eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.7هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
دستمان را بگیرید ای شهدا اگر نباشید دفن میشویم زیرخروار ها گناه و غرق خواهیم شد در دریای نفس اینجا، بدون شما به یقین مبتلا به گناه خواهیم مرد. راه شما و یاد شما روشن کننده ی روشنایی مسیرمان است ؛ به یادمان باشید و برای نجاتمان امن یجیب بخوانید...... نگاهی🕊😭 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ ویدیویی زیبا 🌹 _یوسف_ الهی نگاهی😔 ارسالی اعضاء محترم کانال🌹 عنایت وشفاعت شهداشامل حالتون🤲 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
سرمــا نمی ڪند اثر در گرمــــی دلم ، یاد تــو آتشی‌ست ڪہ گرمم نموده است ... یوسف الهی🌹 نگاهی💔 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
ازبس حضرت زهرایےبود،درعملیات خیبر اسم گردانش راعوض کرد گذاشت"یازهرا(س)” دروالفجر۸ شهیدکه شد فاطمیه بود... ترکش خورده بودبہ پهلویش... شهیدسیدکمال فاضلی شهادت_بهمن۶۴ نگاهی😔 شهدایی🌷 عزیزان همراه🙏✨🌙 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
نگاهی😔 ❣اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد . میدیدم که بعد از نماز از خدا طلب شهادت میکند . نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند، نماز شبش ترک نمی‌شد . دیگر تحمل نکردم ،یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم . به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، شهید میشی ‌. حتی جلوی نماز اول‌وقت او را میگرفتم! اما چیزی نمی‌گفت .... دیگر هم نماز شب نخواند ؛ پرسیدم : چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟ خندید و گفت : کاری‌و که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم . رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره ... ❣بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟ گفت: چرا ، ولی براش دعا نمی‌کنم! چون خودِ خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم ... گفتم : حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟ لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون می‌شناسه؟! راوی:همسر شهید 🌷شهید مرتضی ‌حسین‌ پور🌷
‌ خاطره‌همسرش‌هیدمحسن‌حججی: نصفه شب صدای نجوا می شنیدم. می رفتم میدیدم پای سجاده اش تنهایی روضه می خواند. دلم طاقت نمی آورد. می رفتم پیشش. از بس با سوز می خواند، از یک جایی نفسم بالا نمی آمد؛ نه که از گریه، از غم. بهش میگفتم: «محسن! کوتاهش کن!» پای روضه های حضرت زهرایش که دوام نمی آوردم. اجازه نمی دادم زیاد بخواند. گاهی میزد به مقتل، گاهی روضه را می کشاند به ناحیه مقدسه. دلش که میگرفت پناه می برد به مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام. یک شب دو تایی سفره حضرت رقیه انداختیم. پارچه سبزی را سفره کردیم. نمی دانم از کجا بوته خار پیدا کرد. روی چند تا کوزه کوچک گلی "یا حسین" و "یا رقیه" نوشت. خشت و فانوس و شمع و رطب و خوراکی ها را یکی یکی چیدیم. تمام این مدت زیر لب مداحی زمزمه کرد و نالید. وقتی سفره تکمیل شد، دوتایی نشستیم و یک دل سیر گریه کردیم . ‌ نگاهی😔
✅ قدر با گذشت زمان بیشتر فهمیده میشه... وقتی وقایعی مثل حمله تروریستی به و شهید شدن هموطنانمون رو میبینیم... قدر شهدا رو بیشتر میفهمیم که چطور از این ملت محافظت کردند... نگاهی😔💔 شهدایی عزیزان همراه🙏🌙🌹 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093