eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و ششم ✳️ گفت‌وگویی با سعد بن ابی وقاص 🔻[ در مسجد النبی و بین قبر و منبر نشسته بودم که سعد بن ابی وقاص آمد و از من خواست به عثمان کمک کنم و برای حفظ جان او تدبیری بیندیشم. به او گفتم: ] 🔻ای ابا اسحاق! به خدا سوگند، به قدری از عثمان در برابر معترضان دفاع کردم که از سخن گفتن با مردم در این زمینه حیا می‌کنم. آنچه امروز مشاهده می کنی، نتیجه اعمال مروان، معاویه، عبدالله‌بن‌عامر و سعیدبن‌عاص است. هر گاه سراغ عثمان رفتم و نصیحتش کردم که این افراد را از اطراف خود پراکنده کند و به آنان اعتماد نکند، گمان کرد که من بدخواه او هستم و درصدد توطئه‌ای علیه اویم تا کار به اینجا رسید که می‌بینی! ✳️ تلاش برای رساندن آب به عثمان 🔻[ طلحه مانع از رسیدن آب به عثمان شده بود. به وی پیام دادم: ] 🔻مانع از رسیدن آب به این مرد نشوید و اجازه دهید که آب چاهی که در اختیار دارد استفاده کند و کاری نکنید که از عطش کشته شود. 🔻[ طلحه به پیام من توجهی نکرد و من نیز از بردن آب معذور بودم؛ زیرا: ] 🔻در یکی از جلساتی که بین من و عثمان برخوردی پیش آمده بود، سوگند خورده بودم که اگر سخن مرا گوش ندهد، دیگر مانع اعتراض کسی به وی نشوم. اگر این سوگند نبود، خودم پیش‌قدم می‌شدم و برای وی آب می‌بردم. ✳️ فرمان به حسن و حسین برای دفاع از عثمان 🔻[ هنگامی که خبر رسید مردم قصد کشتن عثمان را دارند، به حسن و حسین دستور دادم: ] 🔻شمشیرهای خود را بردارید و در مقابل درِ خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی برای قتل وی وارد خانه شود. ✳️ تبرّی از خون عثمان 🔻[ هنگامی که خبر کشته شدن عثمان را شنیدم، گفتم: ] در دوستی با دوستانت افراط نکن، شاید روزی تبدیل به دشمنت شوند و در دشمنی با دشمن نیز زیاده‌روی نکن، شاید روزی دوست تو شود. 🔻خدایا! شاهد باش که من از ریختن خون عثمان برائت می‌جویم و بیزارم. ✳️ تحلیلی از قتل عثمان 🔻در موضوع اعتراض علیه عثمان و کشته شدن وی، نکاتی را باید ذکر کنم. گویا این موضوع یکی از نشانه‌های قرن‌های گذشته بود، همانطور که در آیه ۵۱ سوره طه آمده است: " علم آن در کتابی است نزد پروردگار من. پروردگار من نه مرتکب خطا می‌شود و نه فراموش می‌کند." 🔻اصحاب رسول خدا ﷺ که در جنگ بدر همراه آن حضرت بودند، دست از یاری عثمان برداشتند و او را به حال خود رها کردند. اهل مصر نیز وی را به قتل رساندند. ✳️ نقش منِ علی در حادثه قتل عثمان 🔻اما نقش من در این حادثه بدین‌گونه بود که نه به قتل وی فرمان دادم و نه کسانی که قصد کشتن وی را داشتند، از این کار باز‌داشتم. من اگر به قتل وی امر می‌کردم، جزو یاران و مددکاران قاتلان وی محسوب می‌شدم و اگر آنها را از این‌کار باز می‌داشتم، جزو یاری رسانندگان به عثمان می‌شدم که آن را نیز مصلحت نمی‌دیدم. 🔻اوضاع بسیار آشفته و حق و باطل در هم آمیخته و مشتبه شده بود. 🔻موافقان و یاوران عثمان معتقد بودند که بیشترین ضربه را من به عثمان وارد کرده‌ام و مخالفان عثمان فکر می‌کردند که بیشترین یاری‌رسانی به عثمان از جانب من بوده است. 🔻اما نظر من درباره عثمان این است که وی در انتخاب خویش درست عمل نکرد و راه بدی برگزید و البته مخالفان نیز عجولانه برخورد کردند و ناخشنودی خویش را از عملکرد عثمان به گونه‌ای نامناسب بروز دادند. به هر حال خدا میان شما و او قضاوت خواهد کرد. به خدا سوگند! در خون عثمان هیچ تهمتی متوجه من نیست و من همانند دیگر مسلمانان و مهاجران در خانه خویش نشسته بودم و در قتل وی دخالتی نداشتم. 📚منابع : ۱. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۰ ۲. أنساب الأشراف، ج۶ ۳. الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۵۹ ۴. العقدالفرید، ج۴، ص۲۹۰ ۵. نهج البلاغه، قصار۲۶۸ ۶. کشف المحجة، ص۲۴۹ ۷. المسترشد، ص۴۱۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🌺حکمت ۱۴ نهج البلاغه : روش برخورد با خویشاوندان🌺 و درود خدا بر او، فرمود: كسى را كه نزديكانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا مى گردد.
سهم روز ۶۱ نامه ۵۳ بند ۷ تا ۸ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(33).mp3
زمان: حجم: 6.48M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز شصت و یکم: نامه ۵۳ بند ۷ تا ۸ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹 روش برخورد با خویشاوندان 🔻...اما بنده معتقدم معنای این حکمت چیز دیگری است مستند به عبارات صریح نهج البلاغه، معتقدم معنای حکمت ۱۴ این است: کسی را که خویشاوندانش ضایعش کنند و واگذارند، بیگانگان برای آسیب زدن به او آماده خواهند شد. شاهد این مدعا " أُتِيحَ لَهُ " در حکمت ۱۴ است که عینا در نامه اول نهج البلاغه به کار رفته است. 🔻 در نامه اوّل نهج البلاغه وقتی حضرت امیر (علیه السلام) می خواهد دستهایی را که دست به دست هم دادند و عثمان را به قتل رساندند رسوا کند، در قسمتی از نامه می فرمایند: «وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ»؛ یعنی ناگهان عایشه بی فکر و تأمل درباره عثمان خشم گرفت، پس گروهی برای کشتن عثمان آماده شدند. "أُتِيحَ لَه" نه اینکه آمدند به داد عثمان رسیدند، آمدند که او را بکشند؛ با نقشه ای که اینها کشیدند. 🔻شما می دانید دیگر، طلحه، زبیر، عایشه و معاویه، اصلی ترین دست اندرکاران نقشه قتل و شورش علیه عثمان بودند. گرچه بعداً خودشان را به عنوان خونخواه عثمان جا زدند. 🔻 در نهج البلاغه که مراجعه کنید، همین نمونه قتل عثمان برای فهمیدن " اُتیحَ له" در حکمت ۱۴ کافی است. آقایان مترجم و شارحین عزیز اینطور نوشته اند: آسان ترین روش طلحه و زبیر درباره او تندروی و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود. این ترجمه و توضیح نامه ۱ است: هرگز او را نصیحت نکردند بلکه همیشه در صدد برپا نمودن فتنه و تباه کاری بودند. از این رو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده و به کشتن او ترغیب می نمودند. چنانکه زبیر میگفت او را بکشید که دین شما را تغییر داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانه گفت: وای بر طلحه که من او را چنین و چنان رعایت نمودم ولی اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است و ناگهان عایشه بی تأمل و اندیشه درباره او خشم گرفت برای اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص می داد، برآشفت و مردم را به کشتن عثمان وادار نمود و می گفت: قتلوه نعثلا قتل الله نعثلا ،نعثل یک پیرمرد یهودی ریش بلندی در مدینه بود که عثمان را به او تشبیه می کردند. 🔻 بنابراین طلحه و زبیر و عایشه خودشان مردم را به کشتن عثمان ترغیب کردند اگرچه بعداً ادعای خونخواهی عثمان را داشتند. این ماجرا را ببینید ؛ خود معاویه در این داستان چه نقشی دارد؟ حضرت علی (علیه السلام) در نامه های خودش به معاویه انگار دارند می فرمایند تو این وسط داری چه میگویی؟! در حالی که دست نامرئی تو تا آرنج از خون عثمان آلوده است، بازهم دم از خون عثمان میزنی؟ یعنی علی(علیه السلام) پرده از رازی بر می دارد که تا عصر ما کمتر محقّقی به آن دستیابی داشت و باور میکرد طلحه و زبیر و عایشه و معاویه، سردمداران اصلی قتل عثمان باشند. چرا خیلی ها باور نمیکردند؟ چون معاویه و عثمان هر دو اموی بودند. 🔻 پس اولاً پیوند قبیله ای داشتند، از طرف دیگر اُمویان همانطور که در نهج البلاغه هم هست، بنی امیه بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس اهداف حساب شده و روشهای مشخص داشتند، که مورخین امروز معتقدند پیوند بنی امیه با هم، از نوع پیوندهای حزبی دنیای امروز بود. یعنی فقط احساسات نژادی و قبیله ای نبود که اینها را به هم پیوند می داد، بلکه اینها اهداف مادی بزرگتری داشتند که ناگزیر می دانستند که اتصالشان به همدیگر قوی باشد. بنابراین اینها خیلی به یکدیگر تظاهر به دوستی و محبت و کسی نمی توانست باور کند معاویه قاتل عثمان است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
AUD-20220101-WA0024.
زمان: حجم: 4.03M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️روش برخورد با خویشاوندان2⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
سهم روز ۵۸ نامه ۵۵ تا ۵۴ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(30).mp3
زمان: حجم: 5.33M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز پنجاه و هشتم : نامه ۵۵ تا ۵۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
حجت‌الاسلام مهدوی ارفعگزارش موضوعات مهم نامه ۵۳ بند ۷ تا ۸(1).mp3
زمان: حجم: 4.53M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۵۳ بند ۷ تا ۸ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم : نامه ۵۳ از بند ۷ تا بند ۸ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به مالک اشتر (قسمت سوم ) 7⃣ اصول روابط اجتماعی رهبران ♦️تا می توانی با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را برای اعمال زشتی كه انجام نداده ای تشويق نكنند كه ستايش بی اندازه خود پسندی می آورد و انسان را به سركشی وا ميدارد. هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند زيرا نيكوكاران در نيكوكاری بی رغبت و بدكاران در بد كاری تشويق می گردند پس هر كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش ده. بدان ای مالك هيچ وسيله ای برای جلب اعتماد والی به رعيّت بهتر از نيكوكاری به مردم و تخفيف ماليات و عدم اجبار مردم به كاری كه دوست ندارند نمی باشد، پس در اين راه آنقدر بكوش تا به وفاداری رعيّت، خوشبين شوی كه اين خوشبينی رنج طولانی مشكلات را از تو بر می دارد، پس به آنان كه بيشتر احسان كردی بيشتر خوشبين باش و به آنان كه بد رفتاری كردی بد گمان تر باش و آداب پسنديده ای را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند و ملّت اسلام با آن پيوند خورده و رعيّت با آن اصلاح شدند بر هم مزن و آدابی كه به سنّتهای خوب گذشته زيان وارد می كند، پديد نياور كه پاداش برای آورنده سنّت و كيفر آن برای تو باشد كه آنها را در هم شكستی. با دانشمندان فراوان گفتگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن كه مايه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است كه در گذشته نيز وجود داشت. 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی ♦️ای مالك بدان مردم از گروههای گوناگونی می باشند كه اصلاح هر يك جز با ديگری امكان ندارد و هيچ يك از گروهها از گروه ديگر بی نياز نيست. از آن قشرها لشكريان خدا و نويسندگان عمومی و خصوصی قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعی جزيه دهندگان، پرداخت كنندگان ماليات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پيشه وران و نيز طبقه پايين جامعه، يعنی نيازمندان و مستمندان می باشند، كه برای هر يك خداوند سهمی مقرّر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن يا سنّت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) تعيين كرده كه پيمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهيان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعيّت و زينت و وقار زمامداران شكوه دين و راههای تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداری سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نميشود كه با آن برای جهاد با دشمن تقويت گردند و برای اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمنديهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت و نويسندگان حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار می كنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم می آورند و در كارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند. و گروههای ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمی توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگی را فراهم می آورند، و در بازارها عرضه می كنند و بسياری از وسايل زندگی را با دست می سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياری كرد. برای تمام اقشار گوناگون ياد شده در پيشگاه خدا گشايشی است و همه آنان به مقداری كه امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّی مشخصّ دارند و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب كرده است نميتواند موفّق باشد جز آن كه تلاش فراوان نمايد و از خدا ياری بطلبد و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه كارها آسان باشد يا دشوار، شكيبایی ورزد. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
🔵 گشایش بعد از سختی ها 💠 چون سختی ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد و آن هنگام كه حلقه های بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد. 📒 ، حکمت ۳۵۱
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹روش برخورد با خویشاوندان 🔻بنابراین وقتی که عثمان را نزدیکانی مثل معاویه که هم خویش و هم قبیله و هم خونش بود را رها کردند، نزدیکانی مثل طلحه که تا خرخره از قبل عثمان از بین المال خورده بودند، هم فکرهایی مثل عایشه که هم فکر عثمان بودند در مخالفت با امیرالمؤمنین ؛ وقتی اینها عثمان را واگذاردند، آن موقع دیگران آمدند و نقشه کشیدند و زمینه را فراهم کردند برای کشتن عثمان. 🔻با این نگاه معتقدم حکمت ۱۴ حداقل یک معنای عمیقش این است که اگر تو در خانه نتوانستی بچّه ات را درست تحویل بگیری، بیگانگان می آیند فریبش میدهند و دل و ذهن او را می دزدند. اگر خواهر بزرگوار تو نتوانستی شوهرت را در خانه دلگرم کنی، یک زندگی عاشقانه زیبای پاک را برایش فراهم کنی، بترس که زنان ناپاک دل او را با هوسش خواهند برد. مرد بزرگوارِ خانه اگر تو نتوانستی همسر خودت را با محبت ، با احترام، با همکاری، دلگرم به زندگی کنی، آرام آرام ارتباطش با دیگران او را فریب خواهد داد و بیگانگان او را خواهند برد. 🔻 پس معنای حکمت ۱۴ این است: « کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را خواهد برد.» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌺حکمت ۱۴ نهج البلاغه : روش برخورد با خویشاوندان🌺 و درود خدا بر او، فرمود: كسى را كه نزديكانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا مى گردد.
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و هفتم « دوران خلافت » ❇️ امتناع از پذیرش خلافت 🔸خدا می‌داند که علاقه‌ای به حکومت نداشتم 🔻[ بعد از کشته شدن عثمان، تنها نام من بود که برای خلافت مطرح می‌شد؛ ولی ] 🔻خداوند سبحان می‌داند که من [ از روی تمایل شخصی] علاقه‌ای به زمامداری و حکومت در میان امت محمّد نداشتم؛ زیرا از آن بزرگوار شنیده بودم که می فرمود: " هر زمامداری بعد از من کار امت مرا بر عهده گیرد، روز قیامت دست‌هایش را بر گردنش می بندند و در مقابل دیدگان مردم برای حساب احضار می‌کنند. سپس نامه عمل او باز می شود. اگر با عدالت حکومت کرده باشد نجات می یابد و اگر ستم روا داشته باشد، هلاک می‌شود." ❇️ افق‌های تاریک و فتنه‌های پیشِ رو 🔻[ در مقابل درخواست مردم برای پذیرش خلافت به آنها گوشزد کردم: ] 🔻 مرا وا گذارید و سراغ فرد دیگری بروید؛ زیرا ما به استقبال حوادثی می‌رویم که رنگارنگ و فتنه‌آمیز است و چهره‌های گوناگون دارد. دل‌ها بر این بیعت ثابت نمی‌ماند و عقل‌ها بر این پیمان، استواری نشان نمی دهد! کران تا کران را ابرهای فتنه پوشانده و چهره افق را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناخته مانده است. 🔻آگاه باشید! اگر درخواست شما را بپذیرم، بر اساس آنچه می‌دانم با شما رفتار می‌کنم و به گفته این‌ و آن و سرزنش ملامت کنندگان گوش فرا نمی‌دهم. اما اگر مرا رها کنید، همچون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیع‌تر از شما باشم در برابر کسی که کار خود را به او می‌سپارید. در هر حال، من وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر و رهبر شما به شمار آیم. ❇️ من به امیر شدن نیازی ندارم 🔻[ اصرار مردم زیاد شده بود. طلحه و زبیر و مهاجران و انصار نزد من آمدند و درخواست کردند خلافت را بپذیرم. به آنها گفتم: ] 🔻من به امیر شدن نیازی ندارم. ببینید چه کسی را برای این کار انتخاب می‌کنید، من هم با شما همراهی خواهم کرد. 🔻شما به دنبال امیر شدن من نباشید! در این وضع، وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر شما شوم. من به شما نیازی ندارم و در عین حال همراه شما هستم. هر کس را که شما برای خلافت بپسندید، من نیز به او رضایت خواهم داد. شما به سراغ فرد مد نظر خویش بروید. ❇️ اصرار بیش از حد مردم 🔻[ در مقابل پاسخ منفی من، مردم اصرار می کردند و اگر به یاد داشته باشید: ] 🔻شما مردم به من می‌گفتید بیعت ما را قبول کن و من می‌گفتم نمی‌پذیرم. شما می‌گفتید چاره‌ای جز این نیست و من زیر بار نمی رفتم. من دست خود را بسته بودم و شما آن را باز می کردید. دستم را عقب می‌کشیدم و شما با اصرار، دستانم را می‌گرفتید و می‌گفتید: ما به کسی غیر از تو راضی نمی‌شویم و جز تو بر کسی اتفاق نظر و اجماع نداریم. چنان برای بیعت هجوم آوردید که گویی شتران تشنه به آب رسیده باشند و بر همدیگر فشار آورند تا زودتر از آن آب بنوشند! 📚منابع: ۱. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۹ ۲.الجمل، ص۲۶۷ ۳. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس۴۴، ح۵، ص۷۲۸ ۴. نهج البلاغه، کلام۹۲، ص۱۳۶ ۵.تاریخ طبری، ج۳، ص۴۵۶ ۶. الکامل، ج۲، ص۳۰۴ ۷.خوارزمی، المناقب، ص۱۷۸، رقم۲۱۶ ۸.تذکرةالخواص، ص۵۷ ۹. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۰۹ ۱۰. الفصول المهمه، ص۶۳ ۱۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۴۴ ۱۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...