◾️▪️اعمال ماه محرم چیست؟
▪️چرا محرم؟! پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام میدانست و ترک مخاصمه میکرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(۱) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(۲) در توضیح این که چرا ماههای دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمیشود میتوان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع میشد به آن محرم گفتند.این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه جاودان کربلاست.
◾️این ماه، یادآور دلاورمردیهای یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاریهای زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبهها و شعارهای آگاهیبخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است.
▪️این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
▪️آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است.
◾️محرم از منظر ائمه(علیهم السلام)
شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است:«وقتی محرم فرا میرسید، پدرم خندان دیده نمیشد، حزن و اندوه تا پایان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(۳)
▪️همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره عاشورا میفرماید:«کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریهاش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(۴)
▪️اعمال شب اول ماه محرم
۱ـ نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است:
دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
در فضیلت این نماز چنین آمده است:
«خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(۵)
۲ـ احیای این شب.(۶)
۳ـ نیایش و دعا.(۷)
▪️روز اول محرم
اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت میکند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)
دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:
«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو میخواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.
▪️روز دوم محرم
در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰)
▪️روز سوم محرم
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.
▪️روز هفتم محرم
روزه گرفتن مستحب است.
▪️روز نهم محرم
تاسوعای حسینی، روز محاصره امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲)
◾️اعمال شب عاشورا
۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ بار سوره توحید خوانده میشود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳)
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴)
۳ـ دعا و نیایش. (۱۵)
◾️روز عاشورا
۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶)
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷)
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸)
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹)
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰)
۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱)
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲)
▪️روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه .ق.
📚پینوشتها:
۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫
۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی.
۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
#محرم #کربلا #اربعین #آداب
*🌴 زمزمه قبل از زیارت عاشورا*
*بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا(۲)*😭
*بر دلم یارب نماند آرزوی کربلا* 😭
*کربلا یا کربلا (۲)*
*تشنه ی آبِ فُراتم ای اَجل مهلت بده (۲)😭*
*تا بگیرم در بغل قبرِ شهیدِ کربلا😭*
*یا حسیـــــن بنِ علی جانِ تو وُ جانِ علی (۲)*😭
*یک دعایی کن بیایم سوی بارگاهِ علی*
*کربلا یا کربلا*
*بار الها کن نصیبم تربتِ کوی حسیـــــن (۲)😭*
*تُربتِ پاکت بُود داروشِفایت یا حسیـــــن (۲)😭*
*کربلا یا کربلا*
*ای دلِ غافل دِوا کن دَردِ خود از نام او😭*
*هر کسی را درد باشد رو کند سوی حسیـــــن😭*
*از برای دردِ بی درمان دوا دارد حسیـــــن (۲)😭*
*آقا جان من گِدای خونتم😭*
*نکنه رَدم کنی*😭
*آقا جان امروز اومدم درِ خونت گِدایی یا حسیـــــن😭*
*آنقدر میگم حسیـــــن تا دردمو دوا کنی (۲)😭*
*کربلا یا کربلا*
*آرزو دارم به دِل*
*کن در دَمِ جان دادنم (۲)😭*
*لحظه ی آخر گشایم دیده بر روی حسیـــــن(۲)😭*
*آقا جان یا اباعبدالله همه ی ما موقع جان دادن موقع احتظار چشم انتظاریم چشم امیدمون به توست یا حسیـــــن😭*
*یا حسیـــــن وُ یا حسیـــــن وُ حسیـــــن(۲)😭
(التماس دعا)
🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃
🌸#جذابیت_قرآن
🌾سه نفر به نام ابوجهل و اخنس و ابوسفیان از متعصّبان شرک، تصمیم گرفتند بیآنکه دیگری بفهمد، شبانگاه در پناه تاریکی و مخفیانه به کنار دیوار پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بروند و آیات قرآن را بشنوند
🌾هر سه نفر، آیات را جداگانه شنیدند و توی راه به همدیگر برخورد کردند و خودشان را سرزنش کردند که چرا جذب استماع قرآن شدند پس پیمان بستند که دیگر این کار را تکرار نکنند
🌾امّا شب بعد، جاذبه قرآن آنها را وادار کرد که در اطراف خانه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم، وقتی حضرتش قرآن میخواند، گوش فرا دهند؛ دوباره هنگام برگشت به هم رسیدند و خودشان را سرزنش کردند که چرا این پیمان را شکستند و جذب قرآن شدند.
🌾روز که شد، اخنس، عصابهدست، به منزل ابوسفیان رفت و سپس به منزل ابوجهل رفت و دربارهی قرآن با هم صحبت کردند؛ تا مبادا آنها دست از جاهلیّت بردارند.
🌾ابوجهل که بیشتر از هر دو به مرام جاهلیّت و تکبّر و ریاست دنیا متعصّب بود، گفت: سوگند میخوریم که به محمّد ایمان نیاوریم اگرچه قرآنش انسان را جذب کند.
📚 منابع کتاب
1⃣ داستانها و پندها جلد ۹ ص ۴۹
2⃣ سیره ابن هشام جلد ۱صفحه ۳۳۷
سلام علیکم خدمت اعضای محترم براشفای مادرم زهرا سلطان جهانورد فرزند قربان چهل تا حدیث کسا نذرکردم لطفا برای شفای مادرم وپدرم دعا بفرمایید هرعزیزی ک مایل بود حدیث کسا رو به نیابت سلامتی و شفای مادرم وپدرم اسفندیار شعبان پور تلاوت بفرماید
وبه بنده در پیوی اعلام بفرماید
باتشکر فراوان شعبان پور
@Haram75
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید رئیسی حتی از شهید رجایی هم جلو زد!
🎙 #استاد_عالی
حرم مطهر امام حسین علیه السلام
💠 عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشكور رضوان الله تعالي عليه فرمود در عالم رو يا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله علیه السلام مشرف هستم و حضرت در آنجا تشريف دارند یك نفر جوان عرب معدي دهاتي وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت با لبخند جوابش دادند
فرداي آن شب كه شب جمعه بود به حرم مشرف شدم و در گوشه حرم توقف كردم ناگهان آن جوان عرب معدي را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولي حضرت سيدالشهداء علیه السلام را نديدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام علیه السلام پرسيدم و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اي كه امام علیه السلام با لبخند بتو جواب مي دهد
گفت مرا پدر و مادر پيري است و در چند فرسخي كربلا ساكنيم و شبهاي جمعه كه براي زيارت مي آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مي آوردم و يك هفته هم مادرم را مي آوردم تا اينكه شب جمعه اي كه نوبت پدرم بود چون سوارش كردم مادرم گريه كرد و گفت مرا هم بايد ببري شايد هفته ديگر زنده نباشم گفتم باران مي بارد هوا سرد است مشكل است نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادرم را بدوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادرم وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء عليه السلام را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار برويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا بحال هر شب جمعه كه مشرف مي شوم حضرت امام حسين علیه السلام را مي بينم و با تبسم جوابم را مي دهد
اي كه بر دوست تمناي نگاهي داري
بهر اثبات ارادت چه گواهي داري
بايدت واله چو يعقوب شدن در شب و روز
گر چو او يوسف گم گشته به چاهي داري
از بردن اشك درون سوز نهاني بايد
گر كه از درگه او خواهش جاهي داري
تا كه هستي به گدايي در دربار حسين علیه السلام
عزت و فخر به هر مهتر و شاهي داري
نام تو ثبت به ديباچه عشاق شود
گر كه مهرش بدل خود پر كاهي داري
اي كه در راه حسين استي و اولاد حسين علیه السلام
خوش به فرداي دگر پشت و پناهي داري
اشك امروز بود توشه ره فردايت
گر به ديوان عمل جرم و گناهي داري
اجر پيوسته تو نزد حسين بن علي است
تا كه در ماتم او اشكي و آهي داري
كربلا آرزوي ماست حسين جان مددي
چه بي منتظر چشم براهي داري
خاك راه تو بود حامد و زر مي گردد
گر كه بر خاك ره خويش نگاهي داري
📚 كرامات الحسينية معجزات حضرت سيدالشهداء عليه
ایجاد انگیزه[۱]
💠 آنگاه که اقوام و ملل و ادیان بزرگ با گرایش مختلف مذهبی را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که هر یک به فراخور آداب و تعالیم خویش، نمادها و سمبلهایی را برای خود انتخاب و معرفی کردهاند. این نمادها در فرهنگ دینی، همان «شعائر مذهبی» هستند.
نمادها و سمبلها دارای دو ویژگی مهم و اساسی میباشند: یکی از این ویژگیها «قدرت تداعی معانی» است؛ یعنی بهمحض اینکه فردی چشمش به آن نماد میافتد، بلافاصله پیام و محتوای آن نماد در اندیشهاش جاری میشود و با ظهور و هویدا شدن نمادها و شعائر دینی، به تمدن و یا فرهنگی که نماد بر اساس آن شکل گرفته، میرسد. از این رو، مکتب و مذهبی پایدار و تأثیرگذارتر است که حالت تداعی معانی در آن قوییتر باشد.
ویژگی دوم نمادها «پر رمز و راز بودن آنها» است که حاکی از امری سری و درونی است و هر چه دایره آداب، شعائر و افعال در فرهنگی وسیع باشد، نشان از گستردگی و عمیق بودن شکل درونی آن است که به تعبیرات دینی از آن به حکمت و فلسفه تعبیر میشود و بر اساس این حکمت و فلسفه، اعمال و عبادات شرعی به صورت نمادین انجام میپذیرد و در بر دارنده مفهوم و ایدهای میشود که آن را از سایرین متمایز میکند.
بنابراین نمادها تأثیر فراوانی در انتقال پیام و ترویج یک فرهنگ دارند و در حقیقت شناسنامهای برای شناسایی آن مکتب یا فرهنگ هستند. حال با توجه به اهمیت و آثار نمادها در انتقال پیام و ترویج فرهنگ، شایسته است، نمادها و شعائر انقلاب حسینی (ع) موردبررسی و تحلیل قرار گیرد تا ببینیم چه نمادهایی در انقلاب حسینی (ع) وجود داشته که سبب پایداری این جریان سرخ شده است؟
کدام شعائر پر رمز و راز از انقلاب سرخ حسینی (ع) در ذهن ما شکل گرفته است؟
دشمنان انقلاب حسینی (ع)، چگونه با این نمادها برخورد میکنند؟
متن و محتوا
بیشک در انقلاب حسینی (ع) نمادها و شعائر مختلفی وجود دارد که حاکی از مظلومیت و حقانیت قیام سرخ حسینی (ع) است؛ اما از مهمترین نمادها، پایبندی به پوشش کامل اسلامی برای بانوان حتی در سختترین شرایط است. این استقامت سبب تداعی معانی بلند و حاکی از پر رمز و راز بودن حکمت پوشش اسلامی است. بر اساس منابع تاریخی، واقعه کربلا حاکی از پایبندی به پوشش کامل اسلامی برای بانوان انقلاب حسینی (ع) حتی در سختترین شرایط است. در اینجا به برخی از این گزارشها اشاره میشود:
گزارش اول: تقاضای چادر
شیخ مفید نقل میکند که زنان حسینی (ع) در صحرای کربلا از عمر سعد چنین درخواستی داشتند: «وَ سَأَلَتْهُ النِّسْوَةُ لِیَسْتَرْجِعَ مَا أُخِذَ مِنْهُنَّ لِیَتَسَتَّرْنَ بِه[۲]؛ زنان از او خواستند آنچه از آنان گرفته شده بازگردانده شود تا خود را با آن بپوشانند» اما چون آن خواسته اثری نداشت و دستور عمرسعد کارساز نشد و کسی چادرها را بازنگرداند، این بار تقاضای خود را به گونهای دیگر و به شخصی غیر از او ابراز کردند و این درخواست دوم زمانی اتفاق افتاد که عمر سعد اسرای اهل حرم را به کوفه برد. اهل کوفه برای تماشای اسرا اجتماع کردند. یکی از زنان کوفی که بر بامی ایستاده و بر آنان مشرف بود، پرسید: «مِنْ أَیِّ الْأُسَارَى أَنْتُن؟؛ شماها از کدامین اسرا هستید؟»
جواب دادند: «نَحْنُ أُسَارَى مُحَمَّدٍ؛ ما اسرای آل محمد هستیم» زن از بام پایین آمد و هر چه چادر، مقنعه، روسری و پارچهای که داشت جمع کرد و به آنان داد و آنان خود را پوشانیدند.[۳]
سؤال مهم و قابل تأملی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا کاروان اسرا با آنکه گرسنه بودند، نان و خرما را قبول نکردند؛ ولی چادر و مقنعهها را قبول کردند؟ آیا نمیخواهند بفهمانند که حجاب اهمیتش بسیار زیاد است و حتی میتوان عطیّههای دیگران را قبول کرد و با آن خود را از دید نامحرم حفظ کرد؟!
آیا پایبندی زنان عاشورایی به حجب و حیا نمیتواند نمادی با تداعی معانی بلند در انقلاب حسینی (ع) باشد؟ آیا اینها زنان ما را به رعایت حجاب در هر حال و هر موقعیت و با هر وسیله دعوت نمیکند؟!
پرواضح است که حجاب نشانه کرامت و ارجمندی زن مسلمان است و زنان عاشورایی و زینب گونه که پیامبران حریت و آزادگی و آیات عصمت و عفت بوده و هستند، حفظ کرامت و شخصیت خود را بر همه چیز مقدم میدارند.
گزارش دوم: پنهان داشتن خود از نامحرمان
پس از چند روزی که اسرا در کوفه ماندند، آنان را به سوی شام روانه کردند. در هنگام حملونقل اسرا از مکانی به مکان دیگر، آنان را همانند اسرای کفار و گاه بدون پاسداشت حرمت آنان از نظر امکان حفظ کامل حجاب، انتقال میدادند و این کار، اعتراض اهلبیت (ع) و حضرت سجاد (ع) را برانگیخت و آنان برای حفظ حجاب از هیچ کوششی فروگذار نمیکردند و حتی اگر لازم بود به خواهش و تمنّا نیز متوسل میشدهاند، در حالی که هیچ سراغ نداریم، امام حسین (ع) یا اهل حرم برای امور مادی به دشمن متوسل شده
یا التماس کرده باشند و باز هیچ موردی نمییابید که اهل حرم پس از اسارت از دشمن تقاضای نان، آب و سایر امور مادی را داشته باشند، ولی دقت در حوادث شام، اصرار بانوان بر حفظ پوشش و حجاب و دور نگه داشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن میکند.
سید بن طاووس نقل میکند که «وقتی اسرا به دمشق نزدیک شدند، امکلثوم به شمر نزدیک شد و گفت: از تو درخواستی دارم. شمر گفت: درخواستت چیست؟ گفت: هنگامی که خواستی ما را به شهر وارد کنی، از دروازهای که تماشاچیان آن کمتر باشند، وارد کن و به مأموران پیشنهاد کن، سرها را از بین کجاوهها بیرون ببرند و از ما دور کنند، زیرا ما از بس در چنین حالتی و چنین وضعی مورد دید واقع شدیم خوار و ذلیل گشتیم. ولی شمر از بس ظالم و یاغی بود، دستور داد سرها را بر نیزهها در بین کجاوهها قرار دهند و آنان را با آن حال از بین تماشاچیان عبور داد.»[۴]
از این حوادث، پلیدی، خباثت و کفر و کینه بیشازحد مخالفان آنان روشن میشود. دشمنان با برنامه نفوذ نیز در صدد محو آثار اسلام بودند و تلاش میکردند حجاب و پوشش شرعی را بیارزش و منسوخ نشان دهند. از این روست که با تقاضای امکلثوم مخالفت میکردند.
گزارش سوم: تقاضای حضرت سکینه از سهل بن سعد
صاحب مناقب از سهل بن سعد نقل میکند که در مسیر بیتالمقدس، به شام رسیدم. دیدم مردم شادند و به یکدیگر بشارت میدهند. زنان به دف زنی و پایکوبی مشغولند. پیش خود گفتم: اکنون ایام شادی و عید شامیان نیست، کسی را دیدم و از علت این شادمانی سؤال کردم ... گفتند: این سر حسین (ع) است که از عراق به شام هدیه شده است. گفتم: عجبا! سر حسین (ع) را میآورند و مردم چنین شادی میکنند.
ناگهان اسب سواری را دیدم که بر نیزهاش سری است که بسیار شبیه سر رسول اللّه (ص) است و ناگهان پشت سر او زنانی را دیدم که بر شتران بدون جهاز سوارند. به اولین نفر آنان نزدیک شدم و عرض کردم: «ای دخترک، تو کیستی؟» گفت من سکینه دختر حسینم.
گفتم: حاجتی داری؟ من سهل بن سعد هستم. جدّ تو را دیدهام و سخنش را شنیدهام.
گفت: ای سعد! به کسی که این سر به دست او است بگو سر را جلوتر ببرد تا مردم مشغول تماشای آن شوند و چشمشان به اهلبیت رسول اللّه (ص) نیفتد. سهل میگوید: نزد صاحب سر رفتم و گفتم خواستهای دارم که اگر برآوری چهارصد دینار به تو خواهم داد. گفت: خواستهات چیست؟ گفتم: این سر را از کجاوه جلوتر ببر، او انجام داد و من طبق وعدهام چهارصد دینار به او دادم.[۵]
هر دینار طلا تقریباً معادل یک مثقال است و هر مثقال بیشتر از ۲۵/۴ گرم است؛ بنابراین چهارصد دینار بیش از هزار و ششصد گرم طلا خواهد شد و اینکه کسی این مقدار طلا را میبخشد تا تنها بعضی از زنان اهلبیت رسول اللّه (ص) کمتر در معرض دید نامحرمان قرار گیرند، اهمیت حفظ حجاب را به خوبی روشن میسازد.
گزارش چهارم: اعتراض به سلب پوشش از اهل حرم
وقتی اسرای اهلبیت (ع) را وارد شام کردند و آنان را به مجلس یزید بردند. او با تکبّر به بیان افتخارات و پیروزیهای خود پرداخت. آنگاه حضرت زینب (س) به پا خاست و با بیان آیاتی از قرآن، استهزا گری یزید را ناشی از تکذیب آیات الهی و مهلت دادن خداوند به او را برای افزون شدن گناهان او و سرانجام گرفتار شدنش به عذاب الهی دانست. سپس فرمودند: «أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَد[۶]؛ ای فرزندان آزاد شده! آیا این عدل است که تو زنان و کنیزکان خود را در پشت پرده و حجاب نگاهداری و دختران رسول اللّه (ص) را به عنوان اسیر بدین سوی و آن سوی کشانی، پرده حرمت آنها بدری روی آنان را بگشائی و دشمنان آنها را از شهری به شهری برند؟!»
نکته مهمی که حضرت زینب (س) از آن سخت آزرده شده این است که زنان یزید پوشیدهاند و او و زنان دیگر پوشش کامل ندارند و به همین جهت نمیگوید، زنان تو در کاخ و اسیران در کوخند یا زنان تو سیر و اسیران گرسنهاند، بلکه تنها و تنها بر حجاب اصرار میکند. علاوه بر این، باید توجه داشت که پوشش به طور کامل برداشته نشده، اما آن حضرت اینچنین نسبت به آن حساسیت به خرج میدادند و جزع و فزع میکردند.
هدف از نقل این گزارشها هم نشان دادن اهمیتی است که خاندان امام حسین (ع) نسبت به حجاب و عفاف خویش داشتند و هم رسوا ساختن دشمن است؛ زیرا یزیدیان حریم حرمت عترت پیامبر (ص) را نگاه نداشته و زنان و دختران حسینی (ع) را در معرض تماشاى مردم قرار داده بودند!
آری، زنان و دختران عاشورایی با آنکه زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبتزده و از منزلی به منزلى و از شهرى به شهرى وارد میشدند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ حجاب و عفاف مراقبت داشتند و
در همان حال نیز سخنرانیهای افشاگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمیماندند. این درسى براى بانوان در همه دوران و همه شرایط است که بانوان ما از انقلاب امام حسین (ع) میتوانند بیاموزند. از طرفی دیگر برنامه نفوذ یزیدی در هتک حرمت بانوان و ترویج بیحجابی قابل تأمل است که این نفوذ در هر زمانی شکل خاص خودش دارد.
بعد از انقلاب ایران نیز دشمن از طریق جنگ نرم به دنبال ترویج بدحجابی در ایران است، حال آیا عدهای با بدحجابی خود به تکمیل پازل دشمن در پروژه نفوذ کمک نمیکنند؟ ما چه جوابی در برابر شهدای حجاب خواهیم داشت؟ چه پاسخی در برابر اهل حرم حسینی (ع) که در سختترین شرایط اسارت، این شعائر و نماد اسلامی را حفظ کردهاند، خواهیم داد؟
حجاب و غیرت دو روی یک سکه
حجاب و غیرت دو روی یک سکه هستند، نمیشود از حجاب صحبت کرد و از غیرت صحبتی به میان نیاورد. نمیشود از غیرت مردی صحبت کرد و از حجاب همسر او سخنی نگفت. اگر از حجاب زنان عاشورائی کلامی میگوییم، جا دارد از غیرت مردان عاشورائی هم بگوییم. بنیهاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و جوانان بنیهاشم پیوسته اهلبیت امام حسین (ع) را در طول سفر به کربلا محافظت میکردند. شبها نیز با حراست این جوانان بهویژه قمر بنیهاشم، زنان حرم آسوده و بیهراس میخوابیدند. امام حسین (ع) و دیگر مردان غیرتی عاشورا، در حفظ امنیت اهلبیت و جلوگیری از تعرض دشمنان به زنان تدابیری اندیشیدند که به آن اشاره میکنیم:
الف) کندن خندق در اطراف خیمهها
امام حسین (ع) دستور داد تا چادرها و خیمهها را به هم نزدیک کنند و در اطراف خیمهها خندقی حفر کنند و در درون آن خاشاک، هیزم و نِی بریزند تا هنگام شروع جنگ، خندقها را مشتعل سازند و دشمن، تنها از یک طرف با آنها بجنگد. به هر حال مسئله حفر خندق و یا وضع خاشاک در آن وضع بحرانی با تعداد نفرات کم، علاوه بر نشان دادن تاکتیکهای نظامی حضرت اباعبداللّه (ع)، نشانه دقت ایشان در حمایت از اهلبیت خویش است.[۷]
ب) نحوه برپایی خیمهها
برپا ساختن خیمهها به صورت نزدیک به هم و تودرتو ساختن طنابهای آنها و بالاخره هلالی قرار دادن آنها نشان از غیرت حسینی (ع) است.
مردان عاشورای لحظهای از حفظ امنیت خیمهها غافل نشدند و علاوه بر دستور آتش زدن هیزمهای خندق، در شب عاشورا مأموریت یافتند خیمهها را به هم نزدیک کنند تا دشمن نتواند از لابهلای خیمهها رد شود.
شیخ مفید این حادثه را از قول حضرت سجاد (ع) چنین نقل میکند: «در شب عاشورا نشسته بودم و عمهام زینب به پرستاری من مشغول بود. پدرم و جُوْیَنْ ـ که قبلاً غلام ابوذر بود ـ به کناری رفتند و او شمشیر پدرم را اصلاح میکرد و پدرم اشعار «یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلِ ...» را میخواند و تکرار میکرد تا من مراد پدرم را دریافتم [اشعار از بیوفایی دنیا و کشته شدن افراد خبر میداد] و دانستم که بلا نازلشده است. عمهام نیز شنید و به گریه افتاد و از جا پرید. در حال حرکت جامهاش به زمین میکشید، به نزد حسین (ع) شتافت و سر به گریه و ندبه گذاشت. حضرت نگاهی به او کرد و فرمود: «ای خواهر، شیطان بردباری تو را نرباید» و چشمهای پدرم پر از اشک شد ... سپس حضرت بر صورت زینب آب پاشید و ... آنگاه حضرت از نزد خواهرش به نزد اصحاب رفت و به آنان دستور داد تا خیمهها را به هم نزدیک کنند و طنابها را در یکدیگر داخل کنند و خودشان بین چادرها واقع شوند و با دشمن از یک طرف مواجه شوند؛ در حالی که خیمهها پشت سرشان و جانب چپ و راستشان واقع شود و آنان را احاطه کرده باشد، مگر از طرفی که دشمن بهسوی آنان میآید.[۸]
روشن است که تاکتیک نظامی، بسیار دقیق بوده است؛ زیرا علاوه بر خندق که مانع از تجاوز دشمن به خیمهها میشده، طنابهای چادرها تودرتو واقع میشده تا دشمن نتواند از بین آنها عبور کند و محدوده میدان را نیم هلالی قرار دادهاند و خودشان نیز در دهانه آن نیم هلال واقعشدهاند و علاوه بر مواجهشدن با دشمن از یکسو، خیمهها از هرگونه گزند و تجاوز در امان میماند.
ج) سخنان امام حسین (ع) در قتلگاه
پس از شهید شدن اصحاب و اقوام، همگان به سوی حضرت اباعبداللّه (ع) حملهور شدند. هر کس جلو میآمد از حضرت شکست میخورد تا اینکه عمر سعد فریاد زد: «این مرد فرزند علیّ است. این فرزند شجاعترین مرد عرب است» و دستور داد تا از هر طرف به حضرت حمله کردند و بین او و خیمهها فاصله انداختند. در این هنگام امام حسین (ع) فریاد کشید و فرمود: «وَیْحَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْرَاباً فَنَادَاهُ شِمْرٌ فَقَالَ مَا تَقُولُ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ