@taalei_edu06_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
23.09M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه ششم
🛑 داستان کسی که با اجنه رفیق شد
🛑 زندگی برزخی چجوریه؟
🛑 داستان مکاشفه سید مهدی کشفی
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu07_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
29.23M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه هفتم
🛑نشانه های تجربه نزدیک به مرگ از زبان دانشمندان
🛑 تجربیات و مشاهدات همه شبیه هم است یا به نسبت فهم متفاوت است؟!
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu08_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
31.7M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه هشتم
🛑این حرف ها و تجربیات رو آخوندا در آوردن!
🛑شیعه ای که به خاطر تجربه مرگ وهابی شده بود
🛑 تجربه نزدیک به مرگ نا بینا و جنین
🛑ینی چی بچه ها چشم برزخی دارن ؟
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu09_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
34.95M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه نهم
🛑 چرا خدا ی عده رو نا بینا کرده یا نا شنوا کرده؟خلاف عدل نیست ؟!
🛑اثرات دروغ!
🛑 روز های نحس تو هفته وجود دارد؟!
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu10_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
24.01M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه دهم
🛑 کسی که بتونه کربلا بره و نره بهشتی نمیشه مهمان بهشتی ها میشه...
🛑 مقامات شهید و حاج قاسم سلیمانی
🛑دسترسی شهدا تو بهشت
🛑 شهیدان زنده اند یعنی چه؟
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu11_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
37.36M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه یازدهم
🛑 تونلی که ما رو به خدا و کائنات وصل میکند
🛑 چون امام زمان ما رو میبینه پس باید همیشه حجاب داشته باشیم؟!
🛑 ملائکه تو عالم هستن؟چیکار میکنن؟
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu12_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
36.94M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه دوازدهم
🛑شب اول قبر از کی شروع میشه ؟
🛑 آیا تو بهشت هم میشه انسان تکامل پیدا کنه؟
🛑 دسته بندی ملائکه
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu13_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
35.57M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه سیزدهم
🛑عالمی که ملک الموت برای قبض روح از او اذن گرفت
🛑 امام علی از خدا میخواست در کودکی از دنیا برود اما به یک دلیل میخواهد زنده بماند
🛑تدبیر امام علی علیهالسلام برای نجات جان بچه
🛑نوزادی که میخواسته خودکشی کند تا درگیر گناه نشود
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu14_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
33.24M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه چهاردهم
🛑 آیا نجاسات میتونه مظهر اسماء الله باشه ؟
🛑ممکنه ملائکه یا شیاطین با چهره اطرافیان به خواب ما بیان؟
🛑 چرا سرمایه رو برای پیری نگه نداریم ؟
#سه_دقیقه_در_قیامت
@taalei_edu15_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
38.15M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت »
✅جلسه پانزدهم
🛑 عالم ملائکه چگونه است ؟
🛑نام ملائکه مسئول جهنم چیست ؟
🛑 آیا انسان در عالم دیگر خسته و بی حوصله نمیشود؟
🛑 آیا ملائکه از ما و آیندگان خبر دارند؟
🛑 در برزخ اعمال آینده ما نیز حاضر است؟
#سه_دقیقه_در_قیامت
آفات دوری از ساده زیستی
💠 زندگی تشریفاتی و دوری از سنت حسنه ساده زیستی آفات زیادی به دنبال دارد که یکی از آنها سختی حساب روز قیامت است.
🍃علی علیه السلام در مورد جمع ثروت و زندگیهای تشریفاتی می فرماید: «فی حَلالِها حِسابٌ وَفی حَرامِها عِقابٌ
اموال حلال [در زندگی] حساب دارد و اموال حرام عقاب و کیفر دارد.»
🔆حضرت سلیمان از خداوند متعال زندگی شاهانه خواست و عرضه داشت: «هَبْ لی مُلْکا لا یَنْبَغی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی»؛(51) «پروردگارا! مرا حکومتی عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد!» خداوند متعال هم خواسته او را اجابت کرد و آن حضرت به زیباترین زندگی شاهانه دست یافت. حضرت سلیمان تمام دستورات شرعی را اعم از واجب و مستحب انجام می داد و معصوم بود و هیچ گناهی از وی صادر نشد. با این حال حضرت صادق علیه السلام می فرماید: حضرت سلیمان به خاطر پادشاهی دنیا بعد از همه پیامبران به بهشت داخل خواهد شد.
🌸 امیرمؤمنان علیه السلام در شب 19 ماه رمضان منزل دخترش حضرت ام کلثوم علیهاالسلام مهمان بود، هنگامی که دو نوع خورشت را در سفره ام کلثوم مشاهده کرد (دو قرص نان جو، کاسه ای شیر و اندکی نمک در آن سفره بود) فرمود: دخترم یکی از آنها را بردار، مگر نمی دانی من در زندگی پیرو حضرت رسول صلی الله علیه و آله هستم؟ سپس فرمود: دخترم! هر که خوراک و پوشاک او در دنیا نیکوتر است، ایستادن و انتظار او در قیامت نزد خداوند بیشتر خواهد بود. در حلال دنیا حساب و در حرامش عقاب خواهد بود.
داستانی از محدث قمی
🍃 مردی از بازرگانان تهران تا آخر عمر وجه مختصری به محدث می دادو ایشان با کمال سادگی و قناعت زندگی می کرد. در اواخر عمر شخصی از همدان به نجف اشرف آمد و ایشان را در خانه اش ملاقات کرد. ضمن گفتگو، از وضع شخصی محدث نیز سؤال کرد. آن مرحوم هرچه بود گفت. شخص همدانی در موقع رفتن مبلغی پول به ایشان داد، ولی هر چه اصرار کرد محدث قمی نپذیرفت. پس از رفتن وی فرزند بزرگش گفت: پدرجان! چرا نپذیرفتی؟ جواب داد: گردنم نازک و بدنم ضعیف است، طاقت جواب خدا را در قیامت ندارم! سپس از ساده زیستی امیرمؤمنان علی علیه السلام یاد کرده و به موعظه اهل خانه پرداخت.
🌸 نظر آنان که نکردند در این مشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند «سعدی»
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند.
پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند.
مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند.
شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که: ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است.
جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود.
شاه از او پرسید: در این حالت مرگ، چرا خندیدی؟ اینجا جای خنده نیست.
نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد.
کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم.
سخنان نوجوان، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است.
سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.)
همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیل بانی بر لب دریای نیل
زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال توست زیر پای پیل
گلستان سعدی