eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.7هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌴 برسه‌ اون‌ روز که‌ خسته از گناهامون جلو امام‌ زمان زانو بزنیم؛ سرمونو پایین‌ بندازیم و فقط‌ یه چیز بشنویم "سرتو بالا کن من‌ خیلی‌ وقته‌ بخشیدمت..." عزیزترینم، امام‌ تنھای‌ من ببخش‌ اگه برات عباس و زینب نشدیم💔.. 🌿 اَݪٰلّہُـمَّ‌عَجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌🍃 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جاے خالے بعضے نبودن ها با هیچ بودنے پر نمیےشود...😭😭 مخصوصا اگر آن آدم پشت و پناهِ دل های زیادی باشد که از نبودنش شکسته اند... یک نفر مثل کوه❤️ یک نفر شبیه پدر💞 یک نفر به نام شهید...🌷 است به یادتمامی پدران ومادران آسمانی،بیاد پدر مهربان فرزندان شهدا،حاج قاسم و باقی شهدا بخوانیم حمدوسوره وصلواتی ازجنس محبت و نور 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_5976510575079853113.mp3
23.26M
🎧 بسیار زیبا ❣ 🎼 من جدا از تو گرفتارم .... 🎤 🏴 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( قسمت سی وهشتم)تقدیم نگاه سبزشما👇👇
✍️ 💠 عقب ماشین من و مادرش در آغوش هم از حال رفته و او تا بی‌صدا گریه می‌کرد. مقابل حرم که رسیدیم دیدم زنان و کودکان آواره در صحن حرم پناه گرفته و حداقل اینجا خبری از نبود که نفسم برگشت. دو زن کمی جلوتر ایستاده و به ماشین نگاه می‌کردند، نمی‌دانستم مادر و خواهر سیدحسن به انتظار آمدنش ایستاده‌اند، ولی مصطفی می‌دانست و خبری جز پیکر بی‌سر پسرشان نداشت که سرش را روی فرمان تکیه داد و صدایش به هق‌هق گریه بلند شد. 💠 شانه‌هایش می‌لرزید و می‌دانستم رفیقش من شده که از شدت شرم دوباره به گریه افتادم. مادرش به سر و صورتم دست می‌کشید و عارفانه دلداری‌ام می‌داد :«اون حاضر شد فدا شه تا دست دشمن نیفته، آروم باش دخترم!» از شدت گریه نفس مصطفی به شماره افتاده بود و کار ناتمامی داشت که با همین نفس‌های خیس نجوا کرد :«شما پیاده شید برید تو ، من میام!» 💠 می‌دانستم می‌خواهد سیدحسن را به خانواده‌‌اش تحویل دهد که چلچراغ اشکم شکست و ناله‌ام میان گریه گم شد :«ببخشید منو...» و همین اندازه نفسم یاری کرد و خواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد :«میتونید پیاده شید؟» صورتم را نمی‌دیدم اما از سفیدی دستانم می‌فهمیدم صورتم مثل مرده شده و دیگر می‌کشیدم کسی نگرانم باشد که بی‌هیچ حرفی در ماشین را باز کردم و پیاده شدم. 💠 خانواده‌های زیادی گوشه و کنار صحن نشسته و من تنها از تصور حال مادر و خواهر سیدحسن می‌سوختم که گنبد و گلدسته‌های بلند حرم (علیهاالسلام) در گریه چشمانم پیدا بود و در دلم خون می‌خوردم. کمر مادرش را به دیوار سیمانی صحن تکیه دادم و خودم مثل جنازه روی زمین افتادم تا مصطفی برگشت. چشمانش از شدت گریه مثل دو لاله پر از شده بود و دلش دریای درد بود که کنارمان روی سر زانو نشست و با پریشانی از مادرش پرسید :«مامان جاییت درد می‌کنه؟» 💠 و همه دل‌نگرانی این مادر، ابوالفضل بود که سرش را به نشانه منفی تکان داد و به من اشاره کرد :«این دختر رنگ به روش نمونده، براش یه آبی چیزی بیار از حال نره!» چشمانم از شرم اینهمه محبت بی‌منت به زیر افتاد و مصطفی فرصت تعارف نداد که دوباره از جا پرید و پس از چند لحظه با بطری آب برگشت. در شیشه را برایم باز کرد و حس کردم از سرانگشتانش می‌چکد که بی‌اراده پیشش درددل کردم :«من باعث شدم...» 💠 طعم تلخ اشک‌هایم را با نگاهش می‌چشید و دل او برای من بیشتر لرزیده بود که میان کلامم عطر عشقش پاشید :«سیده سکینه شما رو به من برگردوند!» نفهمیدم چه می‌گوید، نیم‌رخش به طرف حرم بود و حس می‌کردم تمام دلش به سمت حرم می‌تپد که رو به من و به هوای (علیهاالسلام) عاشقانه زمزمه کرد :«یک ساله با بچه‌ها از دفاع می‌کنیم، تو این یکسال هیچی ازشون نخواستم...» 💠 از شدت تپش قلب، قفسه سینه‌اش می‌لرزید و صدایش از سدّ بغض رد می‌شد :«وقتی سیدحسن گوشی رو قطع کرد، فهمیدم گیر افتادین. دستم به هیچ جا نمی‌رسید، نمی‌دونستم کجایید. برگشتم رو به حرم گفتم سیده! من این یکسال هیچی ازتون نخواستم، ولی الان می‌خوام. این دختر دست من امانته، منِ ضمانت این دختر رو کردم! آبروم رو جلو شیعه‌هاتون بخر!» و دیگر نشد ادامه دهد که مقابل چشمانم به گریه افتاد. خجالت می‌کشید اشک‌هایش را ببینم که کامل به سمت چرخید و همچنان با اشک‌هایش با حضرت درددل می‌کرد. شاید حالا از مصیبت سیدحسن می‌گفت که دوباره ناله‌اش در گلو شکست و باران اشک از آسمان چشمانش می‌بارید. 💠 نگاهم از اشک مصطفی تا گنبد حرم پر کشید و تازه می‌فهمیدم اعجازی که خنجرشان را از تن و بدن لرزانم دور کرد، کرامت (علیهاالسلام) بوده است، اما نام ابوجعده را از زبان‌شان شنیده و دیگر می‌دانستم عکس مرا هم دارند که آهسته شروع کردم :«اونا از رو یه عکس منو شناختن!» و همین یک جمله کافی بود تا تنش را بلرزاند که به سمتم چرخید و سراسیمه پرسید :«چه عکسی؟» وحشت آن لحظات دوباره روی سرم خراب شد و نمی‌دانستم این عکس همان بین مصطفی و ابوالفضل است که به سرعت از جا بلند شد، موبایلش را از جیبش در آورد و از من فاصله گرفت تا صدایش را نشنوم، اما انگار با ابوالفضل تماس گرفته بود که بلافاصله به من زنگ زد. 💠 به گلویم التماس می‌کردم تحمل کند تا بوی خون دل زخمی‌ام در گوشش نپیچد و او برایم جان به لب شده بود که اکثر محله‌های شهر به دست افتاده بود، راه ورود و خروج بسته شده و خبر مصطفی کار دلش را ساخته بود... 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✴️ جمعه 👈 16 مهر / میزان 1400 👈 اول ربیع الاول 1443👈 8 اکتبر 2021 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🏛مناسبت های دینی و اسلامی . 🍀 حلول ماه ربیع الاول بر همه مؤمنین مبارکباد ⏺ ابتدای وضع تاریخ هجری قمری . 🐪هجرت پیامبر اعظم اسلام صلی الله علیه و اله از مکه به مدینه . ⏺امشب شب لیله المبیت علی علیه السلام جای پیامبر صلی الله علیه و اله خوابید. 😭 دفن بدن مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله توسط امیرالمؤمنین علیه السلام در حجره حضرت فاطمه علیها السلام. 🏴هجوم به خانه وحی . 🏴مسمومیت امام حسن عسگری علیه السلام . 🔘 زیارت جابر از کربلا و بازگشت اهل بیت علیه السلام به کربلا.(به روایتی دیگر) 🎇 امور دینی و اسلامی . 👶 زایمان خوب و نوزادش محبوب و مقبول مردم و شاد و سرزنده تا پایان عمر خواهد شد . ان شاءالله ✈️مسافرت : مسافرت مکروه است در صورت ضرورت بعد از ظهر و همراه صدقه انجام گیرد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی : 🌗 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است : ✳️ درختکاری . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ التیام زخم . ✳️ جراحی چشم . ✳️ خرید باغ و زمین . ✳️ آبیاری . ✳️ حمام رفتن . ✳️ کندن چاه و کانال . ✳️ بذر افشانی . ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون اوردن زگیل خال و غیره. ✳️ و استعمال دارو نیک است . ✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید . 📛 و امور زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست . 🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است اختیارات بیشتر را در تقویم بخوانید . 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ،(سر و صورت) ، باعث کوتاهی عمر می شود . 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن برای رگ ها ضرر دارد . شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"درتلگرام ایتا به ما بپیوندید. ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " شنبه "دیده شود طبق ایه ی 2 سوره مبارکه " بقره " است . الم ذالک الکتاب لا ریب فیه ..... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع می یابد که در فکرش نبوده است . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم: پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 025 377 47 297 0912 353 28 16 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌱 🌱 شب جمعه، حرم و مادر و غوغای ضریح باز هم نوكر تو؛ حسرت امـشب را خورد! .. +شب‌زیارتـےارباب💔 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✨﷽✨ 🔔 باشه از فردا توبه میکنم❗️ 🔰 این زبان دل خیلی‌ از هاست که میخوان یه روزی بشن، ولی مدام و می‌کنن. این رو در اصطلاح دین بهش میگن: (یعنی امروز و فردا کردن) ❓حال ببینیم عاقبت این افراد چی میشه، در روایت آمده: إنَّ أکْثَرَ صِیاحِ أهْلِ النّارِ مِنَ التَّسْوِیفِ. بیشترین فریاد از به تأخیر انداختن است. 📚 /ج۷/ص۲۲ 📚 /ج 3/ص 46 ❗️در واقع این افراد از ابتدا آدم‌های بدی نبودن، ولی چون برای توبه امروز و فردا کردن، کم کم در قلبشون زیاد شده، و روزی میرسه که قلبشون میشه و دیگه اصلا به طرف توبه برنمیگردن، یا کلا اعتقاداتشون رو از دست میدن. 📌نتیجه اینکه، اینها همون انسانهای خوبی بودن که با تأخیر انداختن توبه، زمینه‌ سیاهی قلبشون رو خودشون فراهم کردن و عاقبت سر از جهنم درآوردن... 😔 ••🌿🌺🌿••
🌷 آیةالله مجتهدی تهرانی : 📿 در میان نمازهای نافله، در مورد نافله شب بیشتر سفارش شده است. اگر هیچ نافله ‏ای ‏نمی‏خوانید لااقل نافله شب را ترك نكنید. 📿 سحر بلند شوید، مانند خروس ‏ها كه برای ذكر ‏خدا بیدار می‏شوند. اگر حوصله ندارید یازده ركعت بخوانید، لااقل یك ركعت آخر را بخوانید، ‏اگر باز هم حوصله ندارید، بلند شوید و یك «یا رب» بگویید و بخوابید. 📿 سحرها بلند شوید و ‏استغفار كنید و قرآن بخوانید.‏ عجل لولیڪ الفرج🤲 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
჻ᭂ🖤჻ᭂ 🔺 مرحوم حاج عبدالله ضابط (ره) : 🔹 آنـقـدر بـایـد بـدویــم تــا وقـتـی امــام زمــان ( ارواحنا فداه ) آمـد سـرمــان را بـالـا بـگـیـریـم و بـگـویـیـم : آقــــــا بـیـشـتـر از ایــن جــان نـداشـتـیـم. ჻ᭂ🏴🏴🏴჻ᭂ مهدوی به دعای شهدا🌷 عزیزان همراه 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده از مزار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی 👇
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده از مزار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی
🌷بِسْمِ رَبِٓـــ الشـُ❤️ـَـهـدا🌷 ✾͜͡♥️•♥️⃟ من‌تشنہ‌یڪ‌لحظہ‌تماشاےتوهستم افسوس‌ڪہ‌یڪ‌لحظہ‌تماشاےتو رویاست..💔! ✨ ⛅ اولین ســـــلام تقـــدیم بہ ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) ⛅ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهـِ یا اباصالحَ المَهدۍ یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان 🍃❤️روزتون مَهدوي❤️🍃
🌠☫﷽☫🌠 🕊زیارتنامه ی 🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۱۶ مهرماه سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم 🌷 🌷 یادونام شهداباصلوات🌿🌷🌿 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌷📜🌷 ✅ 🥀  ⬅️ خداوندا! رحمتی كن كه آن‌چنان كه تو دوست داری بميرم و در لحظه مرگ، مالامال از عشق تو باشم. خدايا چگونه وصيت‌نامه بنويسم در حالی‌كه سراپايم را گناه و معصيت، سراپايم را نقص و نافرمانی فرا گرفته است. اگر چه از رحمت و بخشش تو نااميد نيستم، ولی ترسم از اين است كه نيامرزيده از اين دنيا بروم. می‌ترسم از من راضی نباشی. ای وای بر من كه آن روز، سيه روز باشم. خدايا! چقدر دوست داشتن تو زيباست و اين زيبايی در رأس همه زيبايی‌ها قرار دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین یوسف الهی ❤❤ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم بنام خداوندبخشنده بخشایشگر يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿١٠٢﴾🍃🦋 ای اهل ایمان! از خدا آن گونه که شایسته پروای از اوست، پروا کنید، و نمیرید مگر در حالی که [در برابر او و فرمان ها و احکامش] تسلیم باشید. (۱۰۲)🍃🦋
🌱❤️ بسܢܢ‌ الـربـّ مـꨄ︎د؎‌ فاطمہ ؏ج [ عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی وَ لاأَسْمَعُ لَک حَسِیسا وَ لانَجْوَی!] سنگین‌ترین درد روی شانه‌های من است؛ چشمانم همه را می‌بیند و تو را نه ...😔 همه چیز را می‌شنود، صدا یا نجوای تو را نه!😞💔 ✦ اما همین حسرت؛ رزقی ست که فکر از دست دادنش هم، مرا می‌کُشد!😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *بازگشت بعد از 5 سال در سالروز شهادت امام هشتم*🕊️ *شهید محمد بلباسی*🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۵۸ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: قائم شهر محل شهادت: سوریه *🌹همرزم← چند شب دیدم شهید بلباسی موقع خواب نیست‼️برام جای سوال بود ؟؟ که چرا وقتی همه خوابند و موقع استراحتن ایشون نیستند🥀یک شب به صورت اتفاقی ساعت از دوازده شب گذشته بود ایشون رو دیدم🍃متوجه شدم شب ها وقتی بیشتر رزمنده ها خواب هستند و درگیر کار نیستند🥀 محمد میرفت داخل کیسه ها رو پُر میکرد💫 و با ماشین کیسه ها رو جا به جا میکرد و مشغول سنگرسازی بود🍂همسرش ← فاطمه ، حسن ، مهدی و زينب چهار يادگار محمد هستند🌸 محمد به سوریه رفته بود قبل از اینکه زینبش را ببیند🥀زینبی که ۶‌ ماه دیگر تازه به دنیا می‌آمد🥀محمد وصیت کرده بود «از طرف من روی فرزندانم را ببوس🍃و به فرزند چهارم بگو این سختی‌ها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد»🥀محمد به دست تکفیری ها به شهادت رسید و پیکرش مفقود ماند🥀بعد از 5 سال چشم انتظاری خانواده، پیکرش تفحص و شناسایی شد💫 و مهر ماه 1399 سالروز شهادت امام رضا (ع)🏴 به وطن بازگشت🕊️حالا دیگر زینب جایی دارد برای سبک شدن و درد دل کردن با پدرش🥀پدری که ندید او را🥀پدری که رشید بود پدری که پهلوان دیارش بود*🕊️🕋 *شهید محمد بلباسی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🔰روایت شنیدنی خانم بلباسی, همسر محترمه شهید محمد بلباسی در اولین دیدارشان بعد از پنج سال در حرم مطهر امام رئوف؛ ظهر روز ۱۶ اردیبهشت ۹۵ تماس گرفت بعد از حال و احوال گفت: شماره ی هتل مشهد و از گوشیم دربیار، می‌خوام از همین جا تماس بگیرم رزرو کنم که برگشتم بریم مشهد. گفتم: از الان میخوای رزرو کنی زود نیست؟ گفت: نه شماره را دادم خداحافظی کردم و‌ گوشی را گذاشتم و مشغول کارهایم شدم.. همان‌ شب مهمان ارباب شد و به شهادت رسید.. چهار سال و نیم گذشت خبر برگشتنش را دادند همراه ۷ شهید دیگر.. بخاطر کرونا اصلا قرار نبود در اماکن متبرکه شهدا را طواف دهند من قولش را فراموش کرده بودم ولی گویا خودش هنوز یادش بود.. خیلی یکهویی تصمیم بر این شد که مشهد بروند.. خیلی یکهویی مشهد من و خانم شهید حاجیزاده هم ردیف شد.. خسته بودیم بعد از چهل و سه چهار ساعت نخوابیدن توی حیاط حرم منتظر ایستاده بودیم تا صدایمان کنند بخاطر کرونا باید داخل رواق را خلوت می کردند.. اواخر مهر بود و زمین صحن سرد سرد بود آنقدر روی زمین یخ زده صحن قدم‌زدیم تا صدایمان کردند.. تلفیقی از اشک وحرارت وسرما ونگرانی را در خودم حس می کردم.. دست خانم‌ شهید حاجیزاده را گرفتم و با نگرانی وارد صحن آقا شدیم.. همه چیز سر جایش بود من، محمد و امام رضا علیه السلام این بود اولین دیدار ما بعد از حدود ۵ سال.. گفتم که عادت داشت سر قولش بماند موقع وداع به آقا عرض کردم حواسم هست که شما امام‌ رئوفی🌷
🌷شهید هادی ذوالفقاری 🌷 از خواهرانم می خواهم که حجابشان را مثل حجـاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجـاب ها بوی حضرت زهـرا (س) نمی دهد. 🍃🌷🌷🍃