eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
@taalei_edu10_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 24.01M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه دهم 🛑 کسی که بتونه کربلا بره و نره بهشتی نمیشه مهمان بهشتی ها میشه... 🛑 مقامات شهید و حاج قاسم سلیمانی 🛑دسترسی شهدا تو بهشت 🛑 شهیدان زنده اند یعنی چه؟
@taalei_edu11_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 37.36M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه یازدهم 🛑 تونلی که ما رو به خدا و کائنات وصل میکند 🛑 چون امام زمان ما رو میبینه پس باید همیشه حجاب داشته باشیم؟! 🛑 ملائکه تو عالم هستن؟چیکار میکنن؟
@taalei_edu12_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 36.94M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه دوازدهم 🛑شب اول قبر از کی شروع میشه ؟ 🛑 آیا تو بهشت هم میشه انسان تکامل پیدا کنه؟ 🛑 دسته بندی ملائکه
@taalei_edu13_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 35.57M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه سیزدهم 🛑عالمی که ملک الموت برای قبض روح از او اذن گرفت 🛑 امام علی از خدا میخواست در کودکی از دنیا برود اما به یک دلیل میخواهد زنده بماند 🛑تدبیر امام علی علیه‌السلام برای نجات جان بچه 🛑نوزادی که میخواسته خودکشی کند تا درگیر گناه نشود
@taalei_edu14_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 33.24M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه چهاردهم 🛑 آیا نجاسات می‌تونه مظهر اسماء الله باشه ؟ 🛑ممکنه ملائکه یا شیاطین با چهره اطرافیان به خواب ما بیان؟ 🛑 چرا سرمایه رو برای پیری نگه نداریم ؟
@taalei_edu15_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 38.15M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه پانزدهم 🛑 عالم ملائکه چگونه است ؟ 🛑نام ملائکه مسئول جهنم چیست ؟ 🛑 آیا انسان در عالم دیگر خسته و بی حوصله نمیشود؟ 🛑 آیا ملائکه از ما و آیندگان خبر دارند؟ 🛑 در برزخ اعمال آینده ما نیز حاضر است؟
آفات دوری از ساده زیستی 💠 زندگی تشریفاتی و دوری از سنت حسنه ساده زیستی آفات زیادی به دنبال دارد که یکی از آنها سختی حساب روز قیامت است. 🍃علی علیه السلام در مورد جمع ثروت و زندگیهای تشریفاتی می فرماید: «فی حَلالِها حِسابٌ وَفی حَرامِها عِقابٌ اموال حلال [در زندگی] حساب دارد و اموال حرام عقاب و کیفر دارد.» 🔆حضرت سلیمان از خداوند متعال زندگی شاهانه خواست و عرضه داشت: «هَبْ لی مُلْکا لا یَنْبَغی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی»؛(51) «پروردگارا! مرا حکومتی عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد!» خداوند متعال هم خواسته او را اجابت کرد و آن حضرت به زیباترین زندگی شاهانه دست یافت. حضرت سلیمان تمام دستورات شرعی را اعم از واجب و مستحب انجام می داد و معصوم بود و هیچ گناهی از وی صادر نشد. با این حال حضرت صادق علیه السلام می فرماید: حضرت سلیمان به خاطر پادشاهی دنیا بعد از همه پیامبران به بهشت داخل خواهد شد. 🌸 امیرمؤمنان علیه السلام در شب 19 ماه رمضان منزل دخترش حضرت ام کلثوم علیهاالسلام مهمان بود، هنگامی که دو نوع خورشت را در سفره ام کلثوم مشاهده کرد (دو قرص نان جو، کاسه ای شیر و اندکی نمک در آن سفره بود) فرمود: دخترم یکی از آنها را بردار، مگر نمی دانی من در زندگی پیرو حضرت رسول صلی الله علیه و آله هستم؟ سپس فرمود: دخترم! هر که خوراک و پوشاک او در دنیا نیکوتر است، ایستادن و انتظار او در قیامت نزد خداوند بیشتر خواهد بود. در حلال دنیا حساب و در حرامش عقاب خواهد بود. داستانی از محدث قمی 🍃 مردی از بازرگانان تهران تا آخر عمر وجه مختصری به محدث می دادو ایشان با کمال سادگی و قناعت زندگی می کرد. در اواخر عمر شخصی از همدان به نجف اشرف آمد و ایشان را در خانه اش ملاقات کرد. ضمن گفتگو، از وضع شخصی محدث نیز سؤال کرد. آن مرحوم هرچه بود گفت. شخص همدانی در موقع رفتن مبلغی پول به ایشان داد، ولی هر چه اصرار کرد محدث قمی نپذیرفت. پس از رفتن وی فرزند بزرگش گفت: پدرجان! چرا نپذیرفتی؟ جواب داد: گردنم نازک و بدنم ضعیف است، طاقت جواب خدا را در قیامت ندارم! سپس از ساده زیستی امیرمؤمنان علی علیه السلام یاد کرده و به موعظه اهل خانه پرداخت. 🌸 نظر آنان که نکردند در این مشتی خاک الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند «سعدی» •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند. پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند. مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند. شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که: ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است. جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود. شاه از او پرسید: در این حالت مرگ، چرا خندیدی؟ اینجا جای خنده نیست. نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم. سخنان نوجوان، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.) همچنان در فکر آن بیتم که گفت پیل بانی بر لب دریای نیل زیر پایت گر بدانی حال مور همچو حال توست زیر پای پیل گلستان سعدی
🔅 ✍️ از عالم قبر چه خبر؟ 🔹همسر شیخی از او پرسید: پس از مرگ چه بلایی به سرمان می‌آورند؟ 🔸شیخ پاسخ داد: هنوز نمرده‌ام و از آن دنیا بی‌خبر هستم، ولی امشب برایت خبر می‌آورم. 🔹یک‌راست رفت سمت قبرستان. در یکی از قبرهای آخر قبرستان خوابید. خواب داشت بر چشم‌های شیخ غلبه می‌کرد؛ ولی خبری از نکیرومنکر نبود. 🔸چند نفری با اسب و قاطر به‌سمت روستا می‌آمدند. با صـدای پای قاطرها، شیخ از خواب پرید و گمان کرد که نکیرومنکر دارند می‌آیند. 🔹وحشت‌زده از قبر بیرون پرید. بیرون‌پریدن او همان و رم‌کردن اسب‌ها و قاطرها همان‌! 🔸قاطرسواران که به زمین خورده بودند تا چشمشان به شیخ افتاد، او را به باد کتک گرفتند. 🔹شیخ با سروصورت زخمی به خانه برگشت. 🔸همسرش پرسید: از عالم قبر چه خبر؟! 🔹گفت: خبری نبود، ولی این را فهمیدم که اگر قاطر کـسی را رم ندهی، کاری با تو ندارند! 🔻واقعیت همین است: ◽اگر نان کسی را نبریده باشیم؛ ◽اگر آب در شیر نکرده باشیم؛ ◽اگر با آبروی دیگران بازی نکرده باشیم؛ ◽اگر جنس نامرغوب را به‌جای جنس مرغوب به مشتری نداده باشیم؛ ◽اگر به زیردستان خود ستم نکرده باشیم؛ ◽و اگر بندگی خدا را کرده باشیم؛ 🔹هیچ دلیلی برای ترس از مرگ وجود ندارد! 💢خدایا آخر و عاقبت ما را ختم به‌خیر کن. ‌‌
─┅═✰ ﷽ ✰═┅─ معرفی کانالهای تحت حمایت ما👇 «گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی» https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇 اشعار پندیات، روضه، نوحه و...جهت دسترسی هرچه اسانتر شما ذاکرین گرامی https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff ┄┅═══••↭••═══┅┄ ارائه مطالب: احادیث، روایات صوت متن سخنرانی https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ « کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س) جهت دسترسی هرچه سریع تر شما ذاکرین ارجمند به متن وصوت نوحه،روضه،مرثیه و،،،، راه اندازی شده است» https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال عاشقان حضرت زینب(س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با معرفی کانال های ما به دوستانتان در ثواب اهداف ما شریک باشید. ━━═━═━━━═━━━━═━═━═
💠 در آیات (105 ـ 106) سوره «نساء» می خوانیم: «إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً * وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً»؛ ( ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته در میان مردم قضاوت کنى و از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمائى! * و از خداوند طلب آمرزش نما، که خداوند آمرزنده و مهربان است). شأن نزول: در شأن نزول آیات فوق جریان مفصلى نقل شده که خلاصه اش این است: 🌸طایفه «بنى ابیرق» طایفه اى نسبتاً معروف بودند، سه برادر از این طایفه «بُشر»، «بشیر» و «مبشّر» نام داشتند. «بشیر» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشیر، زره و مقدارى از مواد غذائى را به سرقت برد. فرزند برادر او به نام «قتاده» که از مجاهدان «بدر» بود، جریان را به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد. ولى آن سه برادر یکى از مسلمانان با ایمان به نام «لبید» را که در آن خانه با آنها زندگى مى کرد، در این جریان متهم ساختند. «لبید» از این تهمتِ ناروا سخت برآشفت، شمشیر کشید، به سوى آنها آمد و فریاد زد که مرا متهم به سرقت مى کنید؟ در حالى که شما به این کار سزاوارترید. شما همان منافقانى هستید که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) را هَجْو مى کردید و اشعار هجو خود را به قریش نسبت مى دادید، یا باید این تهمت را که به من زده اید ثابت کنید، یا شمشیر خود را بر شما فرود مى آورم! برادران سارق که چنین دیدند، با او مدارا کردند، اما چون با خبر شدند جریان به وسیله «قتاده» به گوش پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، یکى از سخنوران قبیله خود را دیدند که با جمعى به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بروند و با قیافه حق به جانب سارقان را تبرئه کنند، و «قتاده» را به تهمت ناروا زدن، متهم سازند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) طبق «وظیفه عمل به ظاهر» شهادت این جمعیت را پذیرفت و «قتاده» را مورد سرزنش قرار داد. «قتاده» که بى گناه بود از این جریان بسیار ناراحت شده، به سوى عموى خود بازگشت و جریان را با اظهار تأسف فراوان بیان کرد. عمویش او را دلدارى داده، گفت: نگران مباش خداوند پشتیبان ما است! آیات فوق نازل شد و این مرد بى گناه را تبرئه کرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شدید قرار داد.(1) 💠شأن نزول دیگرى براى آیه نقل شده که: زرهى از یکى از انصار در یکى از جنگ ها به سرقت رفت، آنها به یک نفر از طایفه «بنى ابیرق» ظنین شدند. سارق هنگامى که متوجه خطر شد، زره را به خانه یک نفر یهودى انداخت و از قبیله خود خواست نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) گواهى به پاکى او بدهند و وجود زره را در خانه یهودى دلیل بر برائت او بگیرند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) که چنین دید، طبق ظاهر او را تبرئه فرمود و مرد یهودى محکوم شد، آیات فوق نازل گشت و حقیقت را روشن ساخت.(2)، (3) 📚پی نوشت: (1). «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج 22، ص 22 و 23؛ «تفسیر تبیان»، ج 3، ص 316 و 317؛ «تفسیر ابن کثیر»، ج 1، ص 563 و 564 . (2). «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج 22، ص 22 و 23؛ «تفسیر تبیان»، ج 3، ص 316 و 317؛ «تفسیر ابن کثیر»، ج 1، ص 563 و 564. (3). گردآوري از کتاب: شان نزول آیات قرآن(برگرفته از تفسیر نمونه)، محمد جعفر امامی، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول ، ص 16 •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
علل بی نشاطی در نماز 💠 حضرت سجاد(ع) در دعای ابو حمزه ثمالی پاسخ این پرسش را در ضمن چند «لعّل» بیان نموده است. حضرت عرضه می دارد: «اَللَّهُمَّ اِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ؛ خدایا! براستی من هرگاه با [خودم] گفتم که مهیا و آماده شوم [برای یک نماز با حال] و برای نماز در پیشگاه تو و مناجات با تو ایستادم؛ چرت (و بی حالی) بر من عارض نمودی، آن هم در حال نماز، و از من (و دلم) حال مناجات با خودت (و راز و نیاز) را گرفتی؛ در حالی که من با تو مناجات می کردم، چه شده است هر وقت می گویم باطنم اصلاح شده و همنشینی من با توبه کاران نزدیک شده است، گرفتاری برایم رخ می دهد که قدمهایم می لرزد [و حال نماز و نزدیکی به توبه کاران از من گرفته می شود] و بین من و خدمت تو [و حضور قلب و همنشینی با پاکان] حائل ایجاد می شود. [راستی راز این بی حالیها چیست؟]» آنگاه با استفاده از علوم الهی خود به بیان عوامل این بی حالی می پردازد: 1. «سَیِّدِی! لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی؛ آقای من! شاید مرا از درگاهت رانده ای و از خدمت (و بودن در محضرت) دورم کرده ای.» 2. «اَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی؛ یا شاید دیدی من حق [طاعت و بندگی] تو را سبک شمردم؛ پس [مرا از خود و ارتباط با خود در نماز و مناجات] دور نموده ای.» 3. «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی؛ یا شاید دیدی مرا که از تو رو گردان بودم [و اعراض از خدا زندگی تلخی را به دنبال دارد؛چرا که] تو مرا بَد داشتی [و از من روگردان شدی].» 4. «أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی؛ یا شاید مرا در مقام دروغگویان یافتی پس مرا از خود دور نمودی.» 5. «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی؛ یا شاید دیدی که [این همه] نعمتهای تو را شکر نگفتم [و در مسیر درست به کار نبردم]، پس مرا محروم ساختی.» شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند 6. «أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی؛ یا شاید مرا در مجالس علما نیافتی؛ پس خوارم داشتی [و حال مناجات و نمازم را از من گرفتی].» 7. «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی؛ یا شاید دیدی بین غافلان به سر می برم؛ پس مرا از رحمت خود؛ مأیوس کردی [تا با همان غافلان همنشین باشم].» 8. «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی؛ یا شاید دیدی که با اهل باطل و بیهودگان مأنوس و دمسازم؛ پس مرا به آنها واگذاشتی [و گفتی برو با همانها خوش باش! تو را با نماز و مناجات و راز و نیاز چه کار؟].» 9. «أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی؛ یا شاید [آن قدر گناه کردم] که دوست نداری صدای [مناجات و راز نیاز و] دعای مرا بشنوی؛ پس [با گرفتن حال] مرا [از خود] دور نمودی.» 10. «أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی؛ یا شاید به خاطر جرم و گناهم کیفرم دادی [و اثر گناهم این بود که حال نماز و مناجات را از من بگیری؛ همچون غیبت و عمل نکردن به علم که حال نماز و ... را از انسان می گیرد].» 11. «أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی؛ یا شاید بخاطر کمی حیای من از تو [و حال آنکه از مردم حیا کردم؛ ولی تو را بر خود حاضر ندانستم] مرا مجازات کردی [و حال نماز و دعا را از من گرفتی].» در این یازده فقره به عوامل بی حالی در نماز، و دعا، مناجات و بی توفیقی اشاره شده است: 1. دور شدن از در خانة خدا؛ 2. سبک شمردن حق طاعت و بندگی خدا؛ 3. اعراض نمودن از خدا و یاد او؛ 4. دروغگویی؛ 5. شکر نعمت الهی را بجا نیاوردن و نعمتهای او را درست و صحیح و بجا مصرف نکردن؛ 6. نرفتن به محضر علما و حاضر نشدن در مجالس وعظ و سخنرانی آنان؛ 7. همراه بودن با رفقای بد؛ همچون غافلان، مرفهین بی درد، اهل لهو و لعب؛ 8. نفرت پیدا کردن خداوند از بنده بر اثر گناهان؛ 9. زیاد شدن گناهان و معاصی؛ 10. حیا نکردن از خداوند و عالم را محضر خدا ندانستن... . •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•