فرازی از وصیت نامه شهید علی عرب🌿💐
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
بارها که درعملیاتها شرکت کرده ام، وصیت نامه نوشتم واز خدا خواستم که عزت عظیم شهادت رانصیب من گرداند اما اینبار با امید بیشتری پا به جبهه گذاشته ام این سرزمین مقدس تاثیر عجیبی بر من گذاشت خصوصا هنگام دعا خواندن های دسته جمعی، هر چه فکر کردم دیدم جز کار برای خدا و خاص شدن در راه دین چیزی در این دنیا فایده ندارد، من درحالی این وصیت نامه را می نویسم که می بینم عده ای خائن به این خاک تجاوز کرده اند ودر جایی دیگر روی تابلویی می بینم که نوشته مابرای ادای تکلیف می جنگیم
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤❤
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
بنام خداوندبخشنده بخشایشگر
وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ﴿١٤٦﴾💐🌿
چه بسا پیامبرانی که انبوهی دانشمندانِ الهی مسلک [و کاملان در دینِ] به همراه او با دشمنان جنگیدند، پس در برابر آسیب هایی که در راه خدا به آنان رسید، سستی نکردند و ناتوان نشدند و [در برابر دشمن] سر تسلیم و فروتنی فرود نیاوردند؛ و خدا شکیبایان را دوست دارد. (۱۴۶)🌿💐
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*آرزوے گمنامی*🕊️
*شهید علی تجلائی*🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۵ / ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: تبریز
محل شهادت: هورالعظیم
*🌹همسرش← شب فردايی كه ميخواست، عازم جبهه شود وسايلش را مرتب ميكرد🍃لباس پاره پارهای را كه در زمان محاصره و آزادی سوسنگرد پوشيده بود، در ساك گذاشت🥀گفتم: «حالا چرا لباسهای سوسنگرد؟»‼️گفت «ميخواهم حالا كه پيش خدا ميروم، بگويم؛ خدايا؛ اينها جای گلوله است🥀بالاخره ما هم تو جبهه بودهايم»🕊️ صبحدم وقتی خداحافظی كرد، مرا به حضرت زهرا(س) قسم داد🍃و گفت «حلالم كنيد من مطمئنم كه ديگر برنميگردم»!🕊️يادم آمد كه قبل از رفتنش، با هم به مزار شهدا رفتيم💫آنجا رو به من كرد و گفت «خدا كند جنازه من به دست شماها نرسد»🥀گفتم «چرا؟» گفت دوست ندارم حتی به اندازه يك وجب از اين خاك مقدس را اشغال كنم🥀تازه اگر هم جنازهام به دستتان رسيد، يك تكه سنگ جهت شناسايی خودتان روی مزارم بگذاريد و بس.»🥀راوی← علی به عنوان یک بسیجی گمنام به خط مقدم رفت💫و بر اثر اصابت تير به قلب🥀آسمانی شد🕊️لحظات آخر با دست اشارهای کرد که معنایش را نفهمیدیم‼️شاید آب میخواست ولی کسی آب همراهش نبود🥀در نهایت او به آرزویش رسید🌙و پیکرش هرگز بازنگشت*🥀🕊️🕋
*جاویدالاثر*
*شهید علی تجلائی*
*شادی روحش صلوات* 💙🌹
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
[✨🌙]
•
•
درنگاهتچیزیستکھنمیدانمچیست؟!
مثلآرامشبعدازیڪغم...
مثلپیداشدنیڪلبخند...
مثلبوۍنمبعدازبارآن...
درنگاهتچیزیستکھنمیدانمچیست...!
امااینراخوبمیدانم
هرچهکههست
منبھآنمحتاجم....
شهید محمد حسین یوسف الهی❤️
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃دست میکشم بر کتیبهی #یافاطمة_الزهراء و آن را به پرده مشکی دیوار که سیاهپوش عزای مادر است سنجاق میکنم و غمها به دلم سنجاق میشود.
🍃آه میکشم، #نفسم این روزها به زور بالا میآید. برمیگردم و چشمهایم به چشمهای #معصومت گره میخورد. بغضها در گلویم پیچک میشود و اشکهایم به دادم میرسند. لبخندت مثل همیشه حاضر است تا #بیقراریها را آرام کند اما #دلم آرام نمیشود و داغش تازهتر میشود.
🍃دوسال است لبخندت و اشکهایم از هم سبقت میگیرند. #دو_سال است در روضه حضرت مادر، جای خالیات را با قاب عکست پر میکنم. گفته بودی اگر من نبودم مجلس #حضرت_مادر را برپا کنید. حال با داغ #شهادتت که صاحبخانه دلم شده، مینشینم و برای حضرت مادر اشک میریزم.
🍃 #حاج_قاسم، انگشتر و دستت هنوز مقابل چشمانم است و مرا میبرد به #کربلا، به گودال، آنجا که انگشت و انگشتر را با هم بردند. ندای یا بنیمادر #پهلو_شکسته به گوش میرسد.
🍃ناله میزنم و دلم میرود به #مدینه، به پشت در، به هیزمهای آتش گرفته و #فاطمهای که بین در و دیوار میسوخت. نفسم میگیرد. آخ بمیرم که تو هم در #آتش سوختی. همچون مادر، غریبانه سوختی و بدن ارباً اربایت یادگار ماند برای ما....
🍃سردار دلم، تلاقی زیبایی است که روز شهادتت با ایام شهادت حضرت مادر یکی شده. اشک میریزم برای #مادر_قدخمیده، برای تو و #شب_جمعهای که داغ نبودنت را بر دلم گذاشت...
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حاج #قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨
🥀مزار شهید: کرمان
🕊محل شهادت: بغداد، عراق
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_6012820997399382712.mp3
7.78M
🎤•|حاجمیثممطیعۍ|•
🔊واحد_رَفتیازمیانِماسویِاَرباب⇓
حاجقاسمکُجایی؟!..؛😭♥️•
↓
#پارسالهمینروزابود😭
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#حال_علی_کوچولوی_شهید_حججی
🌷بعد از شهادت آقا محسن، علی زیاد زمین میخورد، همه نگران بودند و میگفتند شاید به خاطر اتفاقات این مدت مشکلی براش پیش اومده و نگران بودیم و میخواستیم او را پیش دکتر ببریم که....
🌷....که شبی آقا محسن به خواب یکی از نزدیکانمان آمد و گفت: نگران نباشید علی وقتی داره بازی میکنه، میدود که بیاد بغل من ولی امکانش نیست میخوره زمین! علی مشکلی نداره و سالمه نگران نباشید....
🌹خاطره ای به یاد شهید مدافع حرم محسن حججی
راوی همسر شهید معزز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
شماییکهتوخیابوننامحرممیبینی
سرتروپایینمیندازی!
آفرینبھت!
ولیچجوریهکهبعضیاتونروتو
مجازیشباید❕
باخاکاندازازتوپیوینامحرمها
جمعتکرد؟؟!
چوناونجامیشناسنتواینجامیگی
کسیمنونمیشناسه؟!
یاشایدمنگاهاونبالاییروفراموش
کردیکههمچینکاریمیکنی؟!
﴿شماراچهشدهاستکهبرایخدا
عظمتووقارقائلنمی شوید؟﴾
#اندکیتفکر⁉️
🔺غربیها با اجیر کردن چند نفر اینجوری کودکان عراقی رو از حالا عاشق و دلباخته غرب می کنند همونایی که تمام زیر ساختهای عراق رو نابود کردن و صدها هزار نفر رو کشتن و بعدش داعش رو به جون مردم انداختن و ...
ما که قهرمانانی مثل سردار سلیمانی داشتیم چه کردیم؟!
برای_حاج_قاسم_چه_کردیم⁉️
‼️برای معرفی امام_زمان به بچه ها چه کردیم🥺💔
اندڪےتفڪر⏰
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
شجاعت عجیبی داشت کافی بود بداند در گوشهای از خط نیاز به ریسک است.
اولین کسی که حاضر میشد هدایت نیروها را بر عهده گرفته و وارد عمل شود، حمید ایرانمنش(حمیدچریک) بود.
راوی: حاج قاسم سلیمانی
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
1_1217688932.mp3
28.44M
🔊#شیطان_شناسی_در_قرآن
8️⃣1️⃣ جلسه هیجدهم
* همنشینی شیطان با انسان
* چرا به قیامت روز می گویند نه شب؟
* آشکار شدن دشمنی شیطان
* نقش خوراک حلال و طیّب در مقابل وسوسههای شیطان
⏰مدت زمان: ۵۳:۲۳
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✨✨🌹✨✨
✳️ قدم اول
خدمت آیت الله بهجت بودیم. یکی از حضار گفت: «حاج آقا یک نصیحتی بفرمایید استفاده کنیم.»
آقای بهجت سرش پایین بود. این جمله را که شنید سرش را بالا آورد و فرمود: «از آنچه تا الان یاد گرفتهای، استفادهی لازم را کردهای؟!»
سپس ادامه داد: «شما بحمدالله همه #نماز میخوانید ولی آیا واقعا از نظر نفسانی و معنوی از این نماز که عمود دین و مایهی تقرب به خداست بهرهی کافی را بردهاید؟ آیا آثار آن را در نفس خود احساس میکنید؟ زمانی که محضر استادمان آقای قاضی مشرف میشدیم، به ما اینگونه میفرمودند. ما هم معنای این نکته را خوب نفهمیدیم مگر پس از ریاضتها و تأملهای فراوان.
باید قدم اول را با صدق و صفا بردارید. بهترین چیز برای شروع همین نماز است. قدم دوم را اگر نمیدانستید، خدای متعال کسی را با لطف و کرم خود میفرستد تا به شما یاد دهد.»
📚 برگرفته از کتاب استاد | صد روایت از زندگی آیت الله قاضی طباطبایی
📖 ص ۱۱۵
✨✨🌹✨✨
💫 از بچههاي لشگر فاطميون ميگه شب آخر به حاج قاسم گفتم اوضاع عراق خوب نيست، فعلا نريد!
🍀 حاجي با لبخند گفت: ميترسيد شهيد بشم؟
⭐️ گفتيم شهادت كه افتخاره، رفتن شما براي ما فاجعه است!
🌷 سردار گفت: ميوه وقتي ميرسه باغبان بايد بچيندش،
🌷 ميوه رسيده اگر روي درخت بمونه
🌷 پوسيده ميشه
🌷 و خودش ميفته.
#حاج_قاسم #مرد_میدان
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فایل ویژه✅
#سخنان سردارحاج قاسم سلیمانی درمورد شهیدیوسف الهی🌷
#کلیپ بسیاردیدنی ودلی♻️
بامادر خاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇👇
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌷✨✨🌷✨✨🌷
عرض سلام وادب واحترام خدمت عزیزان وهمراهان شهدایی کانال 🙏❤️
قصدبراینست ان شاالله هدیه به روح والای سردارشهید،حاج قاسم وهمراهان شهیدش ،بمناسبت سالگردعروج ملکوتیشون 🖤
۱) یک ختم کامل قرآن کریم
۲) ۴۰ زیارت عاشورا
۳)ختم صلوات۱۴۰۰۰ تایی
گرفته شود،هرعزیزی مایل به شرکت بود دراین ختوم،درپی وی بنده اطلاع دهد 🙏🌸
خادم کانال @yazeinab1393
🇮🇷ان شاالله عنایت سرداران شهید دردنیا وشفاعتشون درآخرت نصیبتان شود🇮🇷
🌷✨✨🌷✨✨🌷
❤️قسمت هفتاد و شش❤️
.
مجبور شدم سراغ بیمارستان اعصاب و روانی بروم که مخصوص جانبازان نبود.
دو ساختمان مجزا برای زن ها و مرد هایی داشت که بیشترشان یا مادرزادی بیمار بودند یا در اثر حادثه مشکلات عصبی پیدا کرده بودند.
ایوب با کسی آشنا نبود. می فهمید با آن ها فرق دارد. می دید که وقتی یکی از آن ها دچار حمله می شود چه کار هایی می کند.
کارهایی که هیچ وقت توی بیمارستان مخصوص جانبازان ندیده بود.
از صبح کنارش می نشستم تا عصر
بیشتر از این اجازه نداشتم بمانم.
بچه ها هم خانه تنها بودند.
می دانستم تا بلند شوم مثل بچه ها گوشه چادرم را توی مشتش می گیرد و با التماس می گوید:
"من را اینجا تنها نگذار"
طاقت دیدن این صحنه را نداشتم.
نمیخواستم کسی را که برایم بزرگ بود، عقایدش را دوست داشتم، مرد زندگیم بود، پدر بچه هایم بود، را در این حال ببینم. 😢
#ادامہ_دارد ❤️قسمت هفتاد و هفت❤️
.
چند بار توانسته بودم سرش را گرم کنم و از بیمارستان بیرون بروم. یک بار به بهانه ی دستشویی رفتن، یک بار به بهانه ی پرستاری که با ایوب کار داشت و صدایش می کرد.
اما این بار شش دانگ حواسش به من بود.
با هر قدم او هم دنبالم می آمد. تمام حرکاتم را زیر نظر داشت. نگهبان در را نگاه کردم.
جلوی در منتظر ایستاده بود تا در را برایم باز کند. #چادرم را زدم زیر بغلم و دویدم سمت در
صدای لخ لخ دمپایی ایوب پشت سرم آمد.
او هم داشت می دوید.
"شهلا .......شهلا........تو را به خدا......."
بغضم ترکید.
اشک نمی گذاشت جلویم را درست ببینم که چطور از بیماران عبور می کنم.
نگهبان در را باز کرد.
ایوب هنوز می دوید.
با تمام توانم دویدم تا قبل از رسیدن او به من،
از در بیرون بروم. 😔
#ادامہ_دارد
رمان های عاشقانه مذهبی @
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093