✅ داستان کوتاه (149)
🌷 مناظره فضال شیعی و ابوحنیفه سنّی
فضال بن حسن کوفی یکی از فضلاي شیعه بود که در زمان ابوحنیفه، بیانگذار مذهب حنفی زندگی می کرد. روزي با یکی از شـیعیان از محلی می گـذشت. دید عده اي در اطراف ابوحنیفه گرد آمده و او از فتواها و حدیثهاي خود به آنان درس می دهد.
فضال با خود گفت: به خدا سوگند از اینجا رد نمی شوم مگر آنکه ابوحنیفه را شرمنده کرده و حقانیت شیعه را بر وي ثابت کنم.
آنگاه نزد ابوحنیفه رفت و گفت: اي ابوحنیفه! من برادري دارم که می گوید: بهـترین مردم بعـد از رسـول خـدا علی بن ابی طـالب است و من می گـویم نه، بهـترین مردم بعـد از او عمر است. شـما چه می گویید؟
ابوحنیفه قدري فکر کرد و گفت: به برادرت بگو ابوبکر و عمر در کنار قبر پیامبر دفن شده اند. دلیلی بهتر از این می خواهی؟
فضال گفت: تصادفاً همین سخن را به او گفتم. او پاسخ داد: اگر آن خانه مال شخصـی پیغمبر (ص) بوده، بـدون تردیـد نه پیغمبر اجازه داده که آن دو در جوار آن حضـرت دفن شوند و نه وارثان پیغمبر (ص). بنابراین دفن بودن آنها در کنار پیغمبر (ص) هیچ گونه فضیلتی برای آنها نیست. بلکه دفن آنها در کنار پیغمبر کار خلافی است.
ابو حنیفه سر به زیر انداخت و بعد گفت: به برادرت بگو عایشه و حفصه از سهم ارث خود استفاده کرده و پدرانشان را در خانه پیغمبر (ص) دفن کردند.
فضال گفت: همین سخن را نیز به برادرم گفتم. اما او پاسخ داد: شما می دانیـد هنگامی که پیغمبر (ص) از دنیا رفت، نه زن داشت و طبق قانون ارث باید یک هشـتم مالش بین نه زنش تقسـیم می شـد. خانه کوچک پیغمبر (ص) را اگر به این کیفیت تقسـیم کنیم، براي هر یک از زنان یک وجب در یک وجب می رسد. چگونه این دو نفر بیشتر از این مقدار تصرف کرده اند؟
وانگهی شما خودتان می گویید پیغمبر (ص) پس از خود چیزي براي ارث نگذاشت و به این بهانه دخترش فاطمه (س) را از ملک فدك محروم کردید. اکنون می گویید عایشه و حفصه از پیغمبر (ص) ارث بردند!!
ابوحنیفه که با این سخنان، خود را محکوم دید و دیگر سخنی نداشت، سخت عصبانی شد و به اطرافیان خود گفت: این مرد را از من دور کنید که شیعه خبیث است ...
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 197
#متقین:
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
💎 اهمیت نماز
🔻🔻از امام باقر - صلوات الله و سلامه عليه - نقل شده که فرمودند: اساس اسلام پنج چيز است. بعد از آنکه رو بنای اسلام به وسيله شهادت به وحدانيت پروردگار متعال و نبوّت خاتم انبيا (ص) شکل گرفت، زيربنا و اساس اسلام پنج چيز است: اول نماز؛ دوم زکات؛ سوم روزه ی ماه مبارک رمضان؛ چهارم حج خانه ی پروردگار متعال و پنجم مسأله ی ولايت و امامت اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام و ساير معصومين (ع) که جانشينان خاتم انبيا (ص) هستند.
🔸🔸 نماز خيلی مهم است. اگر انسان نماز خواند، زمينه اش برای انجام ساير وظايف اسلامی آماده است. اما اگر نماز نخواند، به عکس، آماده ی هر خيانت و جنايتی است.
🔸🔸 راجع به نماز خيلی بايد توجه داشته باشی. بايد همه را نمازخوان کنی و کسی بی نماز نباشد تا خودِ نماز، خيلی از اصلاحات را به دنبال آورد. نگذار کسی بگويد: «دل من پاک است، نماز نمی خوانم.» اگر دلت پاک بود که نماز می خواندی. دروغ ميگويی که دلت پاک است. کجايش پاک است؟!
🔸🔸 خدا اين همه به تو نعمت داده، اما تو به او احترام نمی گذاری و به حرفش گوش نمی دهی، دلت پاک است؟! اين همان امر جاهليت است. اگر راست بگويی، نمازت را زود می خوانی و می گويی: «چشم!». پيغمبر اکرم (ص) نماز می خواند؛ اميرالمؤمنين (ع) نماز می خواند؛ تو از آنها بالاتری؟! آنها قلب شان پاک نبود؟! تو پاکی؟!
🔺🔺برگرفته از کتاب اساس بندگی، ج1، ص36-39
✅ خدا به چه کسانی پاداش بی پایان و قطع نشدنی خواهد داد؟
🌷 سخن خدا در قرآن:
قطعاً کسانی که مسلمان بوده و به دستورات #واجب و #حرام خدا عمل کردهاند، پاداش بی پایان و قطع نشدنی، مخصوص آنهاست.
📖 إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (فصّلت، 8)
آیه شماره 208
#متقین:
✅ چرا باید فقط از خدا اطاعت کنیم؟
🌷 سخن خدا در قرآن:
فقط خدا #مولای شماست. چون اولاً در جهان آفرینش، هیچ فرمانده ای جز او نیست و ثانیاً خالق همه چیز، اوست. پس هیچ کس جز او مولا نیست. پس همگی باید #عبد مطیع او باشید که صاحب اختیار همه چیز است.
✍️ شرح: عبد مولای جهان بودن یعنی اطاعت از دستورات #واجب و #حرام او.
📖 ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكيلٌ (انعام، 102)
آیه شماره 209
#متقین:
✅ چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟
🔅امام هادی (ع):
اگر مخلصانه از دستورات #واجب و #حرام خدا اطاعت کرده بودی و به حقّانیت پیامبر خدا و ما اهل بیت اعتراف نموده بودی و آن گاه از خدا چیزی خواسته بودی، خدا تو را محروم نکرده بود.
📖 إذا أخلَصتَ فی طاعَةِ اللّهِ، وَاعتَرَفتَ بِرَسولِ اللّهِ(ص) وبِحَقِّنا أهلَ البَیتِ، وسَأَلتَ اللّهَ ـ تَبارَک وتَعالی ـ شَیئا لَم یحرِمک.
📚 الأمالی للطوسی: ص ۲۸۶ ح ۵۵۵
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 فیلم شرح حدیث اخلاقی توسط امام خامنهای:
🔻 توصیه پیامبر اکرم (ص) به ابوذر:
ای ابوذر! وقتی خدا برای بنده ای خیر بخواهد، #گناهانش را جلو چشمش قرار می دهد و کاری می کند که #گناهان در نظر او سنگین و بزرگ باشند. و هنگامی که برای بنده ای بد بخواهد، کاری می کند که #گناهانش را فراموش کند.
📖 يا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ ذُنُوبَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُمَثَّلَةً وَ اَلْإِثْمَ عَلَيْهِ ثَقِيلاً وَبِيلاً وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً أَنْسَاهُ ذُنُوبَهُ.
📚 مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۴۵۸
پند 318
❤️ *رمضان در حال گذر است....*
*شاید آخرین فرصت ما باشد...*
*هرگز از رحمت و مغفرت الله ناامید نشوید...*
*اگر شروع خوبی در رمضان نداشتید...*
*تمام تلاش خودتون بکنید پایان خوبی داشته باشید...*
*کسانی هم که شروع خوبی داشتن تمام سعی و تلاش خودشون بکنن که پایان خوبی داشته باشند، که اعمال ما به خاتمه و پایان آن بستگی دارد...*
*🤲🏻اللهم إنك عفو تحب العفو فاعف عن... اللهم اجعلنا من عتقاء شهر رمضان*
التماس دعا
🌴🌴🌴🌴
#نهج_البلاغه
▫️مَنْ تَرَکَ قَوْلَ «لاَ أَدْرِی» أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ
🟠کسى که جمله «نمى دانم» را ترک کند مواضع آسیب پذیر خود را در معرض ضربه هاى خطرناک (مخالفان) قرار داده است
✍اشاره به این که با این کار خود را به هلاکت مى افکند و این هلاکت ممکن است جنبه دنیوى داشته باشد در آنجا که سخنان نسنجیده و خطرآفرین است و یا جنبه اخروى، در آنجا که سخنانش لطمه به حیثیت و آبروى اشخاص وارد مى کند یا مردم را به گمراهى مى کشاند.ونیز از بعضى فضلا نقل مى کند که اگر کسى در برابر چیزهایى که نمى داند بگوید: نمى دانم، او را تعلیم مى دهیم تا بداند و اگر بگوید: مى دانم، امتحانش مى کنیم تا بگوید نمى دانم (و رسوا شود).
📘#حکمت_85
╭─═ঊঈ🌼ঊঈ═─╮
حکمت ۸۵ نهج الباغه ؛ پرهیز از ادعاهاى علمى(علمى اخلاقى)
مَنْ تَرَکَ قَوْلَ «لاَ أَدْرِی» أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ.
امام(علیه السلام) فرمود: کسى که جمله «نمى دانم» را ترک کند مواضع آسیب پذیر خود را در معرض ضربه هاى خطرناک (مخالفان) قرار داده است.
شرح و تفسیر
خطرات ترک «نمى دانم» امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه سخنى را که در حکمت ۸۲ آمده بود به صورت جالب دیگرى بیان مى کند و مى فرماید: «کسى که جمله «نمى دانم» را ترک کند مواضع آسیب پذیر خود را در معرض ضربه هاى خطرناک (مخالفان) قرار داده است»; (مَنْ تَرَکَ قَوْلَ «لاَ أَدْرِی» أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ). اشاره به این که با این کار خود را به هلاکت مى افکند و این هلاکت ممکن است جنبه دنیوى داشته باشد در آنجا که سخنان نسنجیده و خطرآفرین است و یا جنبه اخروى، در آنجا که سخنانش لطمه به حیثیت و آبروى اشخاص وارد مى کند یا مردم را به گمراهى مى کشاند. «مقاتل» جمع «مقتل» است. ارباب لغت آن را به مواضعى از بدن که اگر ضربه بر آن وارد شود حیات انسان به مخاطره مى افتد تفسیر کرده اند; مانند سر و سینه و امثال آن. ابن ابى الحدید در شرح این سخن حکیمانه داستان جالبى از بوذرجمهر نقل مى کند که زنى نزد او آمد و از مسئله اى سؤال کرد. بوذرجمهر گفت: نمى دانم. زن عصبانى شد. گفت: پادشاه هر سال آلاف و الوفى به تو مى دهد که بگویى نمى دانم؟ بوذرجمهر گفت: آنچه را به من مى دهد در برابر چیزهایى است که مى دانم و اگر مى خواست در برابر آنچه نمى دانم چیزى به من بدهد تمام بیت المال او نیز کفایت نمى کرد (اشاره به این که مسائلى را که ما نمى دانیم بسیار بیشتر از آن است که مى دانیم). نیز از بعضى فضلا نقل مى کند که اگر کسى در برابر چیزهایى که نمى داند بگوید: نمى دانم، او را تعلیم مى دهیم تا بداند و اگر بگوید: مى دانم، امتحانش مى کنیم تا بگوید نمى دانم (و رسوا شود). شبیه این سخن را مرحوم مغنیه در فى ظلال نهج البلاغه از کتاب «الحکمة الخالده» نقل مى کند که دانشمندى مى گفت: گفتن «لا أدرى» (نمى دانم) را یاد بگیرید، چرا که اگر بگویید نمى دانم به شما تعلیم مى دهند تا بدانید و اگر بگویید مى دانم از شما سؤال مى کنند و نمى دانید و رسوا مى شوید. سپس مى افزاید: احدى از یاران رسول خدا(صلى الله علیه وآله)ادعا نکرد که همه چیز را مى داند و به طور مطلق نگفت: «سلونى» (از من بپرسید) به جز على بن ابى طالب(علیه السلام) . در همین رابطه ضرب المثلى نقل شده است که آن نیز محتواى کلام امام را دارد: «مَقْتَلُ الرَّجُلِ بَیْنَ فَکَّیْهِ» موضع آسیب پذیر انسان در میان دو فک او قرار دارد (یعنى زبان او مایه هلاکت او مى شود). مرحوم شوشترى از قتاده (فقیه معروف اهل سنت) نقل مى کند که روزى ادعا کرد که من هر چه را تا به حال شنیده ام یا به حافظه سپرده ام هرگز فراموش نکرده ام. بعد از این سخن به خدمتکارش گفت: کفش مرا بیاور بپوشم. خدمتکار گفت: کفش شما در پاى شماست (وى از آن ادعا و این عمل سخت شرمنده شد).
👌وداع با ماه رمضان در آخرین جمعه آن
💠جابر بن عبد اللّه انصارى گوید:
دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلّى الله علیه و آله فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ، فَلَمّا بَصُرَ بی، قالَ لی: «یا جابِرُ، هذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ، فَوَدِّعهُ وقُل:
اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِیامِنا إیاهُ، فَإِن جَعَلتَهُ فَاجعَلنی مَرحوماً، ولا تَجعَلنی مَحروماً.
فَإِنَّهُ مَن قالَ ذلِک ظَفِرَ بِإِحدَى الحُسنَیینِ، إمّا بِبُلوغِ شَهرِ رَمَضانَ [مِن قابِلٍ]، وإمّا بِغُفرانِ اللّهِ ورَحمَتِهِ».
✅ در آخرین جمعه ماه رمضان، خدمت پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله رسیدم. چون مرا دیدند، به من فرمودند: «اى جابر! این آخرین جمعه ماه رمضان است. با آن خداحافظى کن و بگو:
◀️ خداوندا! آن را آخرین روزه دارىِ ما در این ماه قرار مده، و اگر چنین قرار دادى، مرا آمرزیده قرار بده و محرومم مگردان!.
هر کس چنین بگوید، به یکى از دو نیکى مى رسد: یا به ماه رمضان آینده مى رسد، یا به آمرزش و رحمت خدا نایل مى شود».
📚 فضائل الاشهر الثلاثه: ص ۱۳۹ ؛ بحارالانوار: ج ۹۸ ص ۱۷۲
...🌹یا ؏ــلے🌹 ...
⚜نهج البلاغه در زندگی
🌹دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان🌹
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّي فِيهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَكْرِمْنِي فِيهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ
اى خدا در اين روز به اعمال نافله و مستحبات مرا بهره وافر عطا فرما و به حاضر و آماده ساختن مسائل در حقم كرم فرما
وَ قَرِّبْ فِيهِ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ الْوَسَائِلِ يَا مَنْ لاَ يَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ
و وسيله مرا بين وسايل و اسباب بسوى حضرتت نزديك ساز اى خدايى كه سماجت و الحاح بندگان تو را باز نخواهد داشت.