🌷♦🍃♦🌷
شهیدانه..🌷🌷🌷🌷
سلام بر شهدا همان هایی که با سر رفتند و بدون سر آمدند😭😭
سلام بر شهدا همان هایی که با پای خود رفتند و بر دوش مردم برگشتند🥀
سلام بر شهدا همان هایی که سالم رفتند و با چند تکه استخوان برگشتند💔
سلام بر شهدا همان هایی که مونسی جزء نسیم صحرا و حضرت زهرا س ندارند💞
سلام بر شهدا همان هایی که از همه چیزشان گذشتند ورفتند تا مابمانیم😔
🌷♣🍃♣🌷
🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃
#شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی
#به_نقل_از_پدر_شهید 🕊🌺
مقری داریم بنام الوارثین در فکه، اولین سالی که رسول را منطقه بردم، سال اول راهنمایی بود، به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که بچهها شب میآمدند در این قبرها راز و نیاز میکردند و نماز شب میخواندند و برای هر شهیدی هم که شهید میشد ما یک قبر سمبلیک درست میکردیم، خلاصه وقت اذان رسید. ما نماز را در آن منطقه خواندیم و پس از نماز دیدم رسول نیست. آنقدر دنبال رسول گشتم و بالاخره متوجه شدم که در داخل یکی از این قبرها رفته و چفیه را کشیده روی سرش و به سجده رفته و در حال گریه کردن است.😭
اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک💔
🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش یوسف هست🥰✋
*پیشبینی شهادت...*🕊️
*سردار شهید یوسف کلاهدوز*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۱۰/ ۱۳۲۵
تاریخ شهادت: ۷ / ۷ / ۱۳۶۰
محل تولد: خراسان رضوی/ قوچان
محل شهادت: تهران / کهریزک
*🌹راوی← روزی جلوی آیینه ایستاده بود و به دندانهایش مینگریست🦷مرا صدا زد و گفت: “بیا دندانهای مرا ببین!” گفتم: «”حالا چه وقت مزاح است🍃گفت: “شکل آنها را خوب به خاطر بسپار.”🦷از حرفش تعجب کردم و گفتم: “چرا؟” گفت: “جنگ است دیگر، اگر یک وقت اتفاقی افتاد، شاید مجبور شوید از روی دندانهایم مرا شناسایی کنید💫 باز هم با تعجب نگاهش کردم. آن روز گذشت. وقتی پیکر متلاشی شده و سوخته آنان را🔥 از لای آهن پارههای هواپیما بیرون کشیدند🥀 دندانها تنها عضو آشنای آن قامت رشید بود.»🥀کمک خلبان ← ۷ مهر ماه ۱۳۶۰ بود که سیستم برق هواپیما از کار افتاد✈️ و تاریکی همه جا را فرا گرفت🍂 تنها چراغ های حرم عبدالعظیم دیده میشدند💡هواپیما به طور افقی به سمت زمین در حرکت بود✈️ به زمین که رسید به یک سمت خم شده بود🥀من با باز کردن ضامن پنجره اضطراری از پنجره بالا و از ارتفاع ۳ متری پرت شدم و با پای زخمی از هواپیما خارج شدم💫 لحظاتی بعد هواپیما با ۸۰۰۰ پوند سوخت منفجر شد💥و شهید کلاهدوز به همراه شهید محمد جهان آرا و دیگر فرماندهان🥀به شهادت رسید*🕊️🕋
*سردار شهید یوسف کلاهدوز*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺همسایه آقا ،بچه محل رهبری ... معروف به ابو امیر...
🔹تک پسر خانواده ....
🔹شباهت ظاهریش به شهید علی صیاد شیرازی باعث ارتباط قلبی او با آن شهید عزیز شده بود...
🔹شهیدجاوید الاثر مدافع حرم علی آقا عبداللهی
🔹در ۹۴/۱۰/۲۳ و ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه خالدیه خان طومان در 25 سالگی آسمانی شد...
🔹به عنوان افسر مخابرات رفت سوریه ولی تاب ماندن در پشت خط را نداشت ...
🔹در همان مدت کم شجاعتش زبانزد شده بود...
🔹زمستان در هوای ۸ درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر جاده صعبالعبور را سینهخیز تا دل تکفیریها میرود تا جاده را شناسایی کند...😭
شهدا را یاد کنیم با صلوات...🌷🌷🌷
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃🌺عطر تولد شهید می آید...
امروز سالروز زیباترین هدیه خداوند به زمینی هاست🌼🌱🌹
#شهید_علی_آقا_عبداللهی❤️
❤️🤍#میلاد_تو🤍❤️
شیرین ترین بهانه ایست
که می توان
با آن به رنجهای زندگی هم دل بست
و در میان این روزهای شتابزده
عاشقانه تر زیست.
میلادتو معراج دستهای من است...😍
عاشقانه تولدت را تبریک می گویم...🥳
برادر عزیزتر از جانم ،
#علی_آقا❤️
تولدت مبارک💝💝💝
خوشحالم که برادری مثل تو دارم 😍
محتاج نگاهتم
نگاهت را از من برندار...
التماس شفاعت🤲
#ارسالی_ازطرف_همراهان
#سالروز_تولد
#شهید #علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#توصیه_شهید:👇👇
« زیارت #عاشورا را بخوانید و از طرف من به ارباب ابراز ارادت کنید.
حتما هر کجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.»
#شهید_نوید_صفری 🌷
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🟠#سیره_شهدا
❇️شهید #مجتبی_زکوی_زاده
💥همسر شهید نقل میکنند: مجتبی در همهحال شوخطبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت؛ هروقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم، با شوخی میگفت: خانم! این آدرس را حفظ کن، بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد! من متوجه میشدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند، با شوخی و خنده میگفت!
💥حتی در خود سوریه دوستانش میگفتند برخی اوقات که در منطقهی عملیاتی راه را گم میکردیم، در عین عصبانیتِ همهی ما، شهید زکوی با لبخند میگفت نترسید راه ما به سمت بهشت است، گم نمیشویم. مجتبی شدیداً بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام میگفت چادر حضرت زهرا علیهاالسلام را از سر برندارید.
🍃
🌺
🍃🌺
🌷🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.#معجزه_شهداوتفحص
✅سیدرضا
چند روزى مى شد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا مى خواندیم و کار را شروع مى کردیم. گره و مشکل کار را در خود مى جستیم. مطمئن بودیم در توسلهایمان اشکالى وجود دارد.
آن روز صبح، کسى که زیارت عاشورا مى خواند، توسلى پیدا کرد به امام رضا(ع). شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او. مى خواند و همه زار زار گریه مى کردیم. در میان مداحى، از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالى برنگرداند، ما که در این دنیا هم خواسته و خواهشمان فقط باز گردان این شهدا به آغوش خانواده هایشان است و...
هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر داشتیم ناامید مى شدیم. خورشید مى رفت تا پشت تپه ماهورهاى روبه رو پنهان شود. آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت، تکه اى لباس توجهمان را جلب کرد. همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند. با احترام و قداست، شهید را از خاک در آوردیم. روزى اى بود که آن روز نصیبمان شده بود
شهیدى آرام خفته به خاک. یکى از جیب هاى پیراهن نظامى اش را که باز کردیم تا کارت شناسایى و مدارکش را خارج کنیم، در کمال حیرت و ناباورى، دیدیم که یک آینه کوچک، که پشت آن تصویرى نقاشى از تمثال امام رضا(ع) نقش بسته، به چشم مى خورد. از آن آینه هایى که در مشهد، اطراف ضریح مطهر مى فروشند. گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناکتر از همه زمانى بود که از روى کارت شناسایى اش فهمیدیم نامش «سید رضا» است. شور و حال عجیبى بر بچه ها حکمفرما شد. ذکر صلوات و جارى اشک، کمترین چیزى بود👇👇
شهید را که به شهرستان ورامین بردند، بچه ها رفتند پهلوى مادرش تا سرّ این مسئله را دریابند. مادر بدون اینکه اطلاعى از این امر داشته باشد، گفت:«پسر من علاقه و ارادت خاصى به حضرت امام رضا(ع) داشت...».
⭕️خاطره بسیار جالب از شهید مهدی باکری👆👆👆
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093