که طوفان کم کم رو به آرامی گذاشت و لحظاتی بعد هوا صاف شد.
- من که دلشوره و اضطراب یک لحظه آرامم نگذاشته بود، با خوابیدن طوفان نگرانی ام صد چندان شد. دوربین را برداشتم و آمدم لب خط. سنگرهای عراقی را زیر نظر گرفتم. نگهبانهایشان سر پست بودند. اما از حسین خبری نبود. همینطور مضطرب نقاط مختلف را نگاه میکردم که یکمرتبه او را دیدم. داخل کانال دشمن نشسته بود. نمیدانستم چه کار میخواهد بکند. از خط ما تا خط عراقیها سه کیلومتر راه بود. هوا هم روشن و صاف. کوچکترین حرکتی در این مسیر از دید دشمن پنهان نمیماند. همینطور که داشتم با دوربین نگاه میکردم دیدم یک دفعه حسین از سنگر عراقی ها بیرون پرید و به طرف خط خودی شروع به دویدن کرد. نگهبان های عراقی هم که تازه او را دیده بودند با هر چه دم دستشان بود شروع به تیراندازی کردند.
- حسین تنها وسط بیابان می دوید و عراقیها او را به شدت زیر آتش گرفته بودند. مضطرب و نگران این طرف خط نشسته بودیم و جلو را نگاه می کردیم و هیچ کاری از دستمان برنمیآید.
- گلولههای خمپاره یکی پس از دیگری در اطراف حسین منفجر میشد اما نکته عجیب برای ما خنده های حسین در آن شرایط بود.
- در حالیکه می دوید از دست عراقی ها فرار می کرد یک لحظه خنده اش قطع نمی شد. انگار نه انگار که این همه آتش را دارند روی سر او می ریزند. من و شهید مظفری صفات نشسته بودیم و گلوله ها را می شمردیم. فقط حدود هفتاد و پنج تا خمپارهٔ شصت اطرافش زدند اما او بی خیال می خندید و با سرعت به طرف ما می دوید.
- خوشبختانه بدنش بدون کوچکترین خراشی بر نداشت. وقتی رسید خیلی خوشحال بود.
- جلو آمد و با خنده های زیبایی که می کرد گفت: رفتم تمام مواضعشان را دیدم. میدان مین که اصلاً ندارند. آن کانال را جدید کنده اند. تازه دارند سنگر هایشان را میزنند. هنوز هیچ چیزی روی آن ها نکشیده اند.
- خطشان خلوت خلوت است دارند، کم کم کارهایشان را انجام میدهند.
- حسین همه این اطلاعات را در همین مدت کوتاه به دست آورده بود. شاید اگر شب این مأموریت را انجام میداد خطرش کمتر بود اما به اطلاعاتی اینچنین دست پیدا نمیکرد و برای او کار از هر چیزی مهمتر بود.
این داستان ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب: «نخل سوخته»
✍🏻نویسنده: به قلم مهدی فراهانی
می دانم که اگر با شهدا مواجه شویم آنان
خواهند گفت:
اگر ما هم مثل شما پای ارزش های انقلاب کوتاه می آمدیم، امروز نهال انقلاب به
این شجره طیبه ، تبدیل نمی شد.
شجره ی زیبایی که اصل آن ثابت و شاخ و برگ آن در آسمان هاست.
ســلام بـرشهــدا
همان هایی که به خاک افتادند اما خاک ندادند...
ای رها گردیدگان آن سوی هستی ، قصه چیست ؟؟.
ای شهدا گاهی نگاهی ...
#شبتون منوربه نگاه شهدا🙏🌙✨
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(سوره مبارکه نساء)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤
.
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
بنام خداوند بخشنده ومهربان✨
وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا(66)📖🌺
و اگر ما به آنها حکم میکردیم که خود (یعنی یکدیگر) را بکشید یا از دیار خود (برای جهاد) بیرون روید به جز اندکی اطاعت امر نمیکردند، و اگر به آنچه پندشان میدهند عمل میکردند البته نیکوتر و کاری محکم و با اساستر برای آنها بود(66)📖🌺
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✳️سلام_امام_زمانم
✳️ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ...
♦️سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت،
آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛
آنگونه که بعد از آن هیچ عطشی، هرگز بی تابمان نکند.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
✳️مولای_من
ای بهترین بهانہ خلقت ظہور کن
صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن
آقا بیا و با قدمی گرم و مہربان
قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن
صبر و قرار رفته ز دلہای عاشقان
با دسٺ عشق آتش دل را صبۅر کن
تویی تمام امیدم، تویی نوا و نویدم
تویی که جلوه احسان، بیا گل نرگس
سلامتی وتعجیل درامرظهور امام عصرصلوات
اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی #شهدا🕊
🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌷 بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱
<<هشتم آبان روز نوجوان و شهادت محمدحسین فهمیده>> ⚘تاريخ تولد: 1346/2/16 ⚘تاريخ شهادت: 1359/8/8 ⚘محل شهادت: خرمشهر ⚘مزارشهید:بهشت زهرای تهران
#روحش _شاد
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
⚘اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ⚘
🔰برگی ازخاطرات شهید محمدحسین فهمیده⚘
✍همرزم شهيد ميگويد:
⚘شهيد محمدحسين فهميده در خط مقدم تقاضاي اسلحه ميكند ولي فرماندهان از دادن اسلحه به وي خودداري ميكنند و او سخت آشفته و ناراحت ميشود و ميگويد خواهيد ديد كه من اسلحه به دست ميآورم، به همين خاطر با تلاش فراوان و سينهخيز خود را به سنگرهاي دشمن ميرساند و يك قبضه تفنگ با مقداري نارنجك در بازگشت با خود ميآورد و به فرماندهان ميگويد نگفتم اسلحه به دست ميآورم⚘
پيام شهيد: " اين جنگ يك نعمت است و اگر 20 سال هم طول بكشد ما ايستادهايم و با او ميجنگيم."
#شادی روحش صلوات
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093