eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی اردکان خبر
12.2هزار دنبال‌کننده
38.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
57 فایل
اعضای محترم می توانند مطالب خبری خود "اعم از فیلم، عکس، خبر و تبلیغات" را برای انتشار در کانال و پیج اردکان خبر از طریق آیدی « @ardakankhabar1 » ارسال کنند تا به نام فرستنده منتشر شود. کانال پایگاه اطلاع رسانی "اردکان خبر" را به دوستان خود معرفی نمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
پایگاه اطلاع رسانی اردکان خبر
فصل طلبه شهید احمدی #قسمت_دوم ⭕ شهادت خود را در همان محراب #مسجد_جمکران از خدا گرفت جمعی از دو
◻ داستان شهدا قسمت سوم فصل ⭕ لحظات پایانی (آخرین سفر و شهادت) 🔊 راوی: کمال صحرایی ◻ شهید احمدی در میان طلاب علوم دینی حکم برادر بزرگ را داشت ، و این موضوع به تربیت دینی و اخلاص ایشان برمی گشت . معمولا هنگام نماز جماعت ، ایشان به عنوان امام جماعت انتخاب می شد و بقیه ی همراهان پیش نمازی ایشان را با طوع و رغبت پذیرفته بودند. ◻ عملیات والفجر ۸ یکی از عملیات های مهم و موفق ایران بوده و این توفیق حاصل ماه ها تمرین غواصی به ویژه در میان نیروهای واحد اطلاعات بود. ◻ با تعویق زمان عملیات ، مقرر شد تعدادی از نیروهای واحد از جمله شهید احمدی به مرخصی بروند . به یاد دارم که در هنگام برگشت به جبهه ، یک شب را در قم و در کنار حوم حضرت معصومه ( ص ) بودیم . مثل همیشه ایشان به نوعی سرپرست گروه کوچک ما بود . گرفتن محل برای استراحت شبانه و تهیه غذا را به عهده گرفت و بقیه به حرم حضرت معصومه ( ص ) مشرف شدیم . فردای آن روز به هنگام تسویه حساب با مهمان خانه ، مدیر مهمان خانه که شب قبلش با شهید احمدی صحبت کرده بود و روی قیمتی خاص توافق کرده بودند ، حضور نداشت و فرد جایگزین تقاضای مبلغ بیشتری می کرد . شهید احمدی هم اصرار می کرد که با مدیر مهمان خانه روی مبلغ خاصی توافق کرده و حاضر به پرداخت مبلغ بیشتری نیست ، اما شخص جایگزین قبول نمی کرد و ادعا می کرد که شهید احمدی دروغ می گوید . ◻ اتهام دروغ گویی برای این شهید عزیز که همواره به دنبال تزکیه نفس و دوری از رذائل اخلاقی بود ، خیلی سنگین آمد و باعث جر و بحث و به نوعی مشاجره شد . خوشبختانه این مشاجره در نهایت با تماس مدیر مهمان خانه حل شد و معلوم شد که حق با شهید احمدی بوده است . ولی ایشان نمی خواست هیچ گونه دلخوری برجای بماند و به همین دلیل اصرار زیادی داشت که از این فردی که به او اتهام دروغ گویی زده بود و ایشان با صدای بلند با او حرف زده بود ، طلب حلالیت کند و نهایتا رضایت او را حاصل کرد و با مصافحه و روبوسی این موضوع هم ختم به خیرشد . ◻ گویا به دل این شهید بزرگوار خطور کرده بود که این سفر آخرین سفر است و نباید هیچ گونه دغدغه و نگرانی بابت عدم رضایت انسان ها از وی ، باقی مانده باشد . ◻ مقدمات عملیات والفجر 8 فراهم شد و نیروهای پیاده و خط شکن به فرماندهانی شجاع نیاز داشتند که بعد از عبور از اروند و در خاک دشمن عملیات را ادامه دهند . ◻ از این جهت چند نفر از نیروهای واحد اطلاعات به نیروهای پیاده پیوستند تا این امر مهم را به سرانجام برسانند . ◻ شهید احمدی هم یکی از این نیروها بود . منطقه ی عملیاتی تیپ الغدير ، جزيرة ام الرصاص مقابل گمرک خرمشهر بود . شهید احمدی با نیروهای تحت امرش ، بعد از شکستن خطوط اول وارد جزیره شدند . محوری که ایشان و نیروهایش می بایست در آن عملیات کنند ، از داخل نیزارها عبور می کرد و کاملا خطرناک بود . ◻ چرا که نیروهای دشمن در انتهای تیزارها مستقر بودند و بر محور مزبور کاملا تسلط و هرگونه تحرکی را زیر نظر داشتند . ◻ در آن شب پر خطر و درست مقابل آن محور ، شهید احمدی و نیروهایش را دیدم و موضوع مستقر بودن نیروهای دشمن در انتهای نیزارها و خطر آن را یادآوری کردم . هوا روشن شده بود و کم کم وضعیت نیروها و منطقه عملیاتی روشن تر می شد . ◻ دو نفر از نیروهای امدادگر ، برانکاردی را حمل می کردند که پیکر مجروحی بر آن قرار داشت که در اثر خونریزی زیاد رنگ چهره اش به سفیدی متمایل بود . ◻ دقت که کردم دیدم شهید احمدی است که به سختی نفس می کشید . ولی کاملا روشن بود که آرام آرام چیزی می گوید . گوشم را به دهانش نزدیک کردم . ◻ ذکر می گفت و مشغول مناجات با خدا بود . گفتم : کاری با توصیه ای داری ؟ گفت : شما ادامه بدهید و جلو بروید . چند لحظه بعد او و چند مجروح دیگر را سوار قایقی کردیم و به عقب فرستادیم . این آخرین ملاقات من با این شهید گرانقدر بود . بعدها یکی از سرنشینان قایق تعریف می کرد که روح بلند این شهید عزیز در همان مسیر برگشت به عقب ، به خدا پیوست . ⏺ کتاب طلایه داران حوزه علیمه امام صادق(ع) اردکان ص ۳۲ 🔸اردکان خبر🔸 @ardakankhabar