فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | صدبار اگر توبه شکستی باز آ، شاعر این رباعی را میشناسید؟
#فرزند_ایران
📜 @arayehha
#آرایه_های_ادبی
🟦 بخیه ی کفشم اگر دندان نما شد، عیب نیست
خنده می آرد همی بر هرزه گردی های من
(صائب تبریزی)
🟦 آرایه های بیت:
1⃣ تشخیص: خندیدن کفش
2⃣ کنایه: دندان نما: کنایه از پاره شدن کفش
3⃣ حسن تعلیل: دلیل پارگی کفش، خنده کفش بر هرزه گردی و بی هدفی شاعر است.
4⃣ واج آرایی: تکرار صامت «ن» و «ه»
🟢 مفهوم بیت: پرهیز از بی هدفی و ولگردی
@arayehha
سیمای زن در اشعار فروغ:
زن یکی از ارکان عالم هستی است که هرچند در مکاتب مختلف دیدگاه های متفاوتی نسبت به او ارائه شده اما این نگرشها هیچگاه در نقش تعیین کنندهی او تأثیر چندانی نداشته است ولی آنچه مسلم است زن پیام آور مهر و عاطفه بسیاری از صفات انسانی است و واقعیت این است که بخشی از تصویر زن در شعر گذشتگان با واقعیت اخلاق و سنتهای حاکم و توقعات زمانه از زن نا حدی بازتاب فرهنگ زمان و مکان است.
زنان در شعر فروغ همه جا پاک وبیآلایش هستند و پاکی حضرت مریم را دارند. در اشعار فروغ به نوعی از حقوق زن دفاع میشود گاهی شاعر از زنی میگوید که خانه را چون ققس میپندارد و امیدوار است که روزی از این قفس رهایی یابد:
منم آن مرغ آن مرغی که دیری است
به سر اندیشهی پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه ی تنگ
به حسرتها سر آمد روزگارم
بیا بگشای در تا پر گشایم
به سوی آسمان روشن شعر
در سه کتاب اول ، فروغ زنی احساساتی بوده که نشان از خامی دوران اوست و نیز مدتی است که از همسرش جدا شده از این رو شاهد فروغی هستیم معترض، عصیانگر، بدبین و بی پروا:
بیا ای مرد ای موجود خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
یکی از نقشهای های زن در اشعار فروغ مربوط میشود به مادر. اما این مادر به نقش سنتی خویش بسنده نکرد و از زن بودن و انسان بودن به نفع مادر بودن نگذشته است در نتیجه بر اساس اخلاق حاکم بر جامعه محکوم است بلکه خود نیز گاه زیر فشارهای مسلط خود را گناهکار احساس می کند:
آن داغ ننگ خورده که میخندید
بر طعنههای بیهده من بودم
گفتم که بانگ هستی خود باشم
اما دریغ ودرد که زن بودم
اما زن در دورهی دوم شاعری فروغ زنی است که به کمال رسیده و آن اعتراض و بیپروایی معتدل شده و خروشانی دورهی اول به روانی و آرامی دردورهی دوم بدل شده اما این زن همیشه در محدودهی حُسن زندگی کرده است. و همین راز لطف اوست که هیچگاه فروغ در سهمناکترین دقایق تلخ تنهایی فراموش نکرده است که زن است :
و این منم
زنی تنها
در آستانهی فصل سرد
در ابتدای درک هستی آلودهی زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
در واقع در در دورهی دوم شاعری دفاع از زن مفهوم عامتر مییابد و مفاهیمی چون دفاع از انسان و انسانیت دیده میشود. فروغ به امید آمدن یک نجاتدهنده است این انتظار از زبان دختر پایین شهری بیان میشود:
چقدر دور میدان چرخیدن خوب است
چقدر باغ ملی رفتن خوب است
ومن چقدر از همهی چیزهای خوب خوشم میآید
نادر ابراهیمیان
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکه ای از برنامه نقد شعر، سال ۹۴ شبکه ۴
۲۴ بهمن سالروز درگذشت فروغ فرخزاد
گرامی باد.
@arayehha
4_5918042004163400236.mp3
2.28M
🟪 وزن: مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف (مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن)
🟪 در بیت، وزن همسان و ناهمسان «هر دو» یافت می شود.
🟪 قاعده قافیه: ۲ / حروف اصلی: از / حرف روی: ز / حرف الحاقی: ندارد
🟦 شعر: حافظ، غزل ۴۰
🟦 خواننده: صدیق تعریف
اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است
زان رو که مرا بر در او رویِ نیاز است
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تَکَبُر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرمِ راز است
شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَمِ جانان
کوته نتوان کرد که این قِصه دراز است
بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی
رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است
در کعبهٔ کویِ تو هر آن کس که بیاید
از قبلهٔ ابرویِ تو در عینِ نماز است
ای مجلسیان، سوزِ دلِ حافظِ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
عروض سماعی
@arayehha
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در زبان فارسی دو آواگروه وجود دارد که در دگرگونیهای دستگاه آوایی زبان فارسی از ميان رفتهاست. این واکههای مرکب یکی «ـُو» در نمونههایی مانند روشن، فردوسی، نوروز است و دیگری آواگروه «ـِی» در نمونههایی مانند نی، دی، ری.
آواگروههای ذکرشده در لهجهی فارسی امروز افعانستان زنده است و ادا میشود.
دکتر کاظمی در ویدئو ارسالی به بررسی این موضوع پرداختهاند.
@arayehha
*لغت «وحشی»در تخلص وحشیِ بافقی به چه معناست؟
عنوانِ «وحشی» برای افرادی که به آن برخورد میکنند تعجبآور است و جای سؤال دارد. در زبان کلماتی هستند که معنای برخی از آنها در طول زمان تغییر مییابد؛ مانند لغت «جـانـْـدار» که در زمان حافظ بهمعنای «نگهدارندهٔ جان، مأمور محافظ (بادیگارد)» بوده و هماکنوی بهمعنای «موجود زنده (حیوان)» است. ازجمله کلماتی که معنی آن با گذشت زمان تغییر یافته، لغت «وحشت» است. در کتب لغت معتبر، اولین معنایی که برای این کلمه نوشته شده، «تنهــایی» است. «ترس» معنای ثانویهٔ کلمهٔ وحشت است که امروز از آن برداشت میشود. صفت نسبیِ کلمهٔ «وحشت» میشود: «وحشی» که دقیقاً بهمعنای «عزلتنشـین، گوشهگیـر و مردمگریـز» است که با واقعیت زندگی وحشی بافقی نیز کاملاً مطابقت دارد.
استاد مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــــــــ
@arayehha
روز ولنتاین کتاب بخرید
رابطه نیاز به فهم و درک دارد
نه شکلات و عروسک.
۱۴ فوریه روز جهانی #اهدای_کتاب
#پست_آگاهی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#تلفظ_واژگان
#تلفظ_عامیانه
✳️ منظور از تلفظِ عامیانۀ واژهها تلفظی متفاوت با صورتِ معیارِ رسمی یا گفتاری است که ناشی از کمسوادی یا بیسوادیِ گویشوران است.
در تلفظِ عامیانه واجهای تشکیلدهندۀ واژه دچارِ جا به جایی، تبدیل، کاهش، یا افزایش میشوند.
تلفظِ عامیانه را نباید با تلفظِ گفتاری اشتباه گرفت. مثلاً تاسکی تلفظِ عامیانۀ تاکسی است، اما جون و شیش تلفظِ گفتاریِ جان و ششاند، نه تلفظِ عامیانۀ آنها.
بر اثرِ گسترشِ روزافزونِ سوادآموزی و کاهشِ آمارِ بیسوادان، تلفظِ عامیانه رو به کاهش است.
❇️ چند نمونه از تلفظهای عامیانه :
آبپاچ (آبپاش)
آدانس (آدامس)
آشخال (آشغال)
آشِ عمودَردا (آشِ اَبودَردا)
ابَرفضل (اباالفضل)
اُسّوقُسدار (اُسطُقُسدار)
اصطحکاک (اصطکاک)
اَلحَد (لَحَد)
بالاکن (بالکن)
بخچه (بقچه)
بِرفِست (بفرست)
بلت (بلد)
پاچیدن (پاشیدن)
پنارتی (پنالتی)
پیارسال (پیرارسال)
تاسکی (تاکسی)
تیارت (تئاتر)
جَق (جَلق)
جوات (جواد)
چیندن (چیدن)
حرضت (حضرت)
دریپ (دریبل)
دِلِر (دِرِل، دریل)
دیفال (دیوار)
دیکس (دیسک)
رُمّان (روبان)
رومان (روبان)
زَهله (زَهره)
زیگزال (زیگزاگ)
سلط (سطل)
سِند و سال (سن و سال)
سوات (سواد)
سولاخ (سوراخ)
ضفط و رفط (ضبط و ربط)
طناف (طناب)
عسک (عکس)
عهد و عیال (اهل و عیال)
فلاکس (فلاسک)
فوندانسیون (فونداسیون)
قلف (قفل)
لاپورت (راپورت)
لقد (لگد)
ماکس (ماسک)
مدبخ (مطبخ)
نپتون (لیپتون)
نخسه (نسخه)
نعلت (لعنت)
همبرگرد (همبرگر)
همساده (همسایه)
❇️ جالب است که سولاخ و قلف در متونِ کهنِ فارسی هم شواهدی دارند.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهشت عاشقان کتاب.....
⛱📚
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
🔺 امروز سالگرد نامگذاری " ایران " است
در سال ۱۳۱۴ نام رسمی "ایران" به جای پارس،پرشیا برای کشور ما انتخاب شد
اسمی که امروز ایران گفته می شود
بیش از ۶۰۰ سال پیش " اِران " تلفظ می شد.
سعید نفیسی نویسنده و محقق مشهور ایرانی در دی ماه ۱۳۱۳ نام " ایران " را به جای "پرشیا" پیشنهاد کرد.
𝄞⃟♥︎
@arayehha 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾