#تا_این_حد...!!
🌷نزدیك ظهر بود. از شناسـايی برمیگشتيم. از ديشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بوديم. آنقدر خسته بوديم که نمیتوانستيم پا از پا برداريم؛ كاسه زانوهـامان خيلی درد میکرد.
🌷حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نمازخواندن، صبر كردم تا نمازش تمام شد. گفتم: «زمين اين طرف چمنيه، بيا اينجـا نمــاز بخوان.» گفـت: «اونجا زمين كسی هست، شايد راضی نباشه....»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار حسن باقری
📚 کتاب "یادگاران کتاب شهید باقری"
#نمازاول وقت✨📿✨
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093