروردگارا اينان به فضل و كرم تو عادت كرده اند و از خوان نعمت تو برخوردار بوده اند، تو آنها را ضايع مگردان و مراهم در نزد آنها شرمنده مكن در حاليكه آنها متحير نشسته بودند و فكر مى كردند از كجا قوتى بدست آورند. 🔷اتفاقا حاكم شهر از شكار بر مى گشت ، تشنگى بر او غلبه كرده ، جمعى از همراهان را به در منزل حاتم فرستاد تا آب بياورند، آنها در خانه را كوبيدند، زن حاتم پشت در آمد، پرسيد چه كار داريد، 🔶گفتند: امير درب منزل ايستاده مقدارى از شما آب مى خواهد، زن با حال بهت به آسمان نگاه كرده گفت : ✨پروردگارا! ديشب گرسنه به سر برديم و امروز امير به ما محتاج شده و از ما آب مى طلبد. 💠زن ظرفى را پر از آب كرده نزد امير آورد و از سفالين بودن ظرف غذر خواهى نمود. 🌀امير از همراهان پرسيد: اينجا منزل كيست ؟ گفتند: منزل حاتم اصم ، يكى از زهاد اين شهر است ، شنيده ايم او به مسافرت بيت الله رفته و خانوده اش به سختى زندگى مى كنند. 🔷امير گفت : ما به اينها زحمت داديم و از آنها آب خواستيم ، از مروت و مردانگى دور است كه امثال ما به اين مردم مستمند و ضعيف زحمت دهند و بارشان به دوش آنها بگذارند. 🌺امير اين بگفت و كمربند زرين خود را باز نموده به داخل منزل افكند و به همراهانش گفت : كسى كه مرا دوست دارد، كمربند خود را به داخل منزل بيندازد، همه همراهان كمربندهاى زرين را باز كرده و به داخل منزل افكندند، موقعى كه خواستند برگردند، امير گفت : 💠دورد خدا بر شما خانواده باد! الان وزير من قيمت كمربندها را براى شما مى آورد و آنها باز مى برد، خداحافظى كرده و رفتند چند لحظه اى طول نكشيد كه وزير برگشت و پول كمربندها را آورد و آنها با تحويل گرفت ، چون دخترك اين جريان را مشاهده كرد به گريه افتاد 🌸از او پرسيدند، چرا گريه مى كنى ؟ بايد خوشحال باشى ، زيرا خداى متعال به لطف خود، به ما وسعت داده است ، 🔸دختر گفت : گريه ام براى آن كه ما ديشب گرسنه سر بر بالش گذارديم ، و مخلوقى بسوى ما يك نظر انداخت ، ما را بى نياز ساخت ، پس هرگاه خداى مهربان بسوى ما نظر افكند آنى ما را وا نخواهد گذارد، بعد براى پدرش دعا كرد، پروردگار! همچنانكه به ما نظر مرحمت فرمودى و كار ما را اصلاح كردى نظرى بسوى پدر ما كن و كار او را اصلاح فرما. 🍃🌾💠🔷💠🌾🍃 @harekatzeinabi
🔶استاد علی صفایی حائری آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شده‌‏ايم و به آن دل‏ بسته‏‌ايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است. 🔶آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‌‏خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‌‏كنيم. ما بيشترها را فداى كم‏ترها كرده‌‏ايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچه‏‌هايى است كه متكاها را زير پايشان مى‌‏گذارند، تا به عروسك‏هايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى‏‌كنند. سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مى‏‌گفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه 👈 حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم. 🔷ما از امام، امامت را مى‌‏خواهيم و اين عشق ماست و از او وسيله راه يافتن و جهت گرفتن مى‏‌سازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست. 💠امام وسيله است، براى چه؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟! اين‏ها كه وسيله‏‌هايى ديگر دارند. او وسيله رسيدن است، جهت يافتن است، كردن است. پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد ، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشته‌‏اند. 📚 تو مى آيى، ص 86 🍃🔶🎍🔶🎍🔶🍃 @harekatzeinabi
⭕️اگر عمل را میوۀ ایمان بدانیم، نتیجه‌اش این می‌شود که «تا وقتی حسّ و حال پیدا نکردیم، عمل نمی‌کنیم!» می‌گویند: چرا نماز اول وقت نمی‌خوانی؟ می‌گوییم: «حسّش را ندارم!» ⭕️انتظار داریم اول مثل یک عارفِ واصل بشویم و به حدّ اعلای عشق و ایمان و یقین برسیم، تا بعد اعمالِ خوب انجام دهیم! این تلقّیِ عمومی ما از عمل است! ولی این تلقی، غلط است. ⭕️نسبتِ عمل به نهال ایمان مثل میوه نسبت به درخت نیست، بلکه مثل برگ و شاخه است. همان‌طور که برگ درخت، با انجام عملیات فوتوسنتز، ریشۀ درخت را تقویت می‌کند، عمل هم موجب تقویت ایمان می‌شود. همین‌که یک‌ذره ایمانت، به عمل منجر شود، تو آغار می‌شود و همین عمل موجب تقویت ایمانت می‌شود. 👤 علیرضا پناهیان 🌾🌸🌸🌺🌸🌸🌾 @harekatzeinabi
در راه ، امام حسین علیه السلام از هر لحظه‌ای که بتواند برای بیدار کردن اشخاصی که با آن‌ها برخورد می‌کرد استفاده می‌کردند. 🍁مثلا در برخورد با زهیر یا محمدابن حنفیه و...! 🌸باید بدانیم که این روش یکی از بهترین روش‌های بیداری و مردم است. برخود چهره به چهره به خصوص با افرادی که ظرفیّت بالایی در فهم حقایق و تأثیرگذاری بر دیگر افراد دارند باعث می‌شود که نه تنها خود و اطرافیان آن‌ها بیدار شوند بلکه آیندگان نیز با مطالعه این برخوردها به فکر بیُفتند و اهداف ارزشی را مرور کنند. 🔷امام حسین علیه السلام در یکی از منازل که به همراه سپاه حُر بودند این‌گونه می‌فرماید: «فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِي حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَه شما مى‌دانيد كه پيامبر خدا صلوات الله علیه فرموده است:"هر كس پادشاه ستمگرى را بنگرد، كه حرام خدا را حلال كرده، دين خدا را فرو افكنده، با سنّت پيامبر خدا مخالفت مى‌كند، و در ميان مردم با گناهكارى و ستم حكم مى‌راند، سپس با سخنرانى و اقدام بر او نشورد، سزاوار است كه خداوند آن كس را نيز به سرانجام (خوارى و عذاب) آن پادشاه دچار سازد"». 💠💐💠💐💠💐💠 @harekatzeinabi
🔶کیفیّت انجام کارِ درست و برحق، در بسیاری از اوقات تأثیر عجیبی بر افزایی در بین اقشار جامعه دارد. به این معنا که مثلاً وقتی امام حسین علیه السلام خانواده و اهل بیت خود را در این سفر مملوّ از خطر همراه خود می‌برد به این معناست که اهمیّت این به قدری است که باید از تمام دارایی و توان خود هزینه کرد. این خود یک پیام مهم است و منجر به غنای کیفی هر چه بیشتر پیام می‌شود. 💠ابوحنیفه این‌گونه خدمت برادر بزرگوارشان حسین‌ابن علی (علیهماالسلام) عرضه می‌دارد: « فَمَا مَعْنَى حَمْلِكَ هَؤُلَاءِ النِّسَاءَ مَعَكَ بردن زنان با خود چه معنا دارد؟». 🔷ایشان در جواب به نقل از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه)می‌فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا " پيامبر فرمود:كه خدا مى‌خواهد آنان را در كسوت اسارت ببيند». 🌾💐🌾💐🌾💐🌾 @harekatzeinabi
آیت الله مصباح می‌گوید: 💠« روزی آیت الله بهجت (رض) فرمودند: مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی طوری بود که اگر کسی به فعالیتهای علمی اش توجه می‌کرد تصور می‌کرد در شبانه روز هیچ کاری غیر از مطالعه و تحقیق ندارد، و اگر کسی از برنامه‌های عبادی ایشان اطلاع پیدا می‌کرد فکر می‌کرد غیر از عبادت به کاری نمی‌پردازد. 🌺مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی می‌گفت: من سیزده سال در درس مرحوم آخوند خراسانی، صاحب کفایه شرکت می‌کردم، در طول این سیزده سال یک شب موفق نشدم که در درس ایشان حضور پیدا کنم ( و ظاهراً درسشان را شبها ایراد می‌فرمودند ) آن یک شب نیز به زیارت کاظمین مشرف شده بودم و در هنگام برگشتن مشکلی پیش آمد که به موقع نرسیدم، در بین راه که می‌آمدم حدس می‌زدم که امشب چه مطالبی را بیان خواهند کرد. پیشاپیش آنها را نوشتم. به نجف که رسیدم و با دوستان صحبت کردم دیدم تقریباً همه مطالبی که بیان فرموده بودند چیزهایی بوده که من پیشاپیش حدس زده و نوشته بودم، و تقریباً نوشته‌های من چیزی از درس کم نداشت. 💠ایشان با اینکه چنین موقعیت علمی داشتند و درس استاد را پیشاپیش می‌توانستند حدس بزنند و بنویسند، در عین حال مقید بودند که حتی یک شب درس استاد از او فوت نشود. 🔶در کنار این فعالیتهای علمی آن قدر مقید به برنامه‌های عبادتی بودند، که هر کس اینها را می‌دید فکر می‌کرد که اصلاً به هیچ چیز غیر از عبادت نمی‌رسد، هر روز زیارت عاشورا و هر روز نماز جعفر طیار از برنامه‌های عادی ایشان بود. روزهای پنج شنبه، طبق سنتی که علمای نجف دارند و معمولاً روز پنج شنبه یا جمعه یک روضه هفتگی دارند که زمینه ای است برای دیدار دوستان و استادان و شاگردان با همدیگر و توسلی هم انجام می‌گرفت، مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی در این روضه شان مقید بود که خود پای سماور بنشیند، و خود او همه کفش‌ها را جفت کند، و در عین حال زبانش مرتب در حال بود خیلی تند تند یک چیزی را می‌خواندند ما متوجه نمی‌شدیم که این چه ذکری است که ایشان این قدر در نشستن و بر خاستن به گفتن آن مقید است. 🔷بعد یکی از دوستان که خیلی با آقا مأنوس بود ( مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی رضوان الله علیه ) از ایشان سؤال کرده بود: آقا، این چه ذکری است که شما این قدر تقیِّد دارید که حتی بین سلام و احوال پرسی تان آن را ترک نمی‌کنی؟ 🔶ایشان لبخندی زده بود و بعد از تأملی فرموده بود: خوب است انسان روزی هزار مرتبه إنا أنزلنا بخواند. » 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 @harekatzeinabi
💠دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغرب اند و انسان همچون كسى است كه در ميان اين دو در است هر زمان به يكى نزديك مى شود از ديگرى دور مى گردد و اين دو همچون دو همسر يك مردند.
✅دنيا راه است و انسان كارش است با تفكر در استعدادهاى خودم مشخص مى‌شود كه كار من رفاه نيست، خوردن و خوابيدن و خوش بودن نيست، لذت نيست، من براى اين كه به لذت برسم به اين همه استعداد نياز نداشتم. من براى اين كه به رفاه دست پيدا كنم اين همه سرمايه احتياج نداشتم و با غرايز فردى و غرايز اجتماعى مى‌توانستم همۀ اين‌ها را بدست بياورم. كار من است و رفتن است. وقتى كار من باشد، دنيا مى‌شود راه من، و من در اين راه نبايد گردى به پا كنم و در اين راه نبايد سنگ راهى بشوم. و باز با شناخت مقدار استعدادهاى من، طول راه من مشخص مى‌شود. 🔷استعدادهاى ما ادامۀ ما را نشان مى‌دهد. اين جهان بينى و بينش، نقش انسان را نشان مى‌دهد. وقتى كه جهان اين همه گسترده است و دنيا راه است و انسان كارش است، ناچار نقشش در اين هستى اين مى‌شود كه از اين قانون‌هايى كه در هستى گذاشته شده بهره بردارى كند و آن را با و آن هم حركتى رشيد، هماهنگ كند. 🔶وقتى كه انسان دنيا را وسيع ديد، ديگر در تنگناى يك مرحله نمى‌ماند. وقتى كه خودش را عظيم ديد،به كم قانع نمى‌شود، وقتى كه دنيا را راه ديد، سر راه نمى‌ماند. 🔸استاد علی صفایی حائری 📚 تربیت کودک، صفحه 12 💠🔷💠🔷💠🔷💠 @harekatzeinabi