eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ صفات مؤمن از نظر امام رضا (ع) 🌹 امام رضا (ع): مؤمن کسی است که وقتی به دستورات و خدا خوب عمل می کند، خوشحال است و وقتی می کند، استغفار می کند. مسلمان کسى است که مردم از شر دست و زبان او آسوده باشند. از ما نیست کسی که همسایه اش از شرّ او در امان نباشد. 📖 الْمُؤْمِنُ اَلَّذِي إِذَا أَحْسَنَ اِسْتَبْشَرَ وَ إِذَا أَسَاءَ اِسْتَغْفَرَ وَ اَلْمُسْلِمُ اَلَّذِي يَسْلَمُ اَلْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ وَ لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ. 📚 وسائل الشیعة , جلد۱۲ , صفحه 127
✅ داستان کوتاه (226) 🌷 از نظر امام رضا (ع) شیعه علی (ع) کیست؟ هنگـامی که امـام رضـا (ع) در خراسان بود، عـده اي از شـیعیان از شـهرهاي دور، براي دیـدار آن حضـرت به خراسان آمدنـد. این جمـع بـا اینکه شـیعه بودنـد، اما گناهـانی را نیز مرتکب می شدنـد. دربـان منزل امـام رضـا (ع) به ایشان عرض کرد: گروهی از شیعیان می خواهند به محضر شما برسند. امام فرمود: کار دارم. آنها را برگردانید. آنها تا دو ماه در خراسان ماندنـد و امام به آنها اجازه ملاقات نـداد. سـرانجام به حضـرت پیغام دادنـد که ما از شـیعیان پدرت علی (ع) هستیم. از راه دور آمده ایم. اگر بدون ملاقات با شما به وطن برگردیم، نزد مردم سرافکنده خواهیم شد. به ما اجازه ملاقات بدهید... دربان، پیغام آنها را به امام رساند و این بار حضـرت اجازه ورود داد. پس از سـلام و احوالپرسی گله کردند که چرا به ما اجازه ملاقات نمی داديد؟ علت این همه بی مهري و اهانت به ما چیست؟ پس از آن همه معطلی، آبرویی براي ما نماند؟ امام رضا (ع) فرمود: این آیه را بخوانید: «و ما أصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم: هر مصیبتی که به شما رسد، نتیجه کارهاي خود شماست. و البته خداوند بسیاري از گناهانتان را نیز عفو می کند.» این که به شما اجازه نمی دادم، بدین جهت بود که شما ادعا می کنید شیعه علی (ع) هستید، ولی دروغ می گویید، شیعه ي علی (ع) حسن و حسین و اباذر و سلمان و مقداد و عمار ... بودند، که هیچ گونه مخالفتی با دستورات آن بزرگوار نمی نمودند و هیچ گاه کاري که او کرده بود، انجام نمی دادند؛ ولی شـما می گویید ما شیعه علی (ع) هستیم و در بیشتر کارها دسـتورات و آن حضـرت را رعایت نمی کنیـد و حقوق برادران دینی تان را رعایت نمی کنید و ادعاي بزرگ شیعه بودن می کنید که با اعمالتان سازگار نیست.» آنها همان دم از گناهانشان اسـتغفار و توبه کردنـد. آنگاه امام (ع) با آغوش باز از آنها پـذیرایی کرد، و در کنار خود نشاند. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 150
🔸 از نظر امام رضا (ع) فایده بیماری چیست؟ 🌷 امام رضا (ع): بیماری برای مسلمان مایه تطهیر از گناهان و مشمول رحمت خدا شدن است. اما برای کافر، وسیله عذاب شدن و است. بیماری، همراه با مسلمان خواهد بود تا هیچ گناهی در پرونده او نماند. 📖 الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَ لِلْكَافِرِ تَعْذِيبٌ وَ لَعْنَةٌ وَ إِنَّ الْمَرَضَ لَا يَزَالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى لَا يَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ. 📚 وسائل الشيعة، ج‏2، ص: 401
✅ چرا مسجد و هیئت بریم؟ نظر امام رضا (ع) چیست؟ 🔅 امام رضا (ع): هركس نتواند ما را زيارت كنـد، پس دوستان و شیعیان شايسته ما را زيارت كند تـا پاداش زيـارت مـا برايش نوشته شود. 📖 منْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى زِيارَتِنا فَلْيَزُرْ صالِحى مَوالينا يُكْتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا. 📚 مسند الامام الرضا عليه السلام، ج ۲، ص ۲۵۴.
🔸 داستان کوتاه (258) 🌹 امام رضا و فلسفه خمس! 🔷 مردى از تجار فارس كه از پيروان امام رضا (ع) بود، به آن حضرت نامه‌اى نوشت و دربارۀ خمس، اجازه خواست. امام (ع) در پاسخ او نوشت: بسم اللّه الرحمن الرحيم. به راستى خدا گشایش دهنده و كريم است. او از طرفی ثواب هر كار خوبی را ضمانت کرده و از طرف دیگر بر تنگ‌نظرى، غم و اندوه را ضمانت کرده. هيچ مالى حلال نيست مگر از راهى كه خدا حلال اعلام كرده. قطعاً خمس، كمك به ماست بر دين ما و بر سادات و دوستان ما. خمس، سرمایه ی بخشش ما به دیگران است و باعث جلوگیری از ریخته شدن آبروى ما توسط كسى است كه از او بيم داريم. تا جایی كه مى‌توانيد، آن را از ما دريغ نکنيد و خود را از دعاى ما محروم نسازيد؛ زيرا پرداخت خمس، كليد روزىِ شماست و مايۀ پاك شدن گناهان شماست و ذخيره‌اى است كه براى روز بى‌نوایی خود پس‌انداز می كنيد. مسلمان كسى است كه به عهدى كه با خدا بسته وفا كند. مسلمان کسی نيست كه با زبان بپذيرد ولى با دل مخالفت كند. و السّلام. 📖 كتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِي أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِي الْخُمُسِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ . وَ عَلَى الضِّيقِ الْهَمَّ- لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا وَ عَلَى عِيَالاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِينَا وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَامُ. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 548
✅ داستان کوتاه (194) 🌷 شیطان عالمتر است یا ابوبکر؟ علی بن میثم ، نوه میثم تمـار، از علمای برجسـته تاریـخ شـیعه بود که از اصـحاب خاص امام رضا (ع) به شـمار می آمد. او در مناظره با دانشمندان مخالف، بسیار مهارت داشت. روزي از ابوالهذیل سنی پرسید: آیا چنین نیست که شیطان انسانها را از کارهای خوب نهی می کند و به گناهان امر می کند؟ ابوالهذیل گفت: آري! چنین است. علی بن میثم گفت: آیا درست است که شیطان از نیکیهایی نهی می کند و به گناهانی امر می کند که آنها را نمی شناسد؟ ابوالهذیل گفت: نه! بلکه او همه نیکیها و گناهان را می شناسد. علی بن میثم گفت: بنابراین مسلم است که شیطان همه خوبیها و بديها را می شناسد. ابوالهذیل گفت: آري. ابن میثم گفت: به من بگو امام تو بعد از پیامبر خدا (ص) چه کسی بود؟ آیا همه نیک و بدها را می شناخت؟ ابوالهذیل گفت: نه! ما معتقدیم او همه نیک و بدها را نمی شناخت. ابن میثم گفت: اگر چنین بوده، بنابراین شیطان از امام تو داناتر بوده. ابوالهذیل از جواب دادن درمانده شد و دیگر سخنی نگفت. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 197
✅ رأس عبادات چیست؟ 🌹 امام رضا (ع): بدانید که رأس عبادات خدا، تسلیم بودن در مقابل دستورات و ماست. پس رأس گناهان، تسلیم نبودن در مقابل دستورات و ماست. 📖 اعْلَمُوا أَنَّ رَأْسَ طَاعَةِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ اَلتَّسْلِيمُ لِمَا عَقَلْنَاهُ وَ لِمَا لَمْ نَعْقِلْهُ فَإِنَّ رَأْسَ اَلْمَعَاصِي اَلرَّدُّ عَلَيْهِمْ 📚 الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام , جلد۱ , صفحه۳۳۸
✅ شرط هدایت شدن توسط اهل بیت چیست؟ 🌺 امام رضا (ع) : ما روشنايى راه کسی هستيم كه از دستورات ما كند و و راهنمای کسی هستیم که راه را از ما بخواهد. ✍️ شرح: از دستورات اهل بیت همان انجام و ترک است. این، شرط هدایت شدن توسط اهل بیت است. 📖 نحنُ نورٌ لِمَن تَبِعَنا ، وهُدىً لِمَنِ اهتَدى بِنا. 📚 تفسير القمّي: ج ٢ ص ١٠٤
✅ آیا برای سعادت انسان، محبت اهل بیت به تنهایی کافی است؟ 🌹 امام رضا (ع): نه با اتکاء به محبت اهل بیت، اعمال صالح و کوشش در از خدا را ترک کنید و نه با اتکاء به عباداتتان، محبت اهل بیت و آنها بودن را ترک کنید. زیرا هیچ کدام از این دو بدون دیگری قبول نمی شود. ✍️ شرح: برای سعادت، دو عامل لازم است: 1. پذیرش ولایت اهل بیت 2. اطاعت از دستورات و خدا 📖 لاَ تَدَعُوا اَلْعَمَلَ اَلصَّالِحَ وَ اَلاِجْتِهَادَ فِي اَلْعِبَادَةِ اِتِّكَالاً عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ لاَ تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ اَلتَّسْلِيمَ لِأَمْرِهِمُ اِتِّكَالاً عَلَى اَلْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لاَ يُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ اَلْآخَرِ 📚 الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام , جلد۱ , صفحه۳۳۸
آیا شیعه بودن همه شیعیان مورد تأیید اهل بیت است؟ 🌹 امام رضا (ع): هر کس شیعه باشد و از دستورات و خدا اطاعت نکند، از ما نیست. 📖 منْ كَانَ مِنَّا لَمْ يُطِعِ اَللَّهَ فَلَيْسَ مِنَّا 📚 بحار الأنوار , جلد۴۳ , صفحه۲۳۰
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شرح حدیث اخلاقی توسط امام خامنه ای 🔹 ارزش علم و مذمت بخل و حسد پند 334
⚫️ قصه و روضه شهادت امام رضا (ع): 🔻 علامه مجلسی به نقل از شیخ صدوق می نویسد: ابا صلت نقل کرده که روزی امام رضا (ع) به من فرمود: فردا من نزد این ظالم (مأمون) می روم. اگر از نزد او در حالی خارج شدم که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن که من هم با تو سخن خواهم گفت. اما اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. فردا صبح که شد، دیدم امام رضا (ع) لباس پوشید و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و به امام گفت: مأمون تو را فراخوانده. دعوتش را اجابت کن. امام (ع) کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت. من هم دنبال ایشان رفتم تا اینکه داخل قصر مامون شدند. جلو مأمون ظرفی بود که انگور و میوه های دیگر داشت و مامون در حال خوردن انگور بود. وقتی چشمش به امام افتاد، به سمت امام آمد و با امام معانقه کرد و پیشانی اش را بوسید. بعد امام را همراه با خود نشاند و مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول الله! از این انگور بهتر ندیده ام. امام ع فرمود: چه بسا انگور خوبی است که از بهشت آمده. مامون به امام گفت: از این انگور میل کنید. امام ع فرمود: مرا معاف بدار. مامون گفت: ناچارید. باید بخورید. چرا نخورید؟ نکند ما را متهم به چیزی می کنید؟ بعد انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد. سپس امام نیز انگور را برداشت و سه حبه انگور خورد و بقیه را گذاشت و بلند شد. مامون گفت: کجا می روید؟ حضرت فرمود : به جایی که مرا فرستادی. بعد در حالی که سرشان پوشیده بود، خارج شدند. من با او صحبت نکردم تا اینکه داخل خانه شدند و فرمودند در بسته شود. در بسته شد. سپس امام بر بستر خود خوابیدند و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و غصه دار بودم. در این هنگام جوانی زیبارو که شباهت بسیاری به امام رضا (ع) داشت، وارد شد. من به سمت او رفتم و گفتم: از کجا وارد شدید در حالی که در بسته است؟ جوان گفت: همان کسی که مرا از مدینه به اینجا آورده، می تواند از در بسته وارد کند. به ایشان گفتم: شما کیستید؟ گفت: من حجت خدا بر تو هستم. ای ابا صلت! من محمد بن علی (جواد) هستم. سپس به سمت امام رضا (ع) رفت و به من فرمود تا من هم وارد شوم. من هم وارد شدم. وقتی او وارد شد، امام رضا (ع) بلند شد و او را در آغوش گرفت و او را به سینه خود چسباند و بوسید و و بعد او را به سمت بستر خود کشید. امام جواد ع هم خود را با صورت به روی امام رضا ع انداخت و او را بوسید و با چیزی که من نفهمیدم، او را خوشحال کرد. ناگهان از دهان امام رضا ع کفی سفیدتر از برف خارج شد و امام جواد ع آن را پاک می کرد. بعد امام رضا ع دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به گنجشک بیرون آورد و امام جواد ع آن را گرفت. اینجا بود که امام رضا به شهادت رسید. ⚫️ فی البحار: ثم قال ع يا أبا الصلت غدا أدخل على هذا الفاجر فإن أنا خرجت مكشوف الرأس فتكلم أكلمك و إن خرجت و أنا مغطى الرأس فلا تكلمني. قال أبو الصلت فلما أصبحنا من الغد لبس ثيابه و جلس فجعل في محرابه ينتظر فبينا هو كذلك إذ دخل عليه غلام المأمون فقال له أجب أمير المؤمنين. فلبس نعله و رداءه و قام و مشى و أنا أتبعه حتى دخل على المأمون و بين يديه طبق عليه عنب و أطباق فاكهة و بيده عنقود عنب قد أكل بعضه و بقي بعضه. فلما أبصر الرضا ع وثب إليه فعانقه و قبل ما بين عينيه و أجلسه معه ثم ناوله العنقود و قال يا ابن رسول الله ما رأيت عنبا أحسن من هذا. فقال له الرضا ع ربما كان عنبا حسنا يكون من الجنة. فقال له كل منه. فقال له الرضا ع تعفيني عنه. فقال لابد من ذلك. و ما يمنعك منه؟ لعلك تتهمنا بشي‏ء. فتناول العنقود فأكل منه. ثم ناوله فأكل منه الرضا ع ثلاث حبات ثم رمى به و قام. فقال المأمون إلى أين؟ فقال إلى حيث وجهتني. و خرج مغطى الرأس فلم أكلمه حتى دخل الدار. فأمر أن يغلق الباب فغلق ثم نام على فراشه و مكثت واقفا في صحن الدار مهموما محزونا. فبينا أنا كذلك إذ دخل علي شاب حسن الوجه قطط الشعر أشبه الناس بالرضا ع . فبادرت إليه و قلت له من أين دخلت و الباب مغلق؟ فقال الذي جاء بي من المدينة في هذا الوقت هو الذي أدخلني الدار و الباب مغلق. فقلت له و من أنت؟ فقال لي أنا حجة الله عليك يا أبا الصلت! أنا محمد بن علي. ثم مضى نحو أبيه ع فدخل و أمرني بالدخول معه. فلما نظر إليه الرضا ع وثب إليه فعانقه و ضمه إلى صدره و قبل ما بين عينيه ثم سحبه سحبا في فراشه و أكب عليه محمد بن علي ع يقبله و يساره بشي‏ء لم أفهمه. و رأيت في شفتي الرضا ع زبدا أشد بياضا من الثلج و رأيت أبا جعفر ع يلحسه بلسانه ثم أدخل يده بين ثوبيه و صدره فاستخرج منه شيئا شبيها بالعصفور فابتلعه أبو جعفر و مضى الرضا ع‏. 📚 بحار الأنوار ج‏49 ؛ ص301