هدایت شده از 🚩 یاران اربعینی
توجه توجه
تا ۲۴ شهریور تمدید
🔉🔉مسابقه با جایزه 🔊🔊
سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری کاشان
باهمکاری #یاران_اربعینی
به مناسبت فرارسیدن اربعین امام حسین(ع) با توجه به نقش ماندگار حضرت زینب (س) درنهضت کربلا برگزار میکند.
🔹 #مسابقه_فرهنگی
💠 در اربعیــــن خورشیـــد
🔺با محوریت خطبه تاریخی حضرت زینب(س) درشام🔺
لینک ورود به سوالات مسابقه
👇👇
https://digiform.ir/wca103dd2
منبع مسابقه فایل pdf 👇👇
https://eitaa.com/arbaeeniy_yaran/12235
🔶به ۲۰ نفر از عزیزانی که به همه سوالات پاسخ صحیح داده باشند به قید قرعه قاب منقش سنگ حرم سیدالشهدا یاهدایای متبرکی اهدا میشود.
❇️ برگزار کنندگان:
📡 #سازمانفرهنگیاجتماعیوورزشی شهرداری کاشان
📡 #کانالیاراناربعینی
🔸🔹🔸🔹
🌐 #کاشان_سلام را دنبال کنید:
@kashanfarhangi
🌐 در کانال #یاران_اربعینی عضو شوید:
@arbaeeniy_yaran
▪️یکی از یاران امام مجتبی علیه السلام نقل میکند:
وقتى امام مجتبی عليه السّلام در مدائن (توسط عدهای از معترضان) مجروح شدند خدمت آن حضرت رسيدم...
حضرت فرمودند:
به خدا سوگند كه معاويه براى من بهتر از اين مردم است!
خیال میکنند كه شيعه من هستند.
و حال آنكه كمر به قتل من بسته و بارم را به غارت و مالم را به تاراج بردند...
به خدا اگر با معاويه جنگ كنم همينها مرا دست بسته تحويل او خواهند داد!
👈🏻 روزی پدرم امیرالمومنین علیه السلام به من فرمود: ...
🔻در حکومت معاویه حق مندرس میشود
🔻و باطل آشکار میگردد
🔻و صالحان لعن میشوند
🔻و هر كه در راه حق با او دشمنى ورزد، كشته مىشود
🔻و هرکه در راه باطل ولايت او را بپذیرد، صاحب قدرت میشود.
👈🏻 و این گونه خواهد بود تا اینکه
خداوند مردی [حضرت مهدی علیه السلام] را در آخرالزمان و در دوران سختی و ناآگاهی مردم برانگیزد...
🔸در دوران او کافری باقی نخواهد ماند مگر اینکه به او ایمان بیاورد
🔹و بدکاری نخواهد بود مگر اینکه صالح و درستکار خواهد شد
🔸در حکومت او حتی درندگان رام و بیآزار میشوند،
🔹زمين، گياهانش را بيرون مىدهد
🔸و آسمان، بركتش را فرو مىفرستد
🔹و گنجهاى نهان برايش پديدار مىشوند.
🔸او شرق و غرب عالم را چهل سال (کنایه از سالهای طولانی) در اختيار خواهد داشت.
🍀 خوشا به حال كسى كه روزگار او را دريابد و سخن او را بشنود!
📚 الاحتجاج، ج2، ص290.
📎 #شهادت_امام_حسن
📎 #امام_زمان
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 عرض تسلیت هیئتهای عزادارای به امام رضا (ع)
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
enc_16792402089619311094776.mp3
4.38M
نماهنگ زمزمه آسمان
حسین طاهری . مناجات با امام رضا (ع)
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
enc_16865289707582578475389.mp3
7.54M
میزنم جار همه جا امام رضا عشق منه
حسین سیب سرخی . مناجات با امام رضا (ع)
۲۴ خرداد ۱۴۰۲ . شور . هیئت روضة العباس (ع)
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
enc_16866977922083648154062.mp3
3.62M
نماهنگ زیارت مخصوصه
حاج مهدی سلحشور . مناجات با امام رضا (ع)
۲۴ خرداد ۱۴۰۲ . استودیویی
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
enc_1694447568909540751476.mp3
3.71M
نماهنگ سلام امام رضا
امیر طلاجوران . مناجات با امام رضا (ع)
۲۴ شهریور ۱۴۰۲ . استودیویی
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
enc_16947479299218144523703.mp3
5.11M
نماهنگ مرا پذیرفتی
ابوذر بیوکافی . مناجات با امام رضا (ع)
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
ماجرای «سقیفه بنی ساعده»
بخش اول
▪️پرسش : ماجرای «سقیفه بنی ساعده» چه بود؟
🔺پاسخ اجمالی:
«سقيفه بنى ساعده» سايبانى بود در يكى از ميدان هاى مدينه كه اهل مدينه به هنگام لزوم، در آنجا اجتماع مى كردند و به تبادل نظر مى پرداختند. بعد از رحلت پيامبر(ص) طايفه انصار بر مهاجرين پيش دستى كرده در آنجا اجتماع كردند تا سعد بن عباده بزرگ قبيله خزرج، جانشين پيامبر(ص) شود؛ لذا او را با حالت بيماري سختش به سقيفه كشاندند؛ اما با ورود ابوبكر، عمر و ابوعبيده و خواندن خطبه از سوي ابوبكر و ترس قبيله اوس از سلطه خزرجيان، همگان بر خلافت ابوبكر اتفاق كرده با او بيعت كردند.
🔺پاسخ تفصیلی:
«سقيفه بنى ساعده» سايبانى بود در يكى از ميدان هاى مدينه كه اهل مدينه به هنگام لزوم، در آنجا اجتماع مى كردند و به تبادل نظر مى پرداختند. بعد از رحلت رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) طايفه انصار بر مهاجرين پيش دستى كرده و براى تعيين جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنجا اجتماع كردند و به گفته طبرى مورّخ معروف، خواسته آنها اين بود كه «سعد بن عباده» كه بزرگ قبيله «خزرج» (يكى از دو قبيله معروف و مهم مدينه) بود، به عنوان خليفه رسول اللّه تعيين شود و به همين منظور «سعد بن عباده» را كه سخت بيمار بود به «سقيفه» كشاندند.
طبرى در ادامه اين ماجرا مى گويد: «هنگامى كه سران «خزرج» در آنجا جمع شدند «سعد» به پسر يا بعضى از عموزاده هايش گفت: من بيمارم صداى من به جمعيّت نمى رسد. تو حرف هاى مرا بشنو و با صداى رسا به گوش همه برسان! او اين كار را انجام داد. «سعد بن عباده» خطبه اى خواند و روى سخن را به انصار كرد و چنين گفت: «اى جمعيّت انصار! شما سابقه درخشانى در اسلام داريد كه هيچ يك از قبايل عرب ندارند. محمّد(صلى الله عليه وآله) سيزده سال در ميان قوم خود در مكّه بود و آنها را به توحيد و شكستن بتها دعوت كرد؛ ولى جز گروه اندكى از قومش به او ايمان نياوردند. گروهى كه قادر بر دفاع از او و آيين او و حتّى قادر بر دفاع از خويشتن نبودند؛ ولى از زمانى كه شما دعوت او را لبّيك گفتيد و آماده دفاع از او و آيينش در برابر دشمنان شديد وضع دگرگون شد. به اين ترتيب، درخت اسلام بارور گرديد و شما به يارى پيامبرش برخاستيد و دشمنان او با شمشيرهاى شما عقب نشينى كردند و در برابر حق تسليم شدند و هر روز پيروزى تازه اى نصيب مسلمين شد تا زمانى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دعوت حق را اجابت كرد و اين در حالى بود كه از شما راضى بود؛ بنابراين مسند خلافت را محكم بگيريد كه از همه شايسته تريد و اولويّت با شما است!».
طائفه «خزرج» سخن او را پذيرفتند و او را با تمام وجودشان تأييد كردند؛ سپس در ميان آنها گفتگو در گرفت كه اگر مهاجران قريش در برابر اين پيشنهاد تسليم نشدند و گفتند يارانِ نخستين پيامبر(صلى الله عليه وآله)، ماييم و آن حضرت از عشيره و قبيله ما است و خلافت او به ما مى رسد، در پاسخ چه خواهيد گفت؟
گروهى گفتند: اگر قريش چنين بگويد خواهيم گفت: «مِنَّا أَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ أَمِيرٌ»؛ (اميرى از ما و اميرى از شما باشد [و به صورت شورايى خلافت را اداره كنيم]) و به كمتر از اين راضى نخواهيم شد. هنگامى كه «سعد بن عباده» اين سخن را شنيد گفت: «اين نخستين سُستى و عقب نشينى شما است».
وقتى ماجراى انصار و «سعد بن عباده» به گوش «عمر» رسيد به سوى خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و به سراغ «ابوبكر» فرستاد در حالى كه «ابوبكر» در خانه بود و با كمك على(عليه السلام) مى خواست ترتيب غسل و كفن و دفن پيامبر(ص) را بدهد؛ از او دعوت كرد كه بيرون آيد و گفت حادثه مهمّى روى داده كه حضور تو لازم است. هنگامى كه «ابوبكر» بيرون آمد، جريان را براى او بازگو كرد و هر دو با سرعت به سوى «سقيفه» شتافتند. در راه «ابوعبيده جرّاح» را هم ديدند و با خود بردند. زمانى كه وارد «سقيفه» شدند، «ابوبكر» خطبه اى خواند و در آن از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و قيام او براى محوِ بت پرستى سخن گفت و از خدمات مؤمنان نخستين و مهاجران، مطالب زيادى برشمرد و نتيجه گرفت كه سزاوارترين مردم به خلافت آن حضرت، عشيره و طايفه او هستند و هر كس در اين موضوع با آنها منازعه كند ظالم و ستمگر است. سپس بحث فشرده و گويايى درباره فضيلت انصار كرد و آنگاه نتيجه گرفت كه ما امير خواهيم بود و شما وزير.
در اينجا «حباب بن منذر» برخاست و شديداً به سخنان «ابوبكر» حمله كرد و رو به انصار كرد و گفت: «هيچ كس نمى تواند با شما انصار مخالفت كند، شما همه گونه قدرت و توانايى و تجربه اى داريد و بايد حرف شما را بپذيرند و اگر آنها حاضر به پيشنهاد ما نشدند اميرى از ما و اميرى از آنان باشد».
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
ادامه در پست بعدی👇👇
▪️ماجرای «سقیفه بنی ساعده»
بخش دوم
عمر صدا زد: «چنين چيزى امكان پذير نيست؛ دو نفر نمى توانند بر يك گروه حكمرانى كنند [و دو شمشير در يك غلاف نمى گنجد] به خدا سوگند! عرب راضى نمى شود كه پيامبرش از ما باشد و ديگران بر او حكومت كنند».
گفتگو ميان «عمر» و «حباب» بالا گرفت و «حباب» تهديد كرد كه اگر مهاجران پيشنهاد ما را نپذيرند، از مدينه بيرونشان مى كنيم.
در اينجا «بشير بن سعد» كه از طائفه «خزرج» بود و به «سعد بن عباده» حسادت داشت، به يارى «عمر» برخاست و هشدار داد كه ما نبايد به خاطر مقامات دنيوى با طائفه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به منازعه برخيزيم، از خدا بترسيد و با آنان مخالفت نكنيد!
در اين ميان، «ابوبكر» رشته سخن را به دست گرفت و پيش دستى كرد و گفت: «مردم! من پيشنهاد مى كنم با يكى از اين دو نفر («عمر» و «ابوعبيده») بيعت كنيد!» بلافاصله آن دو نفر گفتند ما چنين كارى نخواهيم كرد! تو از ما شايسته ترى، تو يار غار پيامبرى و از همه برترى؛ دستت را بگشا تا با تو بيعت كنيم. هنگامى كه آن دو نفر به سوى ابوبكر براى بيعت رفتند «بشير» بر آنها پيشى گرفت و با «ابوبكر» بيعت كرد.
قبيله «اوس» كه هميشه با قبيله «خزرج» در مدينه رقابت داشتند به يكديگر گفتند: «خوب شد! اگر «سعد بن عباده» از قبيله «خزرج» به خلافت مى رسيد كسى سهمى براى شما قايل نبود؛ برخيزيد و عجله كنيد و با ابوبكر بيعت كنيد» و به اين ترتيب يكى بعد از ديگرى با ابوبكر بيعت كردند و چيزى نمانده بود كه سعد بن عباده زير دست و پا، پايمال شود. عمر صدا زد: «او را بكشيد!» و خودش به سراغ «سعد بن عباده» آمد و به او گفت: «تصميم داشتم با پاى خود تو را از هم متلاشى كنم». سعد ريش عمر را گرفت. عمر گفت: اگر يك تار موى آن جدا شود، تمام دندان هايت را خُرد مى كنم. ابوبكر صدا زد: «اى عمر! مدارا كن! مدارا در اينجا بهتر است». عمر، سعد را رها كرد و از هم جدا شدند.
از آن به بعد «سعد بن عباده» در نماز آنها و همچنين در حجّ و اجتماعاتشان شركت نمى كرد و بر اين حال بود تا ابوبكر از دنيا رفت».(1)
گردانندگان «سقيفه» بعد از اين ماجرا، اصرار داشتند كه ديگران هم با ميل و رغبت، يا به زور و اجبار! به جمع بيعت كنندگان با ابوبكر بپيوندند. لذا گروهى را با تشويق و گروهى را با تهديد، فرا خواندند و كسانى را كه از بيعت كردن، سرباز زدند در فشار قرار دادند.(2)
پی نوشت:
(1). تاريخ الأمم و الملوك، طبري، أبو جعفر محمد بن جرير، تحقيق: محمد أبو الفضل ابراهيم، دار التراث، بيروت، 1387 قمری / 1967 میلادی، چاپ: دوم، ج 3، ص 218 به بعد (با تلخيص).
(2). گردآوری از کتاب: پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 3، ص 113.
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
38.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غریب گیر آوردنت
به خوانندگی مرتضی باب
به وقت عاشقی ساعت ۱.۲۰ گلزار شهدا کرمان
مزار مطهر سیدالشهداء مقاومت
سردار حاج قاسم سلیمانی
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من زبونم بند اومده.. خودتون ببینید💚
یا امام رضا
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
@arbaeeniy_yaran