همه را می گشت تا یکی را انتخاب کند. تصمیم گرفتم هر طور شده سر از کار او در بیاورم و سرّ این قضیه را پیدا کنم.
- در یک مسجد حسین دیگر خیلی معطل کرد یعنی از دفعات قبل هم خیلی بیشتر طول کشید جلو رفتم و گفتم: حسین آقا دنبال چه می گردی؟
- لبخندی زد و گفت: یعنی نمی دانی.
- گفتم: اگر می دانستم که سوال نمیکردم.
- گفت: خب دارم دنبال مهر می گردم.
- گفتم: این همه مهر، مگر اینها با هم فرق میکند.
- گفت: از خودت بپرس.
- گفتم: که نمیدانم باید از کسی مثل شما بپرسم تا یاد بگیرم.
- گفت: این چیزها را دیگر خودت باید بدانی.
- گفتم: خب من هم سوال کردم که بدانم.
- گفت: اگر یک مقدار دقت کنی می فهمی. ببین اگه یک چیزی را خود آدم دنبالش برود و بفهمد و یاد بگیرد دیگر هیچ وقت آن را فراموش نمی کند. من هم به خاطر همین چیزی نمی گویم. اگر تا وقتی که به منطقه رسیدیم نفهمیدی آن وقت می گویم.
- وقتی به نماز ایستاد رفتم و مهرش را برداشتم و نگاه کردم. میخواستم آن را دقیق از نزدیک بررسی کنم. دیدم مهر تقریباً سبز رنگ است و واقعاً یک بوی عجیبی میدهد فهمیدم که تربت کربلاست و حسین این همه مدت دنبال مهر کربلا بوده است.
- نمازش که تمام شد گفتم: دنبال مهر کربلا می گشتی؟
- گفت: آفرین پس بالاخره متوجه شدی. دیدی گفتم اگر دقت کنی می فهمی.
- گفتم: حالا یعنی اینقدر واجب است که شما هر جا به خاطر آن کلی معطل می کنی.
- گفت: تو میدانی سجده کردن روی مهر کربلا چقدر ثواب دارد. وقتی این حرف را زد، دیدم که حالش دگرگون شد. شروع کرد از کربلا و امام حسین صحبت کردن.
- وقتی بحث امام حسین پیش آمد گفت: من توی دنیا از یک چیز خیلی لذّت می برم و آن را هم مدیون پدر و مادرم هستم. می دانی چه چیز؟
- گفتم: نه نمیدانم.
- گفت: می خواهی برایت بگویم.
- گفتم: البته! بگو؟
- گفت: از اسم خودم.
- من هر وقت نام حسین را می شنوم یا حتی زمانی که کسی مرا صدا می کند، خیلی لذت می برم. من واقعاً ممنون پدر و مادرم هستم که چنین نامی برایم انتخاب کردهاند. گاهی اوقات پیش خودم فکر می کنم اگر روزی من از دست پدر و مادرم دلخور شوم به محض یاد این کارشان بیفتم همه چیز را فراموشم خواهد شد.
- با چنان عشق و علاقه ای از امام حسین و این نام با عظمت صحبت میکرد که انسان سر جایش میخکوب می شد.
- حرفهایش که تمام شد دوباره راه افتادیم. در طول راه دائم به صحبتهای او فکر میکردم و اینکه سعی داشت تا خودم متوجه قضیه شوم. همین طور که گفته بود این مسئله همیشه در ذهنم باقی ماند. وقتی به مقصد رسیدیم گفتم: الوعده وفا.
- گفت: چه وعده ای.
- گفتم: قرار بود علت خنده ات را بگویی.
- دوباره خندید و گفت: راستش به خاطر کاری بود که تو قبلاً انجام داده بودی.
- گفتم: ما که تا به حال هم دیگر را ندیده بودیم.
- گفت: چرا دیده بودیم امّا چون آن موقع هم دیگر را نمی شناختیم تو متوجه من نشدی.
- گفتم: حالا چه کاری بود.
- گفت: یادت هست یک روز کرمان توی خیابان شریعتی، بچه ها داشتند به یک نفر تذکر اخلاقی می دادند و آن وقت تو از راه رسیدی و زدی تو گوش طرف. هیچ کس هم متوجه نشد. من همان موقع در میان جمع بودم و فهمیدم که تو سیلی زدی.
- درست میگفت: ما چند نفر بودیم که در خیابان شریعتی یا بعضی جاهای دیگر اگر به موردی بر میخوریم یا منکری میدیدیم می ایستادیم و تذکر میدادیم.
- آن شب آقای کریمیان و تعدادی دیگر از دوستان داشتند به یک نفر تذکر می دادند. تعدادشان هم زیاد بود. من تازه از راه رسیده بودم. دیدم آن بندهٔ خدا اصلاً گوشش به حرف های بچهها بدهکار نیست. انگار خیلی از قضیه پرت است. خلاف کرده و با این حال در کمال پر رویی کارش را توجیه میکند. من ناراحت شدم و یک سیلی به طرف زدم.
- امّا این کار را آنقدر سریع انجام دادم که هیچ کدام از بچهها حتی خود آن فرد نیز متوجه من نشدند. من هم چیزی به روی خودم نیاوردم.
- دستانم را توی جیب اورکتم کرده بودم و تماشا میکردم. حالا حسین داشت آن جریان را یادآوری میکرد.
- گفت: خنده های من به خاطر همین بود که تو مرا نشناخته بودی امّا من تا دیدمت، سریع شناختم. راستش خیلی از کاری که آن شب کردی لذت بردم. چون فهمیدم که به خاطر خدا آن حرکت را انجام دادی، اگر غیر از این بود سعی نمیکردی تا دیگران متوجه کارت نشوند.
- ای کاش من هم چنین قدرتی داشتم و میتوانستم برای رضای خدا با این افراد در بیفتم. اتفاقاً یک بار هم با حاج حمید شفیعی بودیم که شبیه این جریان را دیدم. با اتوبوس به جبهه می رفتیم. توی ترمینال شیراز یک بنده خدایی دست زن و بچهاش را گرفته بود و داشت از جلوی اتوبوس رد میشد.
- راننده فحش خیلی رکیکی به مرد داد. آن بندهٔ خدا که آدم خیلی ضعیفی هم بود جلو آمد و گفت چرا فحش می دهی مگر من چکار کردم. راننده بدون اینکه مراعات زن و بچه او را بکند یکی دو تا فحش دیگر هم داد.
- حاج حمید که خیلی عصبانی شده بود، رفت طرف راننده و گفت:👇👇
مگر خودت ناموس نداری. چرا فحش می دهی. مگه این بدبخت چی کار کرده. غیر از این است که از جلوی ماشین تو رد شده.
-راننده پر رویی کرد و دست از بی تربیتی برنداشت، حاج حمید هم ناراحت شد و محکم زد توی گوش راننده.
- تا این کار را کرد. یکدفعه راننده های دیگر ریختند سر حاج حمید، و تا ما آمدیم به خودمان بجنبیم با زنجیر چندین ضربهٔ محکم به او زدند.
- من الآن چندین سال است که همیشه غبطه می خورم ای کاش آن زنجیرها را به من زده بودند. چون می دانستم که حاج حمید آنجا واقعاً خالصانه و برای رضای خدا کتک خورد.
- او قطعاً احتمال چنین پیشامدی را میداد، ولی با این حال رضایت خدا را در نظر گرفت و جلوی یک منکر ایستاد، و به خاطر دفاع از یک مظلوم و نهی از منکر خودش را به خطر انداخت و سختی را متحمل شد.
- خیلی لذت دارد که انسان در راه خدا و به خاطر رضایت او اینطور کتک بخورد. در هر صورت این خنده های من هم به خاطر آن کار خالصانه ای بود که تو در خیابان شریعتی انجام دادی. سعی کن همیشه هم همینطور باشی. اگر جایی موضوعی پیش آمد و کاری انجام دادی هدفت رضای خدا باشد.
- حرفهای حسین خیلی برایم جذاب بود. حسابی به او علاقمند شده بودم. این سفر که اولین برخورد من با حسین بود پایه دوستی عمیقی شد و برای همیشه در خاطرم جای گرفت. «علی نجیب زاده»
این داستان ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب: «نخل سوخته»
✍🏻نویسنده: به قلم مهدی فراهانی
YEKNET.IR - shoor - shahadat imam askari 21 aban 1401 - ramezani.mp3
6.19M
⏯ #شور #حماسی #شهدا
🍃تو دلای شکسته بارقه امیده
🍃گوشه هر خونه ای یه وصیت شهیده
🎤 #مجتبی_رمضانی
👌بسیار دلنشین
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🔰 از حاج احمد متوسلیان به تمام نیروها:
برای آنچه که اعتقاد دارید ایستادگی کنید،
حتی اگر هزینهاش تنها ایستادن باشد...
جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱
محور دژ مرزی کوت سواری
مرحله دوم نبرد الی بیت المقدس
درحال مکالمه بیسیم با رحیم صفوی
#شبـتون بخیـر بادعاے شــ❤️ـدا🙏🌙🌹
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📖تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین
وسرداردلهاحاج قاسم ❤
#بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ#
بنام خداوند بخشنده ومهربان⚡
◈)آیه 90سوره مبارکه نساء🌹))
📖))إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا «90»🌹))
📖)) مگر كسانى (از منافقان) كه به قومى پيوستهاند كه ميان شما و آن قوم پيمانى است، يا (كسانى كه) نزد شما مىآيند در حالى كه سينههاشان از جنگ با شما يا قوم خودشان به تنگ آمده است (و اصلًا حال جنگ با هيچ طرفى را ندارند و اين بىحوصلگى آنها لطف خداست) زيرا اگر خداوند مىخواست آنان را بر شما مسلّط مىكرد و آنان با شما مقاتله مىكردند.«90»🌹))
📖اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن*)))
📖اللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن*)))
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🔲#سلام_امام_زمانم🔴
♥️السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ...
♦️سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛
سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد.🌺》》
📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم بقیة الله
❣انتظاریعنیاینکهببینی
درجایگاهیکههستی
باتواناییهاییکهداری
چهکاریازدستتبرمیآید
تابرایامامزمان(عج)انجامبدهی؛
#انتظارتوقفنیستحرکتیروبهجلوست🌺》》
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🕊⚘زیارتنامهیشهدا 🕊⚘
📗》اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
📗》اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
📗》اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
📗》اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
📗》اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
📗》اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
📗》اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
📗》اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم🌺)))
(2)آذر_سالروز_شهادت 🌹🍃
《🕊شهید مدافع حرم عبدالرضا مجیری (استان اصفهان، شهرستان خمینی شهر) (۱۳۹۴ ه.ش)🌹》》
《🕊 شهید مدافع حرم ذوالفقار محمدی (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۴ ه.ش)🌹》》
《🕊 شهید مدافع حرم محمد امین زارع (استان فارس، شهرستان فسا) (۱۳۹۵ ه.ش)🌹》》
《🕊 شهید منوچهر مدق (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۷۹ ه.ش)🌹》》
* وتاریخ شهادت برخی شهدای دفاع مقدس در آذر ماه را گرامی میداریم🌹》》
🚩هفته بسیج بردلاورمردان بسیجی مبارکباد✌
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشیدشمادعوت شدید..👇👇
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093