ا﷽ا
#صدیقه_کیست ⁉️
(4)
#فاطمه در پرفرازترین مرحله ی تصدیق
✍و اینک شما خواننده ی عزیز با دقت در آنچه گذشت میتوانی به مقام والای بانوی بانوان گیتی پی ببری که به پرفرازترین مرحله ی باور و تصدیق اوج گرفته و به مقام والای «صدیقین» پرکشیده است.✨
👈به جایی رسیده است که پیامبر به فرمان خدا نام گرانمایه ی او را «صدیقه» برگزیده است.
✨برای نمونه به این دو روایت بیندیشید:
1⃣ از پیامبر خدا روایت کرده اند که خطاب به امیر مومنان فرمود:
«علی جان! سه نعمت گرانبها به تو ارزانی شده که به هیچ کس ارزانی نشده است، حتی به من. این سه نعمت عبارت اند از:
الف) پدرزنی همانند من به تو ارزانی شده است، در حالی که من پدرزنی چون پدرزن تو که پیامبر خداست، ندارم
ب) به تو همسر گرانقدری چون دخت فرزانهام «صدیقه» ارزانی شده است که به من چنین موهبتی ارزانی نشده است.
ج) فرزندانی بسان «حسن» و «حسین» به تو داده شده است و من فرزندانی همانند آن دو ندارم.[۱]✨
2⃣ و نیز «مفضل» آورده است که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم: سرورم! چه کسی پیکر مطهر فاطمه علیهاالسلام را غسل داد❓
امام صادق علیه السلام فرمود: امیر مومنان...
👈گویی این مطلب بر من گران آمد، به همین جهت آن بزرگوار فرمود: گویی این واقعیت بر تو گران آمد، آری؟!
گفتم: آری فدایت گردم.
فرمود: نباید این مطلب بر تو گران آید، چرا که فاطمه «صدیقه» بود و جز «صدیق» کسی را نشاید که او را غسل دهد.
آیا نمی دانی که «مریم» را کسی جز پسرش «عیسی» غسل نداد⁉️
👈از ششمین امام نور در این مورد آورده اند که: آن بانوی شکوهبار و پرمعنویت براستی بزرگترین تصدیق کننده ی حق بود و عصرها و نسلهای پیشین بر محور شناخت و معرفت او چرخیده است.
📕۱-الریاض النضرة، ج ۲، ص ۲۰۲.
گفتار #پيامبر (صلی الله علیه وآله ): #فاطمه پاره #تن من است
ليث فرزند سعد مى گويد: در سال ۱۱۳ حج رفتم بيت را طواف كرده و بين صفا و مروه سعى نموده و بكوه ابو قبيس رفتم مردى را در آنجا پيدا كردم دعا مى كرد و مى گفت (اى خدا اى خدا): تا نفسش بند آمد.
سپس گفت:
«يا ذا الجلال و الاكرام»
اى صاحب جلالت و بزرگى تا نفسش قطع شد سپس گفت: اى خدا اى خدا تا نفس او قطع گرديد سپس گفت: پروردگارا اين دو لباس من كهنه شده مرا بپوشان و من گرسنه هستم بمن طعام برسان پس آگاه نشدم مگر بسبدى از انگور كه بى دانه بود و دو برد يمانى كه در او بود بسوى آن شخص در آمده و نشستم تا با او بخورم بمن گفت: آرام باش، گفتم من در اين نيكى و احسان با تو شريكم گفت به چه دليل؟ گفتم: تو دعا مى كردى من هم آمين مى گفتم.
بمن گفت بخور ولى چيزى ذخيره مكن، خورديم و آن زمان انگورى در شهر نبود سپس بعد از سير شدن دست كشيديم در حالى كه از سبد چيزى كم نشده بود و
بعد بمن فرمود يكى از اين بردها را بردار گفتم من نيازى بآنها ندارم، بمن فرمود خودت را از من پنهان كن تا اينها را بپوشم، پنهان شدم و او پوشيد و آن لباسهاى كهنه اش را در دست گرفته و از كوه پائين آمد و من هم بدنبال او آمدم فقيرى او را ديد و گفت: خدا ترا بپوشاند اى پسر پيامبر خدا مرا بپوشان لباسهاى كهنه را باو داد بدنبال سائل آمدم و پرسيدم اين كيست؟ گفت: اين جعفر بن محمد الصادق است.
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۹۵
(۱) ۴۴۵- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان ابو بكر بما نقل كرد قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى حافظ و خبر داد بما قاضى ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فرزند كمارى فقيه حنفى نقل كرد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى و خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى نقل كرد بما ابو حسن على فرزند حسن جاذرى طحان گفتند: خبر داد بما ابو بكر محمد فرزند عثمان فرزند سمعان معدل (كسى كه تعديل شده) حافظ كه نقل كرد بما ابو حسن اسلم فرزند سهل فرزند اسلم فرزند حبيب رزاز حافظ كه نقل كرد بما احمد فرزند زكريا فرزند سفيان نقل نمود بما سعيد فرزند طهمان فقرائى گفت: شنيدم كه هشيم كه همان ابو معاويه هشيم فرزند بشير واسطى است مى گفت خطباء شام را در واسط در زمان بنى اميه درك كردم هنگامى كه كسى از آنها مى مرد خطيب آنها بپا
مى خواست و بر خدا شكر و ثنا مى گفت.
سپس يادى از على بن ابى طالب مى كرد و او را سب مى نمود روزى كه كسى از آنها مرده بود در مجلسشان حاضر شدم خطيب آنها بلند شده خدا را شكر و ثنا گفت و از على ذكرى بميان آورد و او را سب نمود ناگاه گاوى آمد و دو شاخش را روى پستانهاى خطيب قرار داد و او را بديوار فشار داد تا بقتل رسانيد و سپس برگشت از ميان انبوه مردم راه خود را از راست و چپ باز كرد و رفت و احدى را سواى آن خطيب آزارى نرساند.
اسلم گفت: و نقل كرد بما ابراهيم فرزند منصور فرزند قادم خباز خطيب اعور (كسى كه يكى را دو مى بيند) گفت: نقل كرد بما سعيد فرزند طهمان فقرائى گفت:
شنيدم هشيم اين حديث را نقل مى كرد.
خبر داد بما ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فقيه ضفى خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى، و خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى و خبر داد بما
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۹۶
ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى خبر داد بما ابو حسن على فرزند حسن جاذرى طحان گفتند: بما نقل كرد ابو بكر محمد فرزند سمعان معدل نقل كرد بما اسلم نقل نمود بما حرمى فرزند يونس نقل كرد بما يحيى فرزند ايوب گفت:
شنيدم نصر فرزند بسام گفت: بمعروف يعنى (كرخ) (محلى از بغداد است) آمدم شنيدم
مى گفت: رسول خدا را در خواب ديدم مى فرمود خدا از امت من بهشيم جزاى خير بدهد. گفت: نقل كرد بما اسلم كه نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند احمد فرزند ابو ميسرة گفت: شنيدم سعيد فرزند منصور مى گفت رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) را در خواب ديدم و باو گفتم: ملازم هشيم باشم يا ابو يوسف؟ فرمود: ملازم هيثم باش.
گفت نقل كرد بما اسلم كه نقل نمود بما زكريا فرزند يحيى فرزند صبيح گفت:
از عمران فرزند آبان شنيدم مى گفت: شنيدم شعبه مى گفت اگر هشيم از عيسى بن مريم به شما حديث نقل كند تصديقش كنيد.
اين مبالغه در راستگوئى و صحت حديث اوست.
گفت بما نقل نمود اسلم كه نقل كرد...... #ادامه_دارد
▪️دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید
#فاطمه
#زهراء
#روشنی_بخش
عن ابن مسعود عن رسول الله صلی الله علیه و آله انه قال :
... إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَنِی وَ خَلَقَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ نُورِ قُدْسِهِ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ یُنْشِئَ خَلْقَهُ فَتَقَ نُورِی وَ خَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ فَتَقَ نُورَ عَلِیٍّ وَ خَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ عَلِیٌّ وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ وَ خَلَقَ مِنْهُ الْحُورَ الْعِینَ وَ الْمَلَائِکَةَ وَ الْحَسَنُ وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْنِ وَ خَلَقَ مِنْهُ اللَّوْحَ وَ الْقَلَمَ وَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ فَعِنْدَ ذَلِکَ أَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَضَجَّتِ الْمَلَائِکَةُ وَ نَادَتْ إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا بِحَقِّ الْأَشْبَاحِ الَّتِی خَلَقْتَهَا إِلَّا مَا فَرَّجْتَ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَکَلَّمَ اللَّهُ بِکَلِمَةٍ أُخْرَی فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً فَاحْتَمَلَ النُّورُ الرُّوحَ فَخَلَقَ مِنْهُ الزَّهْرَاءَ فَاطِمَةَ فَأَقَامَهَا أَمَامَ الْعَرْشِ فَأَزْهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَلِأَجْلِ ذَلِکَ سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ...
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای پسر مسعود، خداوند من و علی و حسن و حسین ( علیهم السلام و الیهم التسلیم) را از نور قداست خود آفرید، و چون اراده فرمود خلق را بیافریند، نور مرا شکافت و از آن آسمانها و زمین را آفرید؛ پس به خدا سوگند که منزلت من از آسمانها و زمین ارجمندتر است. و نور علی را شکافت و از آن عرش و کرسی را آفرید، و به خدا سوگند، علی ارجمندتر از عرش و کرسی است. و نور حسن را شکافت و از آن حوریان و فرشتگان را آفرید؛ و به خدا سوگند، حسن از حوریان و فرشتگان ارجمندتر است. و نور حسین را شکافت و از آن لوح و قلم را آفرید، و به خدا سوگند حسین از لوح و قلم ارجمندتر است؛ و از این پس بود که مشارق و مغارب عالم، تاریک گشت.
پس فرشتگان فریاد برآورده و گفتند: ای خدای ما و ای سرور ما، تو را به حق اشباحی که آفریده ای سوگند میدهیم که ما را از این تاریکی نجات دهی. در این هنگام خداوند کلامی دیگر فرمود و از آن روحی آفرید و نور آن روح را حمل کرد و خداوند، حضرت زهرا، سلام الله علیها را خلق فرمود و او را در مقابل عرش قرار داد، پس مشارق و مغارب به نور او روشن و درخشان گردید و به همین دلیل «زهراء» (یعنی درخشنده و نورانی و روشنی بخش) نامیده شد.
📓کتاب شریف و گرانسنگ بحارالانوار ج36 ص 74
▪️دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید