بگو: بارالها! اى مالك حكومتها، به هر كس بخواهى حكومت مىبخشى و از هر كس بخواهى حكومت مىگيرى. هر كس را بخواهى عزت مىدهى و هر كه را بخواهى خوار مىكنى. تمام خوبى ها به دست تو است. تو بر هر چيزى قادرى.
بعضى جاها هم به معناى «كم نظير» و «گران قدر» به كار برده شده است، مثل اين جمله: «الدُّرُّ الْيَتيمُ عَزيزٌ؛ دردانه گران بهاست.»🍂🌸🍂🌸
خداوند تعالى هم فرموده است:
؛ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ[5] بىشك كتاب كم نظير و گران قدرى است.
«عزت» غير از معناى ياد شده معناهاى ديگرى هم دارد.✍
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 61
د) اصل معناى عظمت، «سختى و محكمى» است. لذا به استخوان كه در گوشت قرار دارد «عظم» گفته شده و سپس در مورد هر چيزى كه ظاهرا و از نظر معنا «بزرگ» باشد به كار گرفته شده است.
هم چنين گفته شده «عظيم» كسى است كه عقل از درك او عاجز باشد.
ه) «سلطنت» عبارت است از تمكن از جهت «چيرگى».✍ خداوند تعالى فرموده:
؛ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ[6]- شيطان- بر كسانى كه ايمان آورده و به پروردگارشان توكل نموده اند تسلطى ندارد. تسلط او تنها بر كسانى است كه او را سرپرست خود بگيرند.🔰
به شيطان «سلطان» گفته شده است، زيرا بر دلها و عقول تسلط پيدا مىكند. خداوند تعالى مىفرمايد:✍
؛ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِينٍ[7] موسى را هم با نشانههاى خودمان و دليل آشكارى فرستاديم.
#تفسیر_دعای_کمیل_
گفته شده است كه يكى از سخاوت مندان به نام «خزيمه» بختش واژگون شد. «عكرمه» كه والى جزيره بود از اين ماجرا خبردار شده و يك كيسه دينار به او داد. خزيمه اصرار مىكرد كه عكرمه خود را به او معرفى كند و عكرمه هم از اين كار خوددارى مىكرد تا آن كه سرانجام گفت: «من جبران كننده كمبودهاى كرم بخشانم».✍
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 64
خزيمه پس از اداى دينش موفق شد تا پيش خليفه رفته و قضيه را براى او نقل كند. او هم ولايت جزيره را به او داد و گفت: اگر «جابر عثرات كرام» را ديدى او را به من معرفى كن. او هم تا به جزيره آمد از عكرمه حساب رسى كرد و عكرمه محكوم شد.🔰 فرمان داد او را زندانى كنند. پس از مدتى زن عكرمه پيش خزيمه رفت و به او گفت: «جزاى جبران كننده كمبودهاى كرم بخشان اين نبود». خزيمه او را شناخت از او عذرخواهى كرده و پيش خليفه رفت و گفت: «جبران كننده كمبودهاى كرم بخشان را آورده ام». خليفه از او عذرخواهى كرد و ولايت جزيره را دوباره به او بازگرداند.❄️
خلاصه اين كه انسان جبران كننده كمبودهاى كرم بخشان هست ولى در حقيقت او وسيله است. خداوند متعال است كه واقعا جبران كننده كمبودهاى كرم بخشان است. لذا معلوم مىشود كه جبروت در اين جمله به اين معناست: خداوند تكوينا جبران كننده است. به قرينه اين كلام كه حضرت فرمود:
«غَلَبْتَ بِها كُلَّ شىءٍ.»✍
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 65
عزت خدا
خداوند تعالى عزيز است. زيرا او بر همه چيز حكومت تكوينى دارد، يعنى چيره است و مغلوب نمىگردد. ممكن است اين كلام حضرت كه فرمود:✍
«لايَقُومَنَّ لَها شَىءٌ»
اشاره به همين معنا باشد. ممكن است از آن، معناى «عزت» وجودى نيز اراده شده باشد. در اين صورت معنايش اين است كه خداوند تعالى «عزيز» است يعنى وجودى است كه هيچ وجود ديگر شبيه او نيست. لذا او از هر جهت يكتاست نه اول و در برابر اين وجود هيچ چيز را ياراى پايدارى نيست.🔰
البته ممكن است معناى سومى از آن اراده شده باشد و آن عبارت است از حكومت تشريعى بر اشيا و دلها كه همه چيز از كوچك و بزرگ، از خاك تا افلاك عاشق و شيداى او هستند:
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 62
جبروت خدا
خداوند تعالى بر غير خود تسلط حقيقى دارد از قبيل تسلطى كه هر آفريننده اى بر آفريده خود دارد بر مبناى آيات:📚
-؛ قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[8]؛🍂🌸🍂
-؛[9]؛
- ... تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ[10] ✍و ديگر آياتى كه در اين زمينه هست، لذا به جهت آن كه وجود هر چيز از اوست، هر چيز به وجود او و به واقعيت او منسوب و منتسب است، او ملاك تسلط هر چيز بر غير خود است، او معناى بر حق تسلط خود بر غير از خود است، پس او «جبّار» تكوينى است و نيز از آن جا كه طبق آيات ذيل قضاوت و حكومت، مختص خداست:✍
-؛ قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ[11] و؛ وَ هُوَ اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[12]-🔰 سلطنت و حكومت فقط برازنده و شايسته اوست. پس حكومت حق نيز در اجتماع از آن خداى تعالى است و غير از او كسى حق حكومت، حكم رانى و قضاوت را ندارد. قضاوت و حكم رانى هر كس غير از او ستمى بيش نيست، پس او از نظر تشريعى هم «جبّار» است.✍
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 63
از آن جا كه خداوند تعالى برطرف كننده شكستگىهايى مانند: شكستگى دل ها، گسستگى كارها، ترميم و اصلاح امور، كمال بخشيدنِ به جانها، رفع كمبودها، تكميل كارها، تبديل ناتوانى به توان مندى، تبديل فقر به بى نيازى، ذلت به عزت، ضعف به قدرت و ... مىباشد. 🍁🍁پس او «جبار» است. به معناى جبران كننده.
هر كس كه ادعاى اين كارها را داشته باشد، «جبار» است از مصدر «جبر» به معناى ظلم و زور، زيرا لباس خدا را بر تن كرده كه اين كار، شرك است. شرك هم ظلم و ستم بزرگى است.
خداوند تعالى در قرآن از زبان لقمان مىفرمايد:✍✍
؛ وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[13] فرزندم! براى خدا همكار و شريكى در نظر نگير كه شرك، ستم بزرگى است.🔰
البته هر كس كه طبق حكم خداى تعالى حكم كند يا از جانب خداى تعالى منصوب شده باشد كارش صحيح است. در حقيقت حكومت او همان حكم رانى خداوند است. چنان كه هر كس شرايطى را فراهم كند كه موجب جبران كارهاى مردم شود، ✍در نزد خداى تعالى دوست داشتنى ترين آفريدگان است. اشكالى ندارد كه مجازا به او گفته شود «برطرف كننده كمبودهاى مردم». چنان كه در بعضى ازمقدمات درباره آن بحث شد.🍂🌸🍂🌸
صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ[14] بدانيد كه همه كارها تنها به سوى خدا بر مىگردند.
بنابراين هيچ چيز فطرتا در برابر او نمىايستد بلكه نسبت به او خاضع بوده و شيداى او هستند. آوردن لفظ «كل» در دعا خالى از لطافت نيست. لذا اگر مىبينيم كه همين انسانى كه خداوند تعالى در حقش فرموده:
؛ قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ[15] مرگ بر انسان! چه كفر پيشه است. انسان طغيان مىكند و از خداوند تعالى مىگريزد؛ براى آن است كه بسيار ستم پيشه و نادان است. در حالى كه فطرتا اين چنين نيست. پس او گم شدهاى دارد كه آن خداى تعالى است، ولى- چنان كه در مقدمات مفصلًا شرح داديم- گمان مىكند كه گم شدهاش چيزى ديگر غير از خداست.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 66
عظمت خدا✍
در «عظمت» حق تعالى نيز همين بس كه گفته شود هر چه به او منسوب شود عظمت مىيابد، و هر چيز كه رابطه اش با او بيشتر باشد آن چيز روشنتر، دقيقتر و محكمتر خواهد بود.🔰 پس عظمت او كه باعث بزرگى چيزهاى ديگر مىشود بيشتر است، مثلًا رسول خدا (ص) كه به علت وابستگى اش به او زيباترين، دقيق ترين و محكم ترين موجودات است خود نيز واسطه فيض خداى متعال شده است.
بنابراين هر چيز به ميزان نسبتش به خدا عظيم است. هر چيز دو بعد و دو جهت دارد. لذا هر چيز از جهت آن كه معلول خداوند تعالى و به اصطلاح «يلى الربى» است با عظمت است و اين همان چيزى است كه در كتاب خودش به آن اشاره فرموده است:✍
؛ وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[16] ماملكوت آسمانها و زمين را به اين صورت به ابراهيم نشان مىدهيم.
يعنى به تحقيق هر چيزى را به ابراهيم از جهت استناد وجودش به خدا نشان مىدهيم، زيرا ملكوت عبارت است از وجود اشيا از جنبه «يلى الربى» و انتسابش به خدا و پايدارى اش به او.
ممكن است براى اشيا ازجهت ديگرى عظمت فرض شود وآن جهت اين باشد كه: همه چيز آثار و كلمات خداست. خداوند تعالى مىفرمايد:✍
؛ وَ لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[17] و اگر همه درختان روى زمين قلم شوند و به دريا نيز هفت درياى ديگر اضافه شود كلمات خدا پايان نمىگيرد.
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 67
لذا اين كلمات آثار عظمت خدا هستند. پس همگى بر عظيم الشأن و جليل القدر بودن خدا دلالت مىكنند. لذا كلام حضرت كه فرمود: «✍✍
وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتى مَلَأتْ كُلَّ شئٍ
» معنايش اين مىشود كه خداوند تعالى عظيم است و عظمتش در عالم وجود، جارى وسارى است، زيرا جهان به او پيوسته است. لذا عالم وجود با عظمت او به مقدار ارتباط اشيا با او با عظمت است، عالم ملكوت نيز چون به خدا منتسب است با عظمت است. علاوه بر اين كه كلمات او ذاتا هم با عظمتاند.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 68
سلطنت خدا✍✍
«سلطنت» و «ملك»، در لغت از افق نزديكى برخوردارند و هردو در قرآن، روايات و ادعيه به همان معناى لغوى خود به كار رفتهاند. الا آن كه اين الفاظ وقتى در مورد خداى تعالى به كار مىروند از نظر مصداقى با استعمالشان در مورد غير خدا مغايرت پيدا مىكنند.
بنابراين ملكوت و سلطنت، پيش مردم يك امر اعتبارى است كه مردم براى احتياجات خودشان آن را وضع كردهاند ولى در خارج در هيچ چيز مصداق پيدا نمىكند.✍
استعمال اين معنا فقط براى خداست، زيرا فقط اوست كه شايسته اين معناست. استعمال سلطنت در مورد خداوند متعال به معناى اين است كه همه چيز مال او بوده و او حقيقتا مسلط بر اشيا است. تملك آفريدگار بر آفريده خود، مانند تملك انسان بر نيروهاى نفسى وافعال خود است. حال آن كه همه آنها تبعات وجودى او و غير مستقل از او هستند. لذا چشم مىبيند ولى در حقيقت جان است كه با چشم مىبيند و اجازه ديدنِ چشم در دست اوست بلكه همان ديدن هم ازافعال جان است.✍
خلاصه مطلب آن كه معناى ملك و سلطنت در خداوند تعالى به قيوميت برمىگردد و هيچ چيز بى نياز نيست مگر توسط خداوند تعالى. اين معناى سلطنت اوست بر هر چيز. البته بعيد است كه منظور از سلطنت در اين جمله سلطنت اعتبارى بوده و معنايش اين باشد كه سلطنت او از سلطنت هر كس ديگر برتر، بالاتر، حقيقى تر و كامل تر است، زيرا او سلطان السلاطين و سلطنتش از هرچيز فراتر است.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 69
شايد معناى كلام خداوند- كه مىفرمايد:
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[18]- نيز همين باشد. چنان كه بعيد است منظور از سلطان در اين جمله دليل و برهان باشد، گر چه خداوند🔰 تعالى دليل وجودى خويش است همانطور كه در دعاى جوشن كبير نيز آمده است: «
يا بُرهانُ! يا سُلطان
!» در دعاى صباح نيز آمده است:🔰
«يا مَنْ دَلَّ على ذاتِه بِذاتِه
؛ اى كسى كه به واسطه ذات خود بر ذاتش دلالت كرد!»
و در دعاى ابوحمزه ثمالى آمده است:
«بكَ عَرَفْتُكَ وَ انْتَ دَلَلْتَنى عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنى الَيْكَ وَ لَوْلا انْتَ لَمْ ادْرِ ما انْتَ؛
توسط خودت تو را شناختم و تو خود مرا به خودت راهنمايى كردى و به سوى خود خواندى و اگر تو نبودى من چه مىدانستم كه تو كيستى.»
و در دعاى عرفه آمده است:🔰
«كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فى وُجُودِه مُفْتَقِرٌ الَيْكَ أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيْسِ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ الى دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتى بَعُدْتَ حَتّى تَكُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ الَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لاتَراكَ عَلَيْها رَقيبا وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصيبا؛✍
چگونه ممكن است با چيزى كه از نظر وجودى نيازمند تو است بر وجود تو استدلال كرد؟ غير از تو را مگر ظهورى هست تا او نماينده و نمايش گر تو باشد؟ تو كى غايب شدى تا به دليلى نيازمند باشد كه بر وجود تو آورده شود؟ و كى دور شدى تا آثار تو✍
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 70
موجب رسانيدن ما به تو باشد؟ كور باد آن چشمى كه تو را بر خود مراقب نبيند و زيان كار باد آن كس كه تو از محبت خودت بهره اى به او نبخشيده اى!»
پس معنايش اين مىشود كه وجود خدا، خود برهان وجود خداست و اين برهان از هر چيز فراتر است؛ زيرا آن برهان، برهان لمّى است واين برهان، برهان انّى.[19]
[1]. بحارالانوار، ج 95، ص 22 و 75،( الباب التاسع فيما تذكره من زيادة و دعوات فى الليلة الخامسة و يومها؛ الباب الرابع الثلاثون)، ح 3.
[2]. حشر، آيه 23.
[3]. عنكبوت، آيه 26.
[4]. آلعمران، آيه 26.
[5] فصلت، آيه 41.
[6]. نحل، آيات 99 و 100.
[7]. غافر، آيه 23.
[8]. آل عمران، آيه 26.
[9]. مائده، آيه 120.
[10]. ملك، آيه 1- 3.
[11]. انعام، آيه 57.
[12]. قصص، آيه 70.
[13]. لقمان، آيه 13.
[14]. شورا، آيه 53.
[15]. عبس، آيه 17.
[16]. انعام، آيه 75.
[17]. لقمان، آيه 27.
[18]. آل عمران، آيه 26.
[19]. برهان لِمّى روش استدلال از علت به معلول است بر عكسِ برهان انّى. فرهنگ علوم عقلى، ص 130.
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
طواف قبر امام حسین علیه السلام آرزوی جبرییل و میکاییل و فرشتگان عرش اعظم است
💠 ابن سنان می گويد:
از امام صادق علیهالسلام شنيدم كه می فرمودند:
مساحت قبر حسين بن على صلوات اللَّه عليهما باغی از باغهاى بهشت است که ده متر در ده متر بوده، تمام فرشتگانی که به زمین می آیند از آنجا به آسمان عروج می كنند. و هيچ فرشته مقرّبى و نبىّ مرسلى نيست مگر آنكه از خدا طلب زيارت آن را ميكند، لذا فوجى از آسمان به زمين آمده تا آن زيارت كرده و فوجى پس از زيارت از زمين به آسمان ميروند.
📚 كامل الزيارات صفحه ٢٢٢
حجت الاسلام میرباقری:
اختصار و انحصارات اباعبدالله (علیه السلام)
💠 نگاه به روایات و احادیثی که از حضرات معصومین علیهم السلام راجع به سیدالشهداء عليه السلام به ما رسیده است بیانگر یک انحصار و یک اختصاصاتی برای وجود مبارک اباعبدالله علیه السلام است، که گویا این موارد برای باقی اهل بیت عليه السلام به این گونه بیان نشده است و به نظر می رسد با این ظرافت و لطافت نیامده باشد.
همۀ اهل بیت چراغ هدایت هستند، همۀ این چهارده نور، کشتی نجات هستند، اما چه شده است که در جانب راست عرش درج شده است که إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة نام اباعبدالله به عنوان چراغ هدایت مطرح شده است؟ روایت داریم که اگر به زیارت هرکدام از ائمه بروید مانند این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در مدینه زیارت کرده اید و در ادامه آمده است که زیارت سیدالشهداء علیه السلام به مانند این است که خدا را در عرش الهی زیارت بکنید. باز در اینجا هم یک اختصار و انحصار دیگری برای اباعبدالله عليه السلام به وجود آمده است.
📚 سخنرانی حجت الاسلام میرباقری در دهه دوم محرم در مجتمع فرهنگی رفاه - ۲۰ آبان ۱۳۹۳
زیارت کربلا بر همه بانوان واجب است
💠 نَوَادِرُ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع أَنَّهُ قَالَ: يَا زُرَارَةُ مَا فِي الْأَرْضِ مُؤْمِنَةٌ إِلَّا وَ قَدْ وَجَبَ عَلَيْهَا أَنْ تُسْعِدَ فَاطِمَةَ ع فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَلَسَ الْحُسَيْنُ عليه السلام ِي ظِلِّ الْعَرْشِ وَ جَمَعَ اللَّهُ زُوَّارَهُ وَ شِيعَتَهُ لِيُبْصِرُوا مِنَ الْكَرَامَةِ وَ النُّصْرَةِ وَ الْبَهْجَةِ وَ السُّرُورِ إِلَى أَمْرٍ لَا يَعْلَمُ صِفَتَهُ إِلَّا اللَّهُ فَيَأْتِيهِمْ رُسُلُ أَزْوَاجِهِمْ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ مِنَ الْجَنَّةِ فَيَقُولُونَ إِنَّا رُسُلُ أَزْوَاجِكُمْ إِلَيْكُمْ يَقُلْنَ إِنَّا قَدِ اشْتَقْنَاكُمْ وَ أَبْطَأْتُمْ عَنَّا فيَحْمِلُهُمْ مَا هُمْ فِيهِ مِنَ السُّرُورِ وَ الْكَرَامَةِ عَلَى أَنْ يَقُولُوا لِرُسُلِهِمْ سَوْفَ نَجِيئُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ .
🌹 امام به زراره فرمودند:
💐 ای زراره هيچ بانوي مؤمنه اي روي زمين نيست مگر انكه براي او واجب است حضرت زهراء عليها السلام را با زيارت امام حسين عليه السلام شاد و مسرور سازد.
🌹 ای زراره چون روز قیامت شود، حسین علیه السلام در سایه عرش خدا می نشیند، و
💐 زائرانش را جمع مینماید تا کرامت و نصرت و بهجت و شادی را در حدی که تنها خدا میداند ببینند.
🌹 پس فرستادگان همسران حور ایشان نزدشان می ایند و میگویند ما فرستادگان همسرانتان هستیم که میگویند ما چه مشتاق شماییم
📚 الأصول الستة عشر صفحه ۳۴۰
📚بحار الأنوار جلد ۹۸ صفحات ۲۵ _ ۷۵
📚کامل الزيارات صفحه ۸۱
نشانه بهشتی بودن اهل زیارت حسین علیه السلام بودن است
💠 امام باقر علیه السلام كسى كه میخواهد بداند آيا اهل بهشت هست يا نه پس دوستى ما را بر دلش عرضه كند، اگر پذيرفت، مؤمن است. و كسى كه دوست دار ماست بايد مشتاق و شیفته زيارت حسين عليه السلام باشد، پس هرکس اهل زیارت حسين علیه السلام باشد، او را محبّ خود میدانيم و از اهل بهشت خواهد بود، و كسى كه اهل زیارت حسين علیه السلام نباشد ایمانش کاستی و کمی دارد
🔸 عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَيَعْرِضُ حُبَّنَا عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ قَبِلَهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ مَنْ كَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْيَرْغَبْ فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَمَنْ كَانَ لِلْحُسَيْنِ ع زَوَّاراً عَرَفْنَاهُ بِالْحُبِّ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ لِلْحُسَيْنِ زَوَّاراً كَانَ نَاقِصَ الْإِيمَان
📚 کامل الزیارات صفحه ۱۹
آداب خاص زیارت امام حسین علیهالسلام
💠 عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ كَئِيبٌ حَزِينٌ مَكْرُوبٌ شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً فَإِنَّ الْحُسَيْنَ قُتِلَ حَزِيناً مَكْرُوباً شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً- وَ سَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ عَنْهُ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً
🔅علی بن حکم از برخی از اصحاب ما از امام صادق علیهالسلام نقل کرده که فرمود:
وقتی قصد زیارت امام حسین علیهالسلام را داری، او را در حالی زیارت کن که اندوهگین، غمزده، گرفتار، ژولیده، خاکآلود، گرسنه و تشنه باشی؛
زیرا حسین علیهالسلام در حالی کشته شد که اندوهگین، غمزده، ژولیده، خاکآلود، گرسنه و تشنه بود.
و از او حاجتهایت را بخواه، سپس از نزد او بازگرد و آنجا را وطن و محل اقامت خود قرار مده.»
📚 کامل الزیارات 131