eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
260 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایه های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ۶ آذر زادروز حسین معصومی همدانی (زاده ۶ آذر ۱۳۲۷ همدان) استاد دانشگاه او مدرس ادبیات فارسی، تاریخ ریاضیات، تاریخ علم و فلسفه علم در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دانشگاه صنعتی شریف است. درجه کارشناسی مهندسی برق را در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه صنعتی آریامهر (صنعتی شریف) دریافت کرد و در سال ۱۳۸۵ در رشته تاریخ علم از دانشگاه پاریس ۷ فارغ‌التحصیل شد. رساله دکتری او درباره ابن‌هیثم است و استاد راهنمای او رشدی راشد بود. وی پس از چند سال کار در مرکز نشر دانشگاهی، با آن سازمان «قطع رابطه» کرد. احمد سمیعی، سردبیر فصلنامه نشر دانش (وابسته به مرکز نشر دانشگاهی) معصومی همدانی را «دارای نبوغ در عرصه‌های متعدد و متنوع علمی و ادبی و فرهنگی» دانسته‌است. وی یکی از ۱۲۵ نفر از استادان دانشگاه صنعتی شریف بود که طی بیانیه‌ای در روز ۵ خرداد ۱۳۸۸ خواستار تبلور عقلانیت در مدیریت کشور و مشارکت فعال در انتخابات شدند. در این بیانیه از خارج کردن تدریجی متخصصان باتجربه از دایره تصمیم‌گیری، تکیه بر شعارهای عوام‌پسند، مانند مبارزه با مافیا و مظلوم‌نمایی با وجود در اختیار داشتن تمام ابزار قدرت، تحقیر مردم و سعی در تطمیع آنان به‌نام عدالت‌طلبی از خزانه ملی، شکستن حرمت بزرگان و اندیشمندان و همچنین سوءاستفاده از احساسات پاک دینی و عدالت‌طلبانه مردم در جهت فعال کردن شکاف‌های فرهنگی و طبقاتی، با ایجاد تضاد و تفرقه در سطح ملی و… انتقاد شده بود. آثار: ترجمه کتاب جزء و کل نوشته ورنر کارل هایزنبرگ مردم شناسی هنر ترجمه کتاب فلسفه علوم طبیعی نوشته کارل همپل زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی "ویراستار و سرپرست" ترجمه کتاب شان علم، نوشته کارل فریدریش فون وایتزکر خاکستر ناتمام ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ (ترجمه) ترمودینامیک تعادل (ترجمه) نسبیت: خاص، عام، کیهان‌شناختی (ترجمه) مقالاتی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی مقالاتی در دانشنامه جهان اسلام مقالاتی در نشر دانش مقالاتی در معارف مقالاتی در تحقیقات اسلامی مقالاتی در کیهان فرهنگی تاریخ علم در چهار قرن اخیر در ایران (در مجموعه Aspects of Islamic Civilization از انتشارات یونسکو) ترجم کتاب نظری کوانتومی نوشت جان پاکینگ‏ هُرن @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ۶  آذر سالروز درگذشت صادق گوهرین (زاده سال ۱۲۹۳ -- درگذشته ۶ آذر ۱۳۷۳ تهران) ادیب او در نوجوانی، به روش سنتی به تحصیل صرف و نحو عربی پرداخت. سپس وارد دوره‌های ابتدایی و متوسطه شد و در رشته‌های ادبیات فارسی و فلسفه از دانشسرای عالی لیسانس گرفت. از آن پس، ضمن تدریس در دبیرستان‌ها، در دوره دکترای ادبیات فارسی به تحصیل ادامه داد و در مقطع دکترا، کتاب «فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی» در ۹ جلد را به‌عنوان پایان‌نامه به نگارش درآورد. وی در این رساله که شاید مهم‌ترین و مفصل‌ترین اثر او به‌حساب آید، به ترتیب الفبا، لغات، اصطلاحات، تعبیرات عرفانی، مَجازات، اصطلاحات نجومی، طبی، قرآنی و حدیثی و... را که در مثنوی معنوی مولوی آمده‌اند شرح کرده و هر ترکیب را در محل دقیق آن بیان داشته است. وی بیشتر عمرش را صرف تدریس دروس ادبی و عرفان و نیز تربیت دانشجویان این دو مقوله معرفتی کرد و شاگردان فراوانی پرورش داد. برخی دیگر آثار او از این قرارند: پیرچنگی، داستان بهرام گور، شرح اصطلاحات تصوف و شیخ صنعان. آرامگاه وی در قطعه ۶۶ بهشت زهرا است. @arayehha
❄️ بگذار بدارم تا از اندوه بی‌شمارِ رها شوم و تا از زمانه‌ی زشتی و تاریکی آزاد گردم بگذار اندکی درونِ بخوابم ای گواراترین مخلوقات آیا با عشق می‌توانم شکلِ جهان را تغییر بدهم می‌توانم این پریشانی را تاب بیاورم... نزار قبانی مترجم: احمد دریس 🔹 نکته ضمیرهای پیوسته را درست بنویسیم: دوستت درونم دستانت @arayehha
انواع ضمایر متصل(پیوسته) و منفصل(جدا) در زبان فارسی @arayehha
⬅️مبحث طنز تعریف اصطلاح در ادبیات طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می‌شود که اشتباهات یا جنبه‌های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوه‌ای خنده دار به چالش می‌کشد. در تعریف طنز آمده‌است: «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف‌ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد.» دکتر جانسون طنز را این گونه معنی می‌کند: «شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد.» به کار بردن کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خنده آور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشته‌است. در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقاً این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشته‌است. سابقاً در فارسی هجو به کار می‌رفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز به کار برده‌اند که ضد جد است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد. @arayehha
❇️ بَثُّ الشَّکْوی ، اصطلاحی بلاغی به معنی شکایت شاعر از روزگار و اهل آن که از قول یعقوب علیه السّلام : اِنّما اَشکُواْ بَثِّی وَ حُزْنی اِلَی اللّه وَ اَعلَمُ مِنَاللّهِ ما لا' تَعْلَمُون (یوسف : 86) اقتباس شده است . ◀️ شعر شکوایی فارسی از قرن سوم آغاز شده است و در آثار بازمانده از نخستین سرایندگان پارسی گوی ، چون رودکی سمرقندی ، ابوشکور بلخی و کسایی مروزی ، به رگه هایی از شعر شکوایی برمی خوریم .  ◀️ شاید کهن ترین نمونه این نوع ، قصیدة دندانیّه رودکی باشد. او در این سروده از شادیها و فراخی های زندگی خود سخن می گوید و به مقایسه آنها با حال و روز پیری خویش می پردازد و از ضعف و عجز خویش می نالد ◀️ شکواییه ها اصولاً ازغم و درد سرشته شده اند، اما گاه با طنز، و حتی هجو و هزل نیز عجین اند. پاره ای از سروده های شاعران طنزپرداز و هزل سرا چون سوزنی سمرقندی و عبیدزاکانی و یغمای جندقی را، که نشان دهنده ی گلایه مندی از اوضاع و احوال روزگار است ، می توان در ردیف شعر شکوایی آورد، از جمله قطعة طنزآمیز ابوالقاسم امری ، شاعر قرن دهم ، که دربارة وضع آلوده زندان حکومتی است و شاعر با نیشخند از هجوم شپش به سراپای خود سخن می گوید. ◀️ یکی از خصوصیات شعرهای گلایه و گله آمیز، سادگی و صمیمیت آن است. شاعر از روزگار ناراحت است، از مرگ، می نالد. بنابراین شعر و کلام دلش را می گوید. در این گونه شعرها مخاطب من است. شعر را برای خودش می گوید. برای همین جنبه ی عاطفی در این گونه اشعار بر جنبه های دیگر غلبه دارد. بسیاری از شعرا که در مدح قوی هستند، این نوع اشعار سروده اند. مانند: رودكي، منوچهري، مسعود سعد، انوري و ... @arayehha
بی برق گشته کشور اما چراغ داریم رفته کبوتر از شهر اما کلاغ داریم یک عده کاخ دارند در قلهک و لواسان در گوشه ی ورامین ما یک اتاق داریم یک عده بچه هاشان در شرق و غرب عالم ما نیز عمه ای در شهر نراق داریم خوردند عده ای بس نان و کباب و چنجه بهر مکیدن اما ما هم سماق داریم یک عده بنز و پورشه شاسی بلند و کوتاه در انتهای یک ده ما یک الاغ داریم یک عده کرده خود را پیکر تراشی توپ ما غیر فتق و لوزه قطعا شقاق داریم یک عده روی چون ماه بوتاکس کرده آن را ما نیز چهره ای چون بدر و محاق داریم یک عده ای پروتز کرده است جسم و ما هم از بس به چاله رفتیم پایی چلاق داریم یک عده بینی خود کرده است نوع خوکی ما نیز بر رخ خود گنده دماغ داریم یک عده می خورند و یک عده می برند و ما از حقوق اندک هم ارتزاق داریم بر وفق عده ای هست اوضاع کشور اما باقی است جای شکرش چونکه وفاق داریم تیموری @arayehha
کسی که گوش مرا می­کشید مادر بود کسی که در بغلم می­لمید مادر بود کسی که آب به قنداقه بست من بودم کسی که زحمت شستن کشید مادر بود کسی که چهره‌ی من می­نواخت با سیلی اگر ز بنده صدا می­شنید مادر بود کسی که شیر برایم خرید بابا بود کسی که شیر مرا سرکشید مادر بود کسی که پول به دستم سپرد بود پدر کسی که کفش و جورابی خرید مادر بود کسی که در عوض پروراندن بنده فقط به تیپ خودش می­رسید مادر بود کسی که نیمه شب، از جیغ و جار بی­وقتم خطوط چهره به هم می­کشید مادر بود تمام آنچه که گفتم مزاح وشوخی بود چرا که سوژه شعر جدید مادر بود چو پخت نان خودش طبع شعر ما فرمود کسی که بهتر از این نان پزید مادر بود کسی که خلد برین را بدون سرقفلی ز محضر خود ایزد خرید مادر بود @arayehha
    هفتم آذرماه     سالروز درگذشت «حمید مصدق» شاعر و     حقوقدان @arayehha
‍ ‍ ۷ آذر سالروز درگذشت حمید مصدق (زاده ۱۰ بهمن ۱۳۱۸ شهرضا -- درگذشته ۷ آذر ۱۳۷۷ تهران) شاعر و حقوقدان او به‌ همراه خانواده‌ از زادگاهش به اصفهان رفت و در آنجا تحصیلاتش را ادامه داد و در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی در یک مدرسه بودند و با آنان دوستی و آشنایی داشت. در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق شد و در رشته بازرگانی درس خواند و از سال ۱۳۴۳ در رشته حقوق قضایی تحصیل کرد و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت. در سال ۱۳۵۰ در رشته فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی دانش‌آموخته شد و در دانشکده علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به‌ تدریس پرداخت. وی در دوره‌های بعدی زندگی همواره به ‌وکالت اشتغال داشت و کار تدریس در دانشگاه‌های اصفهان، بیرجند و شهید بهشتی را ادامه داد. در ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به‌ انگلیس رفت و در زمینه روش تحقیق به‌ تحصیل و تحقیق پرداخت. تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به‌ تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از ۱۳۶۰ به تدریس حقوق خصوصی و  حقوق تعاون مشغول بود و تا پایان عمر عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مدتی نیز سردبیر مجله کانون وکلا بود. وی با شعر انقلابی چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم معروف شد. او در انتهای شعر می‌گوید "من اگر برخيزم، تو اگر برخيزى همه بر می‌خیزند". شعر دشت ارغوان که از مجموعه سال‌های صبوری گزیده شده است: «آه چه شام تیره‌ای، از چه سحر نمی‌شود» «دیو سیاه شب چرا جای دگر نمی‌شود؟» «سقف سیاه آسمان سوده شده ز اختران.» «ماه چه، ماه آهنی، این که قمر نمی‌شود» «وای ز دشت ارغوان، ریخته خون هر جوان» «چشم یکی به ماتم این‌همه تر نمی‌شودا» «مادر داغدار من، طعنه تهنیت شنو» «بهر تو طعن و تسلیت، گر چه پسر نمی‌شود» «کودک بینوای من، گریه مکن برای من» «باغ ز گل تهی شده، بلبل زار را بگو:» «از چه ز بانگ زاغها، گوش تو کر نمی‌شود» «ای تو بهار و باغ من، چشم من و چراغ من» «بی‌همگان به‌سر شود، بی‌تو به‌سر نمی‌شود» @arayehha