🔻خانم پتو!
#خاطره_بازی
وارد کوفه شدیم و مثل سال قبل برای استراحت به موکب میثم تمار رفتیم. موکب آقایون و خانمها کنار هم بود. ورودی موکب خانمها یه آقای عراقی به عنوان نگهبان روی صندلی نشسته بود و هر کس که با خانمش کار داشت، به او میگفت و آقای نگهبان هم با میکروفون اسم اون خانم رو صدا میکرد.
بنده بیرون موکب منتظر خانمم بودم. یکی از هموطنها که دنبال پتو میگشت، از من خبر گرفت و من هم به اون نگهبان حوالهش دادم.
این بنده خدا هم که در جریان وظیفه نگهبان نبود، تا بهش میرسه میگه: پتو! پتو!
نگهبان هم میکروفون رو گرفت و گفت: خانم پتو! خانم پتو!
#روایت_اربعین
••••✾•🌿🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🌿•✾•••
https://eitaa.com/joinchat/3754099072C494f90f941