فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐🌿 در آستانه ی روز پدر و
☀️ولادت حضرت علی (ع)☀️
🌺 3 صلوات 🌺
برای سلامتی و طول عمر همه ی
پدران زحمتکش
🌷 و شادی روح تمامی پدرانی که آسمانی شدند.
🌺 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌺
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
💐 میلاد مولای شیعیان،
امام علی (ع) مبارکباد 💐
🔈بارش در مناطق شرقی و جنوبی کشور
▪️امروز در برخی مناطق خراسان رضوی، خراسان جنوبی، هرمزگان، ارتفاعات کرمان بارش پراکنده پیشبینی شده است.
▪️فردا در استانهای گیلان، مازندران، گلستان و خراسان شمالی بارشهای پراکنده باران، گاهی رعدوبرق، وزش باد شدید موقتی و در مناطق سردسیر و ارتفاعات بارش برف روی میدهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈زخمی شدن ۱۱ صهیونیست در حمله موشکی یمن
▪️ارتش رژيم صهیونیستی از به صدا در آمدن آژير خطر در پی حمله موشکی از یمن به فلسطین اشغالی خبر داد.
▪️رسانه های صهیونیستی گزارش دادند که صدای انفجارهای شدید شهر تل آویو مرکز فلسطین اشغالی را لرزاند.
▪️در پی حمله موشکی یمنیها ۱۱ صهیونیست در حین فرار به پناهگاهها مجروح شدند. برخی از رسانههای عبری زبان از زخمی شدن ۱۵ صهیونیست در پی این حمله خبر دادند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊میلاد با سعادت
❤️امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام
🎊و روز پدر مبارکباد
❤️حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم:
🎊من و علی علیهالسلام پدران این امت، هستیم
#علی_ولی_الله
حکایت و سونوشت طلبهای که به لوسترهای حرم حضرت امیرالمؤمنین(عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار سیدجعفر مزارعى روایت کرده: یکى از طلبههاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرضه مىدارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیلهاى بىبدیل را به چه سبب در حرم خود گذاردهاید، درحالىکه من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟!
شب امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در خواب مىبیند که آن حضرت به او مىفرماید: اگر مىخواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مىخواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحبخانه در را باز کرد به او بگو:
به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مىشود و عرضه مىدارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مىدهید؟!! بار دیگر حضرت را خواب مىبیند که مىفرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مىتوانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمىتوانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتابها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مىرساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مىکنند تا خود را به هندوستان مىرساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مىگیرد، مردم از این که طلبهاى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مىکنند!!
وقتى به در خانه آن راجه مىرسد در مىزند، چون در را باز مىکنند، مىبیند شخصى از پلههاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مىشود مىگوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)، فوراً راجه پیش خدمتهایش را صدا مىزند و مىگوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگىاش وى را به حمام ببرید، و او را با لباسهاى فاخر و گرانقیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مىگیرد، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مىشود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجّار و علما وارد شدند، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحبخانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مىشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه مىدانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مىبندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید.
چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمىزد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین(علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایىام را به او ببخشم، و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم:
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
پیشاپیش میلاد مولیالموحدین، یعسوب الدین، امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب علیه السلام، بر تمامی مسلمین جهان مبارک باد🌹
به عشق امیرمومنان علی(ع) به اشتراک بگذارید....🙏