معطر میکنیم روح و جانمان را با #تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
✳️🌻💐🌻💐🌻✳️
@harekatzeinabi
351.mp3
747.1K
صفحه ۳۵۱
با ما باشید هر روز با #تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
التماس دعا
🔶🌀🔶🔷🔶🌀🔶
@harekatzeinabi
معطر میکنیم روح و جانمان را با #تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
✳️🌻💐🌻💐🌻✳️
@harekatzeinabi
352.mp3
703.8K
صفحه ۳۵۲
با ما باشید هر روز با #تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
التماس دعا
🔶🌀🔶🔷🔶🌀🔶
@harekatzeinabi
#قطره_ای_از_بیکران_الهی
بر صندلی چوبی نشسته بود و ژاکتی پشمی به تن داشت و چای می نوشید ؛ بی خیال . فنجان چای اما از خاطره پر بود و انگار حکایت می کرد از مزرعه چای و دختر چایکار و حکایت می کرد از لبخندش ، که چه نمکین بود و چشم هایش که چه برقی می زد
و دستهایش که چه خسته بود و دامنش که چه قدر گل داشت . چای خوش طعم بود . پس حتما آن دختر چایکار عاشق بوده و آن که عاشق است ، دلشوره دارد و آن که دلشوره دارد دعا می کند و آنکه دعا می کند حتما خدایی دارد پس دختر چایکار خدایی داشت .
ژاکت پشمی گرم بود و او از گرمای ژاکت تا گرمای آغل رفت و تا گوسفندان و آن روستای دور و آن چوپان که هر گرگ و میش و هر خروس خوان راهی می شد . و تنها بود و چشم می دوخت به دور دست ها و نی می زد و سوز دل داشت .
و آن که سوز دل دارد و نی می زند و چشم می دوزد و تنهاست ، حتما عاشق است و آن که عاشق است ، دعا می کند و آن که دعا می کند حتما خدایی دارد پس چوپان خدایی داشت .
دست بر دسته صندلی اش گذاشت . دست بر حافظه چوب و وچوب ، نجار را به یاد آورد و نجار ، درخت را و درخت دهقان را و دهقان همان بود که سالهای سال نهال کوچک را آب داد و کود داد و هرس کرد و پیوند زد . و دل به هر جوانه بست و دل به هر برگ کوچک .
و آنکه می کارد و دل می بندد و پیوند می زند ، امیدوار است و آن که امید دارد ، حتما عاشق است و آن که عاشق است ، ، دعا می کند و آن که دعا می کند حتما خدایی دارد پس دهقان خدایی داشت .
و او که برصندلی چوبی نشسته بود و ژاکتی به تن داشت و چای می نوشید ، با خود گفت : حال که دختر چایکار و چوپان جوان و دهقان پیر خدایی دارند ، پس برای من هم خدایی است .
و چه لحظه ای بود آن لحظه که دانست از صندلی چوبی و ژاکت پشمی و فنجان چای هم به خدا راهی است.....
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
@harekatzeinabi
#حركت
✅دنيا راه است و انسان كارش #حركت است
با تفكر در استعدادهاى خودم مشخص مىشود كه كار من رفاه نيست، خوردن و خوابيدن و خوش بودن نيست، لذت نيست، من براى اين كه به لذت برسم به اين همه استعداد نياز نداشتم. من براى اين كه به رفاه دست پيدا كنم اين همه سرمايه احتياج نداشتم و با غرايز فردى و غرايز اجتماعى مىتوانستم همۀ اينها را بدست بياورم.
كار من #حركت است و رفتن است. وقتى كار من #حركت باشد، دنيا مىشود راه من، و من در اين راه نبايد گردى به پا كنم و در اين راه نبايد سنگ راهى بشوم.
و باز با شناخت مقدار استعدادهاى من، طول راه من مشخص مىشود.
🔷استعدادهاى ما ادامۀ ما را نشان مىدهد. اين جهان بينى و بينش، نقش انسان را نشان مىدهد.
وقتى كه جهان اين همه گسترده است و دنيا راه است و انسان كارش #حركت است، ناچار نقشش در اين هستى اين مىشود كه از اين قانونهايى كه در هستى گذاشته شده بهره بردارى كند و آن را با #حركت و آن هم حركتى رشيد، هماهنگ كند.
🔶وقتى كه انسان دنيا را وسيع ديد، ديگر در تنگناى يك مرحله نمىماند. وقتى كه خودش را عظيم ديد،به كم قانع نمىشود، وقتى كه دنيا را راه ديد، سر راه نمىماند.
🔸استاد علی صفایی حائری
📚 تربیت کودک، صفحه 12
💠🔷💠🔷💠🔷💠
@harekatzeinabi
#ناگهان_دل
اربعـین....🏴
چاےعراقے🍃
•|چون ڪربلا،جایی برایم
•|درزمـین نیست♥️●°
•|جز اربعیـن آخر زمانی
•|بہترین نیسـت✨
•|داردصفایـےچاے
•|موڪب هاےآقا
•|طعمش خـدا،داند
•|ڪہ درخلد برین نیسـت✿
اربعین_پاےپیاده_ڪربلایم_آرزوست
🍃🌹🍃🌹
@harekatzeinabi