✨﷽✨
🏴عسگـــری یا عسکـــری؟
⬅️ عسگری به معنای عقیم و بیدانه است؛
🍇همانطور که انگور عسگری به جهت بی دانه بودنش به این نام مشهور شده🍇
لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن امام و عدم وجود امام زمان استفاده میکرده و میکنند. عسکر محلهای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت. خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی(علیه السلام)، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند. چون امام حسن عسکری(علیه السلام) و پدر بزرگوارش امام هادی(علیه السلام) در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی میکردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیه السلام) است و آنها را عسکریین گفتهاند.
اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم میبود و از نعمت فرزند محروم تلقی میشد. از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحیح است، عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف).
📢 در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری بهسزا داشتند.
🚨 شایسته است با نشر این مطلب کمر همت بسته و در ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش کنیم.
🌸🍃🌸🍃
زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح بن وصیف بسر می برد عباسیون و صالح بن علی و کسانی که از مذهب تشیع منحرف بودند نزد صالح رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن علیه السلام سختگیری کند.
صالح گفت: چه کنم؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم اما در اثر مشاهده رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتی در حسن بن علی است که این گونه در شما تاثیر گذارده است؟
گفتند: چه می گویی درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را عبادت می کند، نه سخن می گوید و نه به چیزی سر گرم می شود، وقتی به او نگاه می کنیم رگهای گردن ما می لرزد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم.
وقتی این سخنان را از صالح بن وصیف شنیدند ناامید برگشتند.
#اصول_كافي
🔴 حدیثی بسیـــــــار تکان دهنده...
⭕️ غربال مردم تا جایی که نامی از خدا برده نشود:
ابى بصير مىگويد كه امام صادق عليهالسّلام از قول امير مؤمنان صلواتالله علیه، مىفرمودند: «مردم همواره از جهت ایمان کم میشوند تا اینکه نامی از خداوند خوانده نشود.
پس چون وضعیّت بدان گونه شود، (مانند آنکه ملکهی زنبوران عسل نیش بزند و آشوبی در بین زنبوران ایجاد کند) آقا و پيشواى دین، امام زمان عجل الله فرجه برخاسته و قيام مىكند، و خداوند گروهى را از اطراف و اكناف زمين مبعوث مىفرمايد و آنها هم همانند تكه ابرهاى بهارى و با سرعت مىآيند.»
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱،ص۷۲۶
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۳۴
📗الغیبهًْ للطوسی، ص۴۷۷
✨﷽✨
🌼آیا حضرت مهدی (ع) از زمان ظهورش آگاهی دارد؟
✍با توجه به اين مسئله که امامان معصوم -عليهم السلام - از عالم غيبت خبر دارند ودر مواقع نياز وضرورت مطالب وحقايقى را دريافت مى کنند، مى توان گفت که خداوند از اين طريق هنگامه ظهور را به مهدى موعود (عج) الهام مى فرمايد: چنانکه امام صادق (ع) فرمود: (امامى از ما غايب مى شود، پس چون خداوند اراده کند که او را آشکار وظاهر گرداند، اثرى در دل وى پديد مى آيد، پس به اين گونه به امر پروردگار ظاهر مى گردد)۱ علاوه بر اين؛ در روايتى از امام صادق (ع) آمده است: (خداوند، قبل از وفات پيغمبر (ص) مکتوبى بر او نازل کرد وفرمود: اى محمد! اين است وصيت من به سوى نجيبان وبرگزيدگان از خاندانت.
پيغمبر اکرم (ص) گفت: اى جبرئيل! نجيبان چه کسانى هستند؟ فرمود: على بن ابيطالب واولادش عليهم السلام. بر آن مکتوب چند مهر از طلا بود، پيامبر اکرم (ص) آن را به امير المؤمنين (ع) داد ودستور فرمود: که يک مهر آن را بگشايد وبه آنچه در آن است عمل کند، امير المؤمنين (ع) يک مهر را گشود وبه آن عمل کرد، سپس آن را به پسرش حسن (ع) داد، او هم يک مهر را گشود، وبه آن عمل کرد، و... وهمچنين امام موسى بن جعفر به امام بعد از خود مى دهد، وتا قيام حضرت مهدى (ع) اين چنين ادامه دارد). (2)
از اين جهت بعيد نيست که امام غايب (عج) زمان وقت ظهور خويش را توسط اين وصيت مکتوبى که به عنوان دستور العمل نزد ايشان است مطلع شود. واى بسا از جانب پيامبر اکرم (ص) وامامان معصوم عليهم السلام، علايمى را براى حضرتش معين کرده باشند وبا ظهور آن علايم، امام به وقت ظهورش آگاه شود. چنان که رسول خدا (ص) فرموده است: (هنگامى که موقع ظهور مهدى (عج) شود، خداى تعالى، شمشير وپرچم او را به صدا درآورده ومى گويند: اى دوست خدا! به پا خيز ودشمنان خدا را به قتل برسان).۳
📚منابع :
۱-مهدى موعود، ترجمه ونگارش على دوانى، ص۲۶۲
۲-اصول کافى مرحوم کلينى، ج۱، ص۲۸۰
۳-بحار الانوار، علامه مجلسى، ج۵۲، ص۳۱۱
✍پاسخ :
از دیرباز طبق رسم غلط، در روز «نهم ماه ربیع الاول» جشنی به مناسبت مرگ خلیفه دوم «عمر بن خطاب»، موسوم به «عیدُ الزهراء(س)» یا «فَرحَةُ الزهراء(س)» یا «عمر کشون» برگزار می شده است.
اما این روز یعنی روز نهم ربیع دو مناسبت بیشتر ندارد :
۱)روز آغاز امامت امام زمان(علیه السلام)
۲)روز هلاکت «عمر بن سعد» از قاتلین امام حسین(ع) در کربلا(۱)
و منبع تاریخی معتبری که به کشته شدن «عمر بن خطاب» در ماه ربیع الاول اشاره داشته باشد، وجود ندارد.
و در مقابل منابع معتبر، روز ترور خلیفه دوم «عمر بن خطاب» را در ماه ذی الحجه و در روز بیست و سوم این ماه نوشته اند که به دست شخصی به نام «فیروز» غلام «مغیرة بن شعبه» ملقب به «ابولؤلؤ» انجام شده و عمر سه روز بعد در بیست و ششم این ماه کشته شد.(۲)
به طور مثال؛
👤«احمد بن یحیی بلاذری»(۲۷۹ق) در کتاب «انساب الاشراف» به نقل از «محمد بن عمر واقدی»(۲۰۹ق) می نویسد :
📋«وَ قَالَ الْوَاقِدِيُّ : طُعِنَ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ يَوْمَ الأَربَعَاء لِأَربَعَ لَيَالِِ بِقَينِِ مِن ذِي الحَجَّةِ سَنَةَ ثَلَاثَ وَ عِشرِينَ»
♦️واقدی می گوید : عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار شب مانده از ذی الحجه سال بیست و سوم با چاقو ضربه خورد.(۳)
👤«محمد بن سعد بغدادی»(۲۳۰ق) نیز در کتاب «الطبقات الکبری» عین همین عبارت واقدی را می آورد.(۴)
حتی در میان شیعه نیز برخی این قول(ماه ذی الحجه) را بیان کرده و بر آن ادعای اجماع کرده اند.
👤«علامه مجلسی»(۱۱۱۰ق) در «بحارالانوار» درباره نهم ربیع الاول می نویسد :
📋«وَ جُمهُورُ الشِّيعَةِ يَزْعُمُونَ أَنَّ فِيهِ قَتْلُِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ لَيْسَ بِصَحِيحٍ»
♦️جمهور شیعیان اینگونه می پندارند که در روز نهم ربیع، روز قتل عمر بن خطاب است، در حالی که این صحیح نیست.
و در ادامه به نقل از «ابراهیم بن علی کفهمی»(۹۰۵ق) می نویسد :
📋«بَلِ الإِجمَاعُ حَاصِلُ الشِّيعَةِ وَ أَهلُ السُّنَةِ عَلَی ذَلِکَ»
♦️اجماع شیعه و سنی بر این امر وجود دارد که قتل عمر بن خطاب در ۲۶ ذی الحجه اتفاق افتاده است.(۵)
👤«محمد بن ادریس حلی»(۵۹۸ق) در «السرائر» می نویسد :
📋«وَ قَد يَلتَبِسُ عَلَى بَعضِ أَصحَابنَا يَومَ قَبضِ عُمرِ بنِ الخَطَّابِ، فَيَظُنُّ أنُّه يَومَ التَاسِع مِن رَبِيعِ الأَوّلِ وَ هَذَا خَطَأ مِن قَائِلهِ بِإجمَاعِ أَهلِ التَارِيخِ وَ السِيَر وَ قَد حَقَّقَ ذَلكَ شَيخَنَا المُفیدُ، فِي كِتابهِ كِتاب التَوارِيخِ، وَذَهَبَ إلَى مَا قُلنُاهُ»
♦️بر بعضی از علمای اصحاب ما(امامیه) این امر مشتبه شده است و فکر کرده اند که روز قتل عمر بن خطاب، همانا نهم ربیع الاول می باشد و هر کس این سخن را بگوید به اجماع اهل تاریخ و سیره، اشتباه کرده است و شیخ مفید نیز در کتاب تاریخی خود، همین نظر را قائل است.(۶)
🔎شاید علت برگزاری این چنین جشنی در این روز دو دلیل داشته باشد :
۱)تشابه اسمی «عمر بن سعد» با «عمر بن خطاب»!
۲)از آن جایی که مرگ خلیفه دوم نزدیک به ماه محرم بوده، از این جهت در آن ایام سرور و شادی انجام نمی شده است و مردم این مناسبت را در این ایام می گرفتند.
📚منابع :
۱)زاد المعاد مجلسی، ص۲۵۸
۲)مروج الذهب مسعودی(۳۴۶ق)، ج۲، ص۱۳۵۲
/تاریخ یعقوبی(۲۸۴ق)، ج۲، ص۱۵۹
/تاریخ مدینه ابن شَبه نمیری(۲۶۲ق)، ج۳، صص۸۹۵-۹۴۳
/تاریخ خلیفه بن خیاط عصفری(۲۴۰ق)، ص۱۰۹
/أخبار الطوال دینوری(۲۸۲ق)، ص۱۳۹
/تاریخ کبیر بخاری(۲۵۶ق)، ج۶، ص۱۳۸
/المصنف ابن أبی شیبه کوفی(۲۳۵ق)، ج۸، ص۴۱
/تاریخ طبری(۳۱۰ق)، ج۳، ص۲۶۵
/المعارف ابن قُتَیبه دینَوری(۲۷۶ق)، ص۱۸۳
/الفتوح أحمد بن أعثم کوفی(۳۱۴ق)، ج۲، ص۲۳۲۹
/الموطأ مالک بن انس (۱۷۹ق)، ج۲، ص۸۲۴
/الآحاد والمثانی ضحاک(۲۸۷ق)، ج۱، ص۱۰۲
/المصنف عبدالرزاق صنعانی(۲۱۱ق)، ج۱۱، ص۳۱۵
/مسند احمد بن حنبل(۲۴۱ق)، ج۱، ص۵۵
/طبقات الکبری ابن سعد(۲۳۰ق)، ج۳، ص۳۶۴
/أنساب الأشراف بلاذری(۲۷۹ق)، ج۱۰، ص۴۳۹
/المحبر محمد بن حبیب هاشمی بغدادی(۲۴۵ق)، ص۱۴
/الثقات ابن حبان(۳۵۴ق)، ج۲، ص۲۳۸
/مسند علی بن جعد بن عبید(۲۳۰ق)، ص۱۹۵
/التنبیه والإشراف مسعودی(۳۴۵ق)، ص۲۵۰
/الاستیعاب ابن عبد البِرّ(۴۶۳ق)، ج۳، ص۱۱۵۲
/المعجم الکبیر طبرانی(۳۶۰ق)، ج۱، ص۷۰
/مستدرک حاکم نیشابوری(۴۰۵ق)، ج۳، ص۹۲
/التعدیل والتجریح سلیمان بن خلف باجی(۴۷۴ق)، ج۳، ص۱۰۵۴
/سنن الکبری بیهقی(۴۵۸ق)، ج۸، ص۱۵۰
/البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی(۵۰۷ق)، ج۵، ص۱۹۱
/تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر(۵۷۱ق)، ج۴۴، ص۱۴
/صفوة الصفوه ابن جوزی(۵۹۷ق)، ج۱، ص۲۹۱
/اُسد الغابه ابن اثیر(۶۳۰ق)، ج۴، ص۷۷
/شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(۶۵۶ق)، ج۱۲، ص۱۸
۳)أنساب الأشراف بلاذری، ج۱۰، ص۴۳۹
۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۳، ص۳۶۵
۵)بحار الانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۱۹
۶)السرائر ابن ادریس، ج۱، ص۴۱۹
#فوايد_بسم_الله_الرحمن_الرحيم
آیامیدانید
قیصر روم نامه به امام علی(ع)نوشت واز درد سر مینالیدوامام در جواب نامه کلاهی برای آن فرستادکه بانهادن بر سر شفا پیدا کرد وقتی کلاه را شکافت دیدنوشته ای که درآن است بسم الله الرحمن الرحیم است!
میگویند قیصر مسلمان شد وتااخر عمر مسلمانیش را پنهان کرد!
آیا میدانید
فرعون قبل از اینکه ادعای خدایی کندبرسرقصرخودبسم الله الرحمن الرحیم نوشته بودو موسی به سسب ایمان نیاوردن فرعون به خداوند شکایت کردخداوندخطاب به موسی(ع) فرمودقسم به ذاتم تازمانی که آن نوشته هست او را عذاب نمیدهم!
گویندچون خدای متعال خواست عذاب کند اول آن نوشته را زایل کرد!
آیا میدانید
یکی از اسم های اعظم خداوندبسم الله الرحمن الرحیم است؟
هر کس آن را با خلوص نیت در گرفتاری بخواند رفع شود.
گرسنه باشدسیرشود
ترسو باشد رفع شود...
امام علی(ع)فرمودند: لو شئت لاوقرت اربعین بعیراً من شرح بسم الله اگر بخواهم آنقدر از شرح بسم الله بیان کنم که چهل شتر از نوشته آن بار شود!
پیامبر(ص):دعایی که با بسم الله الرحمن الرحیم آغازشود رد نمیشود
🌺 نکاتی درباره حضرت خدیجه(س)
در سوره «ضحی»، آیه هشتم، به نام و اوصاف این بانوی گرامی اشاره شده است.
🌷 آن حضرت که از ثروتمندترین زنان جزیره العرب بود، حدود هشتادهزار شتر داشت و کاروان های تجاری او، شب و روز در طائف و یمن و شام و مصر و سایر بلاد در حرکت بودند. او برده های بسیار زیادی هم داشت که به تجارت اشتغال داشتند.
🔹عظیم ترین خطری که پیامبر را در آغاز رسالتش تهدید می کرد، محاصره اقتصادی مسلمانان بود، اما اموال حضرت خدیجه(س) کلید شکست این محاصره شد. او مواد مصرفی را به چندین برابر قیمت واقعی اش برای غذای مسلمانان می خرید تا آنکه سال های محاصره اقتصادی، با پیروزی مسلمانان تمام شد.
🌷 حضرت خدیجه، درحالی با پیامبر خدا ازدواج کرد که خود از ثروتمندترین زنان عرب بود و خواستگاران معتبر و سرمایه دار فراوانی داشت، درحالی که حضرت محمد(ص) در آن زمان، پیش جد خود، عبدالمطلب، زندگی می کرد و تنها اعتبارش در میان مردم، درستکاری و امانت داری اش بود و هیچ ثروتی نداشت.
🌹 آخرین کلام حضرت خدیجه(س) در بستر بیماری و مرگ چنین بود: «ای رسول خدا! من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم. از من درگذر و اگر اکنون دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست».1⃣
💐 حتماً شما هم شنیده اید که حضرت خدیجه(س)،خود برای خواستگاری از پیامبر، پا پیش گذاشت. او به حضرت محمد(ص) گفت: «به خدا قسم ای محمد! اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟ من با تمام اموال و کنیزانم، در اختیار توام».2⃣
🌹در جریان کناره گیری رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(س)، پیش از ایجاد نطفه فاطمه زهرا(س)، پیامبر، عمار یاسر را نزد خدیجه(س) فرستاد و فرمود: «به او بگو: ای خدیجه! گمان مبر که کنارگیری من، از توست. نه، خداوند چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر نبر و بدان خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش، به تو مباهات و فخر می کند».3⃣
🌷در روایتی آمده است که امام صادق(ع) فرمود: «وقتی حضرت خدیجه وفات کرد، فاطمه(س) به رسول خدا(ص) پناه برد. به دور پیامبر می چرخید و می گفت: پدر جان! مادر من کجاست؟ همان وقت، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: ای رسول خدا! پروردگارت امر فرمود به فاطمه(س) سلام برسانی و بگویی مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اتاق هایش از طلا و ستون هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم هم نشین است».
🌹 در کتاب آسمانی انجیل، از حضرت خدیجه(س) یاد شده است، به گونه ای که خداوند در آن خطاب به عیسی(ع) فرمود: «نسل او(حضرت خدیجه) از مبارکه(بانوی پربرکت) است که همدم مادرت، مریم، در بهشت می باشد».4⃣
📚پی نوشتها:
1⃣. به نقل از : سایت مرکز اسلامی واشینگتن.
2⃣. به نقل از: سایت سوره مهر.
3⃣.همان.
❤️ماجرای "خواستگاری" حضرت خدیجه (س) از پیامبر اکرم(ص)
💐دهم ربیع الأول، سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) با حضرت خدیجه (س) است. ماجرا از مهمانی در خانه خدیجه(س) آغاز شد. روزی خدیجه(س) در خانه خود مجلسی تشکیل داده بود و از عالمان یهودی دعوت کرده بود تا برایش صحبت کنند. در اواسط جلسه جوانی خوش سیما از مقابل خانه خدیجه(س) گذشت. دانشمند یهودی از خدیجه(س) خواست که او را به مجلس دعوت کند. پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم یهودی مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: «آن چه من در کتاب های آسمانی گذشته خواندهام، نشان می دهد که او پیامبر آخرالزمان است. خوشا به سعادت بانویی که چنین جوانی شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت نایل آمده است.».
📗مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۴۱؛ سيد هاشم رسولي محلاتي، درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام جلد ۲، ص۱۷
خدیجه با پیامبر(ص) در جد چهارم از طرف پدر و در جد هشتم از طرف مادر متحد بودند، به همین دلیل گاهی همدیگر را پسر عمو، دختر عمو می خواندند.
هم حضرت خدیجه(س) تاجر بود، هم حضرت محمد(ص). تقدیر الهی به گونه ای رقم خورد که اسباب همکاری میان حضرت خدیجه(س) و حضرت محمد(ص) فراهم شد. از برخوردهای نخست، مهربانی و ایمانی الهی در رفتار حضرت محمد(ص) میدید. روح پاک و قلب لطیف این دختر قریشی، پس از سالها هم کفو خود را پیدا کرده بود. چند بار با این جوان ۲۵ ساله بنی هاشمی مواجه شده بود و دلش دیگر تاب دوری از وی را نداشت.
بانوی قریشی حصار غرورش را شکست و جایگاه و شوکت دنیایی را به خوشبختی ابدی، به آسانی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه، دغدغه ازدواجش با پیامبر(ص) را مطرح کند.
🌷روز سرنوشت ساز زندگی خدیجه (س) فرا رسید. پس از سفر تجاری که پیامبر (ص) سرپرستی آن را به عهده داشتند و برای حضرت خدیجه (س) انجام دادند، فرصت ملاقات فراهم شد. خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت: «ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.»
📗(سيد هاشم رسولي محلاتي، درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام جلد ۲، ص۱۹-۲۴)
🌹پیامبر(ص) در پاسخ گفت که این موضوع را با نزدیکان و بزرگانش در میان می گذارد.
با موافقت عموی پیامبر (ص) مجلس خواستگاری برگزار شد. در مجلس خواستگاری، ابوطالب عموی پیامبر(ص) به بیان ویژگی های پیامبر (ص) پرداخت. نقاط مشترک و هم کفوی خدیجه (س) و پیامبر (ص) موجب ازدواج این دو شد.
در وصف پیامبر خاتم (ص) همین بس که وی برترین انسانها روی زمین بود، اما در خصوص خدیجه روایتی از عایشه گویای عظمت این همسر پیامبر (ص) است.
عایشه مىگوید: كمتر اتفاق مىافتاد كه پیامبر (ص) از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر و خوبی یاد نكند، چندان كه یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسولالله، تا كى خدیجه را یاد مىكنى؟ او پیرزنى بیش نبوده (!) خداوند بهتر از او را به تو مرحمت كرد. پیامبر (ص) از سخن من غضبناک شدند و فرمودند: نه؛ به خدا قسم بهتر از خدیجه(س) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتى كه مردم مرا تكذیب مىكردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد، در وقتى كه مردم مرا از خود دور مىكردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانى روزى كرد، در حالی كه تو را عقیم قرار داد.
📗ریاحین الشریعه: ج ۲، ص ۲۰۲، ۲۰۷، ۲۱۱
💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩
《ما بُنِیَ فِی الاِسلامِ بِناءُ
اَحَبُّ اِلَی الله وَ اَعَزُّ مِنَ التَّزویجِ》
در اسلام هیچ بنائی نزد خدا
محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج نیست
↲بحارالانوار، جلد۱۰۳، صفحه۲۲۲