👈خب خبر خبر خبر خبر بزرگ👉 ⭕⭕⭕⭕
🔘👈بازگشت هزینهی سفر زیارتی
🔘حلبی میگوید: امام صادق صلواتاللهعلیه فرمودند: ... زيارت امام حسین عليهالسّلام؛ رزق را برای بنده جلب میکند، و آنچه هزینه كرده را برایش جایگزین میکند، و گناهان پنجاه سالهاش را میآمرزد، و به سوی خانوادهاش باز میگردد در حالى که تمام آنچه از گناه و خطا بر گردنش بوده، از صحيفه اعمالش پاک شده است.
...وَ إِنَّهُ يَجْلِبُ اَلرِّزْقَ عَلَى اَلْعَبْدِ وَ يُخْلِفُ عَلَيْهِ مَا يُنْفِقُ وَ يَغْفِرُ لَهُ ذُنُوبَ خَمْسِينَ سَنَةً وَ يَرْجِعُ إِلَى أَهْلِهِ وَ مَا عَلَيْهِ وِزْرٌ وَ لاَ خَطِيئَةٌ إِلاَّ وَ قَدْ مُحِيَتْ مِنْ صَحِيفَتِهِ...
📕كامل الزيارات : ۵۵۴
📕تهذيب الأحکام ج ۶، ص ۴۵/
📕روضة الواعظین ج ۱، ص ۱۹۴
📕/وسائل الشیعة ج ۱۴، ص ۴۲۹
#زيارت #رزق
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم لعن جبت و الطاغوت
▪️دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند:
«یک درهم مالی که در راه امام علیهالسلام خرج شود، برتر است از دو میلیون درهم که در دیگر امور خیریه صرف شود.»
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: دِرْهَمٌ يُوصَلُ بِهِ الْإِمَامُ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفَيْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فِيمَا سِوَاهُ مِنْ وُجُوهِ الْبِرِّ.»
کافی، ج ۱، ص ۵۳۸
🗯 زیارت امام حسین علیه السلام افضل اعمال است.
🔻حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ أَصْحَابِنَا عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) قَالَ إِنَّهُ أَفْضَلُ مَا يَكُونُ مِنَ الْأَعْمَالِ
🔸پدرم رحمة اللّه عليه و جماعتى از اصحاب، از سعد بن عبد اللّه، از احمد بن محمّد بن عيسى، از حسن بن علىّ الوشاء، از احمد بن عائذ، از ابى خديجه، از حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام، وى گفت:
از آن حضرت راجع به زيارت قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام پرسيدم؟
حضرت فرمودند:
زيارت آن جناب افضل اعمال مى باشد.
📚ترجمه کامل الزیارات - باب پنجاه و هشتم زيارت - صفحه ۴۱۵
#امام_حسین
❤️✨زیارت عاشورا 🙏
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبر ميگذارند.
شخصى نزد امام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟
امام صادق(ع)فرمودند:
زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟
یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
🥀 #پنج_شنبه_دلتنگی🥀
🔸آیا هدیههایی که برای اموات میفرستیم فورا بهشون میرسه؟
🔸پاسخ استاد عالی: بله، این هدیه ها همون موقع به اموات میرسه؛ به فرموده پیامبر (ص): ساعتی سخت تر از عالم قبر نیست، رحم کنید به صدقه، اگر صدقه برای او نداشتید دو رکعت نماز بخوانید. اگر این کار را کردید همان لحظه خدا هزار فرشته به سمت قبر میفرستد با هر فرشتهای یک لباس بهشتی برای میت هدیه میبرند و قبرش تا قیامت وسعت پیدا میکند.
🔸تو این ایام فاتحه و صلوات به نیت اموات چشم انتظار یادمون نره✨
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💫🤲😭🥀
امام صادق علیهالسلام فرمودند :
《هر کس آبی بیاشامد و جدم حسین علیهالسلام را یاد کند و بر قاتلین او لعن و نفرین نماید 》
خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناه او را بیامرزد ، و او را در جایگاههای بلند جای دهد و مانند این است که صد هزار بنده را آزاد کرده باشد. پس او در روز قیامت با دلی شاد و چهرهای خندان محشور میشود»
(منتهی الامال ۳۶۴۳)
🟣 روضه هایی که قبول نشدن
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره) میگه: بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون؛ یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالسِ مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش با عجله رفتم تا رسیدیم. حسینیهی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیهی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر اربابِ عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم. السلام علیک یا ابا عبدالله...دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم با عجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکیِ بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشتِ سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقهی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم؛ به من فرمود؛ آسید علی اکبر، مجالسِ روضهی امروز قبول نیست. گفتم چرا؟! خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبانِ مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچهی کوچک دور از ریا و خالص گوشهی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای رو من با دست خودم ریخته بودم، چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همهی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
♥️ بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
➥شیخ احمد ڪـافی
🔴 رویای عجیب
مرحوم سید ضیاء الدین دُرّی، از وعاظ بیست سال قبل تهران بود. در سال آخر عمرشان، در شب هشتم یا نهم محرم، جوانی از ایشان می پرسد که مقصود از این شعر حافظ چیست؟
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
ایشان در پاسخ می فرماید: مراد از «شیخ»، حضرت آدم علیه السلام است که وعده نخوردن گندم را داد، ولی عمل نکرد و مراد از «پیر مغان» امیر المؤمنین علیه السلام است که به وعده عمل کرد و در تمام عمر، نان گندم نخورد.
درّی سال بعد برای همان مجلس دعوت می شود، ولی قبل از محرّم از دنیا می رود.
دقیقا در همان شب به خواب آن جوان می آید و می گوید: سال قبل برای شعر حافظ معنایی گفتم، ولی وقتی به عالم برزخ منتقل شدم، معنای شعر این طور کشف شد که مراد از «شیخ»، حضرت ابراهیم علیه السلام و منظور از «پیر مغان»، سید الشهدا علیه السلام و مراد از «وعده»، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم وفای به امر کرد ولی سید الشهدا علیه السلام حقیقت وفا را در کربلا در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام انجام داد.
❌ منبع : مبلغان، شماره 104
➥ شیخ احمد ڪـافی
❤️ مرد راه یافته
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
فاضل عراقی در دارالسّلام خود نوشته است:
شیخ مرتضی انصاری سال 1260 در حرم امام حسین علیه السلام بود مردی آمد روبروی شیخ نگاهی کرد، بعد گفت: ترا به خدا قسم می دهم آیا تو شیخ مرتضی انصاری هستی؟ شیخ فرمود: بلی من همان انصاری هستم، چه مطلبی داری؟
گفت: من از اهل سنت منطقه سماواتم، خواهری دارم که سه فرسخ از من دور است روزی به دیدار او رفتم در بین راه با یک شیری مواجه شدم، به طوری آن شیر خشمگین بود که اسبم از راه رفتن بازماند، من که در آن بیابان تنها بودم و هیچ چاره ای نداشتم برای نجات خود، جز اینکه متوسل به ارواح پاک اولیاء اللَّه بشوم، اول پیشوایان دیگر را صدا زدم اما خبری نشد آنگاه گفتم: یا زوج البتول و یا ابالسبطین یا علی بن ابی طالب خلصنی.. .
ناگهان دیدم اسب سواری آمد تا نزدیک شد آن حیوان از طرف من به سوی آن آقا روان شد و خود را به پاهای آن آقا می مالید آن وقت با اشاره آقا آن حیوان راه خود را گرفت و رفت.
آقا به من فرمود: به دنبال من بیا، من به دنبال آقا رفتم تا رسیدیم به جای امنی، آنگاه به من فرمود: دیگر باکی نیست از اینجا به بعد خودت می توانی بروی، برو به امان خدا. عرض کردم: آقا شما کی بودید که مرا از این مهلکه نجات دادید؟ فرمود: من همان کسی هستم که تو از او استمداد می کردی، عرض کردم: آقا تقاضامندم دست مبارکت را بده ببوسم.
فرمود: اول باید عقیده ات صحیح باشد تا دست مرا ببوسی! عرض کردم: عقیده و ایمان صحیح را به من یاد بده. فرمود: برو نزد شیخ مرتضی انصاری یاد بگیر.
عرض کردم: الان اگر به نجف اشرف مشرف شوم می توانم به خدمت آن آقا برسم. فرمود: او الان در کربلا است برو او را در حرم سیدالشهدا علیه السلام پیدا می کنی و نشانی هایی که از شما بیان فرموده بودند دیدم در شما است آن وقت شیخ خلاصه ای، از عقائد شیعه را به آن مرد یاد داد.[1]
پی نوشت
[1] مردان علم و عمل، ص5
منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 137
➥ شیخ احمد ڪـافی
🔘👈آیا افراط در عزاداری برای
امام حسین علیه السلام معنا دارد؟
هر وقت در حال عزاداری بودید و عده ای جاهل به شما گفتند فلان کار #افراط است فلان کار را خود امام حسین علیه السلام هم راضی نیست،فقط همین مثال را بزنید!
عزاداری درجاتی دارد:درجه ی کامل عزاداری نسبت به امام حسین علیه السلام آن است که شخص آن قدر اشک بریزد و ناله کند تا از دنیا برود!
مثل حضرت رقیه سلام الله علیها که مقابل سر پدرش آن قدر گریست تا از دنیا رفت
امامصادقعلیهالسلام:
اگر همه ی اهل زمین برای حسین علیه السلام کشته شوند اسراف نیست.
📓کافی،ج ۸،ص ۱۳۷
#نسیم_بهشت (۱)
🔘 رؤياى اُمّ اَيمن، پيش از ولادت امام حسین(علیه السلام)
▪️👈از امام صادق(عليه السلام) نقل است که فرمود: همسايگان اُمّ اَيمَن، نزد پيامبر(صلى الله عليه و آله) آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا! اُمّ ايمن، ديشب از گريه نخوابيد و تا صبح، پيوسته گريه مى كرد.
پيامبر خدا به دنبال امّ ايمن فرستاد و او آمد. پيامبر(صلى الله عليه و آله) به او فرمود: «اى امّ ايمن! خداوند، چشمانت را گريان نكند! همسايگانت نزد من آمده و خبر داده اند كه تو، همه شب را گريسته اى. خداوند، چشمانت را گريان نكند! چه چيزى تو را گريان كرده است؟». امّ ايمن گفت: اى پيامبر خدا! رؤياى وحشتناكى ديدم و همه شب را گريستم. پيامبر خدا به او فرمود : «آن را براى فرستاده خدا حكايت كن، كه خدا و فرستاده اش داناترند».
امّ ايمن گفت: بر من گران مى آيد كه از آن، سخن بگويم. پيامبر(صلى الله عليه و آله)به او فرمود: «رؤيا، [هميشه] آن گونه كه ديده مى شود، نيست. آن را براى فرستاده ی خدا بازگو». امّ ايمن گفت: در اين شب ديدم كه برخى از اعضايت در خانه ام افتاده است. پيامبر خدا به او گفت: «چشمانت آسوده باشد (آسوده بخواب)ـ اى امّ ايمن ـ كه فاطمه، حسين را مى زايد و تو، او را تربيت و سرپرستى مى كنى. پس اين چنين، برخى از اعضاى من در خانه ی تو قرار مى گيرد».
📓 ابن شهرآشوب، المناقب، ج۴، ص۷۰
#نسیم_بهشت (۲)
🔘 بشارت به تولد امام حسین(علیه السلام)
▪️👈امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
جبرئيل(عليه السلام) بر محمّد(صلى الله عليه و آله) نازل شد و به ايشان گفت: اى محمّد! خداوند به تو مژده ی تولّد فرزندى از فاطمه را مى دهد كه امّتت پس از تو، او را مى كُشند. پيامبر(صلى الله عليه و آله) فرمود: «اى جبرئيل! بر خدايم درود مى فرستم؛ امّا من به فرزندى كه از فاطمه(عليهاالسلام)متولّد شود و امّتم پس از من، او را بكُشند، نياز ندارم». جبرئيل(عليه السلام)بالا رفت و سپس فرود آمد و [دوباره] مانند آنچه گفته بود، گفت. پيامبر(صلى الله عليه و آله) فرمود: «اى جبرئيل! بر خدايم درود مى فرستم؛ امّا من به فرزندى كه امّتم پس از من، او را مى كُشند، نيازى ندارم». جبرئيل(عليه السلام) به سوى آسمان، بالا رفت و سپس فرود آمد و گفت: اى محمّد! خدايت، بر تو سلام مى رساند و تو را چنين مژده مى دهد كه امامت، ولايت و وصايت را در نسل او قرار مى دهد. پيامبر(صلى الله عليه و آله) فرمود: «راضى شدم». سپس به فاطمه(عليهاالسلام) پيام داد كه: «خداوند، مرا به فرزندى مژده داده كه از تو متولّد مى شود و امّتم پس از من، او را مى كُشند». فاطمه(عليهاالسلام) پيغام داد: من به فرزندى كه از من، متولّد شود و امّتت پس از تو، او را بكُشند، نيازى ندارم. پيامبر(صلى الله عليه و آله) به او پيام داد كه خداوند، امامت و ولايت و وصايت را در ذريّه ی او (آن فرزند) قرار داده است و فاطمه(عليهاالسلام)پيام داد: من، راضى شدم
.
📓 شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۴