🍃 ﷽ 🍃
«وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»
از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند!
🌺
📗 سوره یوسف، آیه ٨٧
#قرآن
🔹 پيامبر خـدا صلىاللهعليهوآله
اِعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فيمَن كانَ قَبلَكُم.
عبرت گيريد كه در ميان پيشينيان شما درسهاى عبرت هست.
💠
📚 كنز الفوائد، ج٢، ص٣١
#حدیث
💠 این فاجعه در ذى الحجّه سال 63 هجرى واقع شد(1) و به واقعه «حرّه» نیز معروف است.(2)
پس از حادثه خونین کربلا و آگاهى مردم از ماهیّت یزید و پلیدى و خباثت وى، و اعلام قیام و جهاد از سوى «عبداللّه بن حنظله غسیل الملائکه» و برخى دیگر از صاحب نفوذان، انقلاب خونینى در مدینه آغاز شد.
مردم مدینه نخست با عبداللّه بن حنظله تا پاى جان بیعت کردند و آنگاه «عثمان بن محمد بن ابوسفیان»، والى مدینه را بیرون کردند. بنى امیّه در منزل مروان بن حکم اجتماع کردند و همگى در آن جا محبوس شدند.
مردم مدینه یزید را از خلافت خلع کرده و به بدگویى و سبّ و لعن وى پرداختند. یزید که از ماجرا مطّلع شد، لشکر عظیمى فراهم ساخت و فرماندهى آن را به عهده مردى خونریز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.(3)
این فرمانده سفّاک، پس از محاصره مدینه، مقاومت آنان را درهم شکست و به قتل و غارت مدینه پرداخت و کشتار وسیعى را در این شهر به راه انداخت.
ابن اثیر مى نویسد: مسلم بن عقبه، مدینه را سه روز بر لشکریانش مباح ساخت که هرگونه بخواهند در آن عمل کنند. آنان به کشتار وسیع مردم پرداخته و اموال آنان را نیز غارت کردند.(4)
ابن قتیبه مى نویسد: یکى از سربازان شامى به منزل زنى وارد شد که کودکى شیرخوار داشت، سرباز از او اموالى را طلب کرد، زن اظهار داشت: هر چه مال در خانه داشتم، همه را به غارت بردند.
سرباز سنگدل یزیدى طفل شیرخوار را از دامن مادر جدا کرد و در برابر چشم او چنان سرش را به دیوار کوبید که مغزش متلاشى شد.(5)
مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان یزید بیعت مى گرفت که اختیار اموال و خانواده آن ها به دست یزید مى باشد که هرگونه بخواهد در آن ها تصرّف کند. هر کس امتناع مى ورزید، کشته مى شد.(6)
در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند.(7)
ابن ابى الحدید مى نویسد: لشکریان شام، مردم مدینه را سر بریدند، آن گونه که قصّاب، گوسفند را سر مى برد. چنان خون ها ریخته شد، که قدم ها در میان آن ها فرو مى رفت; فرزندان مهاجر و انصار و مجاهدان بدر را به قتل رساند و از آن ها که باقى ماندند، به عنوان بردگان براى یزید بیعت گرفت.(8)
مورّخان نوشته اند که از بس مسلم بن عقبه خون بى گناهان را ریخت به «مُسرف» (خونریز بى حدّ و حصر) معروف شد.(9)
در این فاجعه به زنان مسلمان نیز بى حرمتى شد و جمعى از آنان مورد تجاوز قرار گرفتند.(10)
یاقوت حموى در «معجم البلدان» مى نویسد: در این فاجعه مسلم بن عقبه، زنان را نیز بر سربازان خویش مباح ساخت.(11)
سیوطى (دانشمند معروف اهل سنّت) نقل مى کند که حسن بصرى از این فاجعه یاد کرد و گفت: به خدا سوگند! هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت (یا کشته و یا زخمى شد و یا مورد آزار و توهین قرار گرفت); گروه زیادى از صحابه و دیگر مسلمانان در آن ماجرا به قتل رسیدند; مدینه غارت شد و هزار دختر مورد تجاوز قرار گرفت!!
سپس از روى تأسّف و اندوه گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»(12).
آنگاه ادامه داد: این در حالى است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ أَخَافَهُ اللهُ وَ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»; (هر کس اهل مدینه را بترساند; خداوند او را مورد خوف و خشم خود قرار خواهد داد و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر او باد!).
📚 کامل ابن اثیر، ج 4، ص120 و تاریخ طبری، ج 4، ص 374.
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
انسان متقی درحیطه توهّمِ پاکی وخودبزرگ بینی قرارنمی گیرد
دنیا پر از تاریکیها و آلودگیها ست
دنیا پر از تاریکیها و آلودگیهایی است، که از راههای مختلف واردِ ذهن و روان و ضمیرِ آدم میشن:
از راهِ چشم..
از راهِ گوش..
از طریقِ اوهام و خیالات..
از طریقِ آرزوپروری..
از طریقِ قضاوتها و پیشداوریها و...
خلاصه آلودگیها و تاریکیها از یه راهی وارد میشن، و ریشهی همهی اونها هم نفسِ مخرّبِ شیطانی است.
در این دنیای پر از گناه و تاریکی و آلودگی، آدم هر چقدر هم که خوب باشه، باز هم در معرضِ انواعِ تشعشعاتِ آلودهکننده قرار داره.
روحِ آدم همواره در محاصرهی معاصی
روحِ آدم همواره در محاصرهی دروغ، فریب، شهوت، غضب و دیگر صفاتِ رذیله قرار داره.
با این حال چه کسی میتونه واقعاً خودش رو پاکیزه بدونه؟!
بسیاری از کسانی که ادّعای پاکی میکنند، در توهّم به سر میبرند. توهّمِ پاک بودن دارند.
قرآن کریم یه جورایی به ماها طعنه میزنه، و میفرماید ما که از حال و روزِ شما خبر داریم. بیخود ادّعای پاک بودن نکنید.
به قول معروف، جلوی قاضی و ملّقبازی؟؟!!
هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ، فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ، هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی
او نسبت به شما از همه آگاهتر است، از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید.
پس خودستایی نکنید و خود را پاک نپندارید، او متقین و پاکان را بهتر میشناسد.
این آیهی شریفه، به سالکانِ طریق حق و حقیقت، یک ملاکِ ارزنده تقدیم میکنه، و میگه که:
توهّمِ پاکی، با حقیقتِ پاکی یکسان نیست.
توهّمِ پاکی، یک بیماری خطرناکه، و خودش زائیدهی ناپاکی است.
کسی که توهّمِ پاکی داره، به راحتی خودش رو بیگناه میدونه، و بقیه رو گناهکار و خطاکار میدونه.
خودش رو بر حق میدونه، و بقیه رو ناحق.
چنین روحیهای و چنین طرزِ تفکری، آغازِ تضادّ و درگیری و تفرقه است.
بسیاری از درگیریها و اختلافات ریشهاش همینجاست، که یک نفر خودش رو خوب میدونه، و بقیه رو خطاکار و گناهکار و...
امّا قرآن میگه کسی که تقوا داشته باشه، از این بیماریِ خطرناک دوره، و هیچ ادّعایی نداره.
این هم یکی دیگه از ثمرات و اثراتِ فراوانِ تقوا است که در این آیه بهش اشاره شده:
فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ
توهّمِ پاکی نداشته باشید.
هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی
او شخصِ با تقوا را بهتر میشناسد.
آدم متقی هرگز خودش رو برتر از دیگران نمیدونه. از خودبرتربینی دوره.
انسانِ با تقوا هیچ ادّعایی نداره، و به عبادتش نمیباله، و اصلاً به اون چشمِ امید ندوخته، بلکه امیدش تنها به رحمتِ الهی است.
انسانِ با تقوا، اینجور جاها تسلیم محضه. و با این تسلیم، خودش رو حفظ کرده.
شخصِ متقی خالی از خواسته و آرزوست، اهل گذر است.. پس به چیزی نمی چسبه، و چیزی رو مالِ خود نمیکنه..
متقی سبکبال، سبکبار و رهاست. در فکرِ تَصاحُبِ چیزی یاقضاوت نیست.
یک متقی اهلِ قضاوت کردنِ دیگران نیست، و اگر در موقعیتی مجبور بشه، نهایتاً به نظر دادن بسنده میکنه، و از قضاوتِ نهایی پرهیز میکنه.
نزد متقی، همواره حجم نادانستهها به مراتب بیشتر از دانستههاست.
آدمی که تقوا داشته باشه، هیچ موقع مسئولیتی رو قبول نمیکنه که نسبت به اون آگاهی و علم نداره، یا فراتر از تواناییهاشه.
آدمِ متقی همیشه امرِ خودش رو به خدا واگذار میکنه، و زبانِ حالش اینه:
أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ، إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
☜ کارِ خود را به خدا واگذار میکنم، چرا که خداوند نسبت به بندگانش بیناست.
سوره غافر آیه۴۴
سوره نجم آیه ۳۲
💢↶ اعمال پسندیده در شـب جمعـه
شب جمعه بسیار شب با فضیلتی است
که انشاءالله با دعا و نیایش و عبادت
به بهترین نحو سپری کنیم
◽️⇦ با این اعمال مستحبه در شب جمعه
اقیانوس بیکرانی از فضائل و ثوابها را
در پرونده اعمال خود ثبت کنید ↯
❶ فرستادن هزار مرتبه صلوات در شب جمعه
که در لوح نقرهای و با قلم طلائی ثبت میشود
شيخ طوسى فرموده در روز پنجشنبه
مستحب است فرستادن هزار صلوات
بر محمد و آل محمد و در آن بگويد:
《اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ
فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ
مِنَ الْاَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ》
و گفتن اين صلوات صد مرتبه از بعد از عصر
پنجشنبه تا آخر روز جمعه فضيلت بسيار دارد
❷ شیخ طوسی فرمود كه در آخر روز پنجشنبه
استغفار كردن استجاب فروان دارد
یکصد مرتبه《اَستَغفِرُالله رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیه》
↫◄ و نيز شيخ فرموده:
مستحب است در آخر روز پنجشنبه
به اين صورت استغفار كنند
《اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلَهَ اِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَيُّومُ
وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ تَوْبَةَ عَبْدٍ خَاضِعٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ
لا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفا وَلا عَدْلا وَلا نَفْعاً
وَلا ضَرّاً وَلا حَيَاةً وَلا مَوْتاً وَلا نُشُوراً
وَ صَلَّى اللهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبِينَ
الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْاَبْرَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما》
❸ بسیار «تسبیحات اربعه» گفتن
همانا روایت شده که جمعه
شبش نورانی است و روزش بسیار روشن
پس بسیار بگوئید:
《سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ
وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ》
پاک و منزه است خداوند
و ستایش مختص خداست
و معبودی جز خدا نیست
و خداوند بزرگتر است
❹ خواندن دعای دائِمَ الْفَضْلِ ده مرتبه
در شب جمعه ثواب سه میلیون پاداش و حسنه
《يا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَريِّةِ
يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلىٰ مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ
خَيْرِ الْوَرى سَجِيَّةً
وَاغْفِرْلَنا يا ذَاالْعُلى فِى هذِهِ الْعَشِيَّةِ》
❺ دعای علامه مجلسی در شب جمعه
که ملائکه نتوانستند ثوابش را بنویسند
《اَلْحَمْدُلله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها
وَ مِنَ الآخِرَة اِلی بَقائِها اَلْحَمْدُاللهِ عَلىٰ
کُلِّ نِعْمَة اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ
وَ اَتُوبُ اِلَیْه وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ》
❻ از حضرت رسول صلی الله علیه و آله
منقول است که هر که هفت مرتبه اين دعا را
در شب جمعه يا روز جمعه بخواند
اگر در آن شب يا آن روز بميرد
داخل بهشت شود و دعا اين است:
《اَللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لا اِلَهَ اِلّا أَنْتَ خَلَقْتَنِی
وَ اَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ
وَ نَاصِيَتِی بِيَدِکَ أَمْسَيْتُ عَلَی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ
مَا اسْتَطَعْتُ اَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ
اَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ [بِعَمَلِی] وَ اَبُوءُ بِذَنْبِی [بِذُنُوبِی]
فَاغْفِرْلِی ذُنُوبِی اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ》
❼ سه مرتبه زیارت امام حسین علیهالسلام
《صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله》
که آیت الله به این جهت سفارش نموده
که ثواب زیارت خداوند در عرش اعلىٰ
نوشته خواهد شد
❽ خواندن هزار مرتبه ذکر《لا اِلهَ اِلَّا الله》
تا از عذاب الهی در امان باشید
❾ طلب آمرزش و دعا در حق مؤمنان
در حق مؤمنان دعا بسیار كنید چنانچه از
حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده
اگر كسی برای ده نفر از برادران مؤمنین
در گذشته خویش طلب آمرزش كند
بهشت بر او واجب شود
❿ خواندن دعای کمیل
💠🔹امام صادق علیهالسلام فرمودند⇩
بپرهیزید از گناه در شب جمعه
که عقوبت گناهان در آن شب مضاعف است
چنانچه ثواب حسنات مضاعف است
هر که معصیت خدا را در شب جمعه ترک کند
حق تعالی گناهان گذشته او را بیامرزد
و هر که در شب جمعه معصیتی را
علانیه (علنی) انجام دهد
حق تعالی او را به گناهان جمیع عمرش
عذاب کند و عذاب آن گناه را بر او
مضاعف کند
↲مفاتیح الجنان، صفحه ۵۰
فصل چهارم در فضیلت اعمال
شب و روز جمعه
⇇استوری ویژه محرم رسید⇉
؛━━━━━━━━ᯱ❅ᯱ━━━━━━━━
⬣🏴┃مداحی ویژه محرم
⬣🏴┃استوری ویژه محرم
⬣🏴┃پروفایل های ویژه محرم
؛━━━━━━━━ᯱ❅ᯱ━━━━━━━━
برای محرم آماده شو با لمس لینک زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/2323841260Cb2fdd54246
💌این فقط یک دعـــــــ♡ــــــــــوته 👆💌
محتوای این بیعت، حکایت از یک حرکت انقلابی دارد. انقلابی که جنبههای متعددی از زندگی آن زمان را در بر میگرفت.
سی و پنج روز پس از ورود مسلم، یعنی پنجم شوال سال ۶۰، حدود ۱۸ هزار نفر با او بیعت کردند و از انقلاب حسین (ع) اعلام حمایت نمودند که در میان این افراد، علاوه بر شیعیان، بسیاری از مردم غیر شیعه نیز حضور داشتند.[۷]
مسلم پس از بررسی اوضاع کوفه، ضمن اعلام همراهی کوفیان، از امام حسین (ع) خواست تا عازم کوفه شود.
اما در همین هنگام، ابن زیاد به همراه پانصد نفر از مردم بصره، در لباس مبدّل و با سر و صورت پوشیده وارد کوفه شد و توانست از طرق مختلف در بزرگان و سرکردگان کوفی، نفوذ کنند و آنان را با خود همراه نماید. تا اینکه کوفیان از اطراف مسلم پراکنده شدند و سفیر امام را تنها و در نهایت با مظلومیت تمام شهید کردند.
ابنزیاد از ابزارهای متعددی همچون «خریدن خواص»، «تهدید عوام» و ... برای نفوذ در کوفیان استفاده کرد. اما مهمترین شیوه نفوذ او، «نفوذ فکری» بود، یعنی ابن زیاد اعتقاد و باور آنها درباره امام حسین (ع) و یارانش را تغییر داد، به گونهای که امام حسین (ع) را خارجی میدانستند و میان حکومت امام حسین (ع) و حکومت ابن زیاد تفاوتی قائل نبودند و چه بسا حکومت یزیدیان را بر حق میدانستند.
امروز هم عدهای به دنبال این هستند تا هویت ما را تغییر دهند و روحیه انقلابیگری را از ما بگیرند که البته به یاری خدا و تیز بینی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و با هشیاری مردم ایران، دشمنان هرگز نمیتوانند به این هدف شوم خوددست یابند.
پس در یک طرف، انقلاب حسینی (ع) آغاز شد و از طرف دیگر نفوذ یزیدی نیز حرکت خود را پایهریزی نمود.
امام حسین (ع) در این قیام، با هدف اصلاح امت جدش، انقلابی را آغاز کرد و نفرمود فقط کسانی که حاضر هستند و کسانی که همعصر من هستند و یا بستگان نزدیک من میباشند؛ بلکه فرمود «امت جدم»
۱.آیا ما جزء امت جد امام حسین (ع) هستیم یا نه؟
۲.آیا ما میتوانیم از شعاع نور این انقلاب بهرهمند گردیم یا نه؟
۳.ریشهها و عوامل شکلگیری انقلاب حسینی (ع) کدام است؟
۴.چه نمادها و جلوههایی در انقلاب حسینی (ع) وجود دارد؟
۵.تربیت نسل انقلابی کربلا از کجا شروع شده و چه پیامهایی برای ما به همراه دارد؟
۶.انقلاب حسینی (ع) چه آثار و برکاتی را در پی داشته است؟
۷.چه خطراتی این انقلاب و انقلابیون را تهدید میکرده است؟
۸. یزیدیان برای نفوذ در انقلابیون از چه ابزارها و امکاناتی استفاده میکردند؟
و ...
سؤالهای فوق برخی از پرسشهایی است که درباره انقلاب حسینی (ع) و نفوذ یزیدی مطرح میشود. امیدواریم بتوانیم پاسخهای قانع کنندهای به آنها ارائه دهیم؛ اما افرادی که در جلسه اول حضور دارند، جزء خواص عزاداری محرم به حساب میآیند، از این رو، سزاوار است، بدانند آشنا شدن با انقلاب حسینی (ع) و نفوذ یزیدی چه آثار و برکاتی به همراه دارد؟ اگر کسی با این انقلاب و راههای نفوذ یزیدیان آشنا نشود، با چه مشکلات و گرفتاریهایی روبرو میشود؟
آثار و برکات آشنایی با انقلاب حسینی (ع) و نفوذ یزیدی
۱.آمادهسازی و تقویت خود
دستاورد اول آشنایی با انقلاب حسینی (ع) آمادهسازی و تقویت خود برای همراهی با انقلابیون و مبارزه با یزیدیان است.
حقیقت این است که تاریخ تکرار میشود. در سال ۶۰ و ۶۱ هجری شرایط به گونهای شد که امام حسین (ع) انقلابی را آغاز کرد. در عصر ما نیز شرایطی شبیه به همین زمان به وجود آمد و آزادمردی همچون امام خمینی (ره) انقلاب نمود و مردم انقلابی ایران از ایشان حمایت و پرچم انقلابش را علم کردند. انقلاب امام خمینی (ره) اکنون نیز با عبور از مرزهای جغرافیایی در سرزمینهای دیگر ادامه دارد تا اینکه به انقلاب جهانی امام زمان (عج) ختم شود. یعنی انقلاب خمینی (ره) و انقلاب مهدوی (ع) الگوگرفته از انقلاب حسینی (ع) است. پس تاریخ تکرار میشود و ما باید خود را برای انقلاب نهایی مهدوی آماده و نام خود را در زمره انقلابیون ثبت کنیم.
مراد از آمادهسازی و تقویت، فقط جنبه نظامی و تسلیحاتی نیست؛ بلکه باید در زمینههای اعتقادی، اخلاقی؛ اجتماعی؛ سیاسی؛ فرهنگی؛ اقتصادی و ... خود را رشد دهیم. باید در زمینه هنر، هنرمند انقلابی؛ در زمینههای علمی دانشمند انقلابی؛ در زمینههای مدیریتی، مسؤلین انقلابی؛ در زمینه آموزشی، اساتید و معلمان انقلابی؛ در زمینه تجاری، تاجران انقلابی و ... داشته باشیم تا به اهداف انقلاب خمینی (ره) دست یابیم و زمینه را برای انقلاب جهانی امام مهدی (عج) فراهم نمائیم.
۳۱۳ نفری که یار ویژه حضرت هستند، ۳۱۳ انسان انقلابی، آماده و پا به رکاب میباشند.
اما هنگامی که به عٌذَیبُ الهجانات رسیدم، سماعه بن بدر، خبر شهادت امام حسین (ع) و یارانش را به من داد و من با ناراحتی بازگشتم.[۱۱]
حکایت طرماح نمونه روشنی است از حال و هوای مردمان عصر امام حسین (ع). او اگر چه شیعه و دوستدار امام حسین (ع) بود؛ اما بر اثر تصمیم نابجا و تاخیر اندکی از قافله کربلا جا ماند. ما باید با انقلاب حسینی (ع) آشنا باشیم تا بتوانیم به موقع تصمیم بگیریم و به موقع، اقدام انقلابی کنیم.
در انقلاب ما هم برخی از افراد در مواقعی که باید اقدام انقلابی کنند، سکوت میکنند و اقدام نابهنگام آنها اثر آنچنانی ندارد. بنابراین اقدام به هنگام و به جا لازم است.
گریز و روضه
اما اولین سفیر انقلاب حسینی (ع) حضرت مسلم (ع) است. مسلم همراه دو نفر به دستور امام زمانشان راهی کوفه شدند. آنها از بیراهه به سوی کوفه رهسپار بودند که در بیابان، راه را گمکردند و دچار بیآبی و تشنگی شدند. در این واقعه دو همراه مسلم درگذشتند و خود او نجات یافت و بعد از آن پیکی را نزد امام حسین (ع) فرستاد و واقعه را شرح داد و با اشاره به اینکه این پیشامد را به فال بد گرفته، از ایشان خواست که او را از ادامه راه منصرف کند؛ اما امام دستور به ادامه راه داد.[۱۲]
تعداد زیادی از کوفیان با او بیعت کردند و مسلم بن عقیل نامهای به امام حسین (ع) نوشت و تعداد زیاد بیعت کنندگان را تایید کرد و امام را به کوفه دعوت نمود.[۱۳]
اما مسلم به زودی از این دعوت پشیمان شد و اوج این پشیمانی آن لحظهای است که مسلم با پیشانی خونین به دیوار دارالاماره تکیه زده بود. برخی از مقاتل نوشتند تا سه مرتبه برای مسلم آب آوردند، هر بار خواست از آن بنوشد، جام از خون دهان مسلم رنگین شد تا این که بار سوم دندان های مبارک پیشین وی در جام ریخت و فرمود: شاید تقدیر الهی چنین است که من با لب تشنه شهید شوم.[۱۴]
در آن حال مدام آروز میکرد: ای کاش امام حسین (ع) از آمدن به کوفه منصرف شود. ای خدا! کاری کن امام حسین (ع) به سوی کوفه نیاید.
یارب یارب یارب! حضرت مسلم (ع) با سر خونین و دلی پر اضطراب (یارب یارب) میگوید. بی تاب حسین (ع) است. بیقرار رقیه امام حسین (ع) است. خدا کند حسین (ع) علی اصغرش را با خود همراه نکند!...
یک باره دیدند حضرت مسلم با صدای بلند گریه میکند. عبید الله بن عباس سلمى جلو رفت عرضه داشت، تو که آرزوی شهادت داشتی، حال پس چرا گریه میکنی؟
مسلم فرمود: به خدا سوگند من بر جان خود گریه نمىکنم و از کشتن خودم بیم ندارم و سوگوار نیستم، هر چند دوست نمىدارم که به اندازه یک چشم بر هم زدن عمرم تلف شود، ولى براى خویشاوندانم مىگریم که به این سرزمین روى آوردهاند.»[۱۵]
کاش با خونم به روی نامهها مینوشتم یا حسین کوفه نیا
کوفه یک شهر پر آشوب و پر از نیرنگ است میهمانداری این قوم فقط با سنگ است
رسمشان حیلهگری است، سنتشان تزویر است بهر قتلت به کف کودکشان شمشیر است
به دل مردم نیرنگ و ریا واهمه نیست به لب هیچ کسی زمزمه فاطمه (س) نیست
غیر چندین گل نیلوفر پژمرده تو همه هستند حسین خصم قسم خورده تو
ترسم این قوم که همه فتنهگر و خیرهسرند خواهر غم زدهات را به اسیری ببرند
چارهای کن که ز مرغان حرم پر نبرند پیش چشمان سکینه سر اصغر نبرند
چارهای کن رخ گلهای تو نیلی نشود سهم اطفال مصیبت زده سیلی نشود
یا حسین! یا حسین! ....
[۱] . روش ابهامی.
[۲] . بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۲۹.
[۳]. قاموس الرجال، ج۵، ص۲۸؛ و اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۱۹.
[۴]. تشیع در مسیر تاریخ، ص ۲۴۰.
[۵]. منتهی الآمال، ج۱، ص ۵۶۶.
[۶] . الشهید سلم، ص ۱۰۴.
[۷]. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۱۸۳.
[۸] . «بحار الأنوار»، ج۵۲، ص ۳۰۸.
[۹] . همان.
[۱۰] . الاختصاص، ص ۱۳۸، پاورقی ۳.
[۱۱] . تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۶.
[۱۲]. تاریخ طبری، ج۵، ۳۵۴-۳۵۵.
[۱۳]. اخبار الطوال دینوری، ص ۲۴۳و تاریخ طبری، ج۵، ص ۳۹۵.
[۱۴]. الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۵۵.
[۱۵]. روضة الواعظین، ترجمه مهدوى دامغانى، ص ۲۹۱.