🌹#خاطرات محمدحسین🌹
#سلمانی 👇
مدتی بود که محمدحسین تصمیم گرفته بود اصلاح کردن را یاد بگیرد👌
یک بار آمد و به بچه ها گفت هرکس میخواهد سرش را اصلاح کند بیاید😍
من تازه کارم ..می خواهم یاد بگیرم ..
آن روز تعدادی از بچهها از جمله خودمان آمدیم و سرمان را اصلاح کرد
خب کارش هم بد نبود از آن به بعد دیگر محمدحسین همیشه قیچی و شانه همراهش بود😅
از اینکه می توانست کاری برای بچه ها بکند خیلی لذت می برد 👌
هر وقت فرصتی پیش میآمد و کسی به او مراجعه میکرد با ذوق و شوق سرش را اصلاح میکرد ...
تا زمانی که من مجروح شده بودم و به خاطر جانبازی در آسایشگاه بستری بودم ..به ملاقات می آمد و موهای سرم را کوتاه میکرد 🌷
یادمه یک بار موهای زیادی دوروبر ریخته بود بعد از اینکه سرم را اصلاح کرد خواستم موها را جمع کنم نگذاشت و ناراحت شد ...
گفتم :حداقل بگذار موهای سر خودم راجمع کنم
جارورا گرفت(گفت من خودم باید این کار را انجام بدهم🌹
و آخر هم نگذاشت...
دلش می خواست زحمتی که می کشید خالصانه باشد و تمام و کمال خودش انجام دهد😔
🌷هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست🌷
🌷 نه هر که سر بتراشد قلندری داند🌷
.
#محمد-حسین-یوسف-الهی
#سردار_دلها
#عید-فطر🌹
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093