🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی #شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
🍀امروز ۲۴ فروردین سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم🍀
#محمدرضا_بیات🌷
#عمار_بهمنی🌷
#ماه_شعبان
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•✾•🌿..🌺..🌿•✾•
@shahid_aref_64
📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #محمدرضا_بیات
⭕️آخرین نگــــاه در وداع آخــــر
🎙پدر شهید نقل میکنند:
▫️يادم نمیرود كه بهمن ۱۳۹۴ اصرارهايش شدت گرفت، میگفت بابا بگذار من بروم. اما دلم راضی نمیشد و میگفتم نه. عراق زياد میرفت و با وجود آنكه به مناطق جنگی هم اعزام میشد، اما من مشكلی نداشتم.
▫️اينبار كه به من گفت میخواهد سوريه برود، نگران شدم؛ مخالفتم هم به همان دليل عاطفه پدر و پسری بود اما آنقدر گفت تا اينكه بالاخره به سراغ نقطه ضعفم رفت و واقعه عاشورا را تعريف كرد.
▫️گفت آيا روز عاشورا امام حسين علیهالسلام جلوی حضرت علیاكبر علیهالسلام را گرفت؟ همهاش میترسيدم من را در منگنه اين واقعه بگذارد و گذاشت. ديگر نتوانستم جلويش را بگيرم؛ رفت و من فقط زمان رفتنش همان كاری را كردم كه امامحسين علیهالسلام كرد.
▫️وقتی رفت از پشت، قد و بالايش را سير برانداز كردم، دوستش تعريف ميكرد كه به او گفته بود "وقت خداحافظی برنگشتم پدرم را نگاه كنم تا مبادا چشمم به چشمش بيفتد و عاطفه اجازه ندهد که به سوریه بروم!!
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃
🌼🍃🌸🍃🌺🍃
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
.
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
📥#خاطرات_شهدا
🕊شهید مدافعحرم #محمدرضا_بیات
💮مجاهدتهای خالصانه
🔹شهید علی بیات با اینکه از جثهای بسیار نحیف برخوردار بود ولی بسیار شجاع و جسور بود و هیچگاه ما ندیدیم که در مأموریتهای بسیار خطرناک هم ایشان پا پَس بکشد.
🔸شهید علی بیات از طلایهداران مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بودند. روزی ایشان در محله ابوذر تهران جهت انجام کاری با یکی از دوستان بسیجی خود به این منطقه می روند.
🔹در همین حین، با صحنه جابهجایی مواد مخدر توسط فردی در یک خودروی پراید مواجه میشوند که بلافاصله این فرد را که قصد جابجایی مقدار حدودا ۶۰ یا ۷۰گرم شیشه داشته است، دستگیر نموده و به کلانتری محل تحویل میدهند.
🔸متاسفانه بعلت اینکه مجرم از راهکارهای قانونی بسیاری مطلع بوده است، با شکایتهای فراوان در چندین شعبه از محاکم قضایی موجب گرفتاریهای بسیاری برای محمدرضا می گردد که متاسفانه این اعمال، موجب از دستدادن شغل محمدرضا شد.
🔹با محمدرضا که از این مطلب و گرفتاریها و مشقات مبارزه با سوداگران مرگ و توزیع کنندگان مواد مخدر صحبت میکردیم، به ایشان میگفتیم «شما که بسیجیوار فعالیت میکنی و هیچ حقوقی در این رابطه نمیگیرید، چرا آنقدر خود را به زحمت میاندازید؟!!»
🔸ایشان با همان چهره بشّاش و محاسنی قشنگ میگفت: «راست میگویید ولی تا ما زندهایم، تلاش میکنیم تا ریشههای این جرثومههای فساد را که جوانان و نوجوانان ما را به منجلاب فساد و گمراهی میکشانند، خشک کنیم.»
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
📨#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم #محمدرضا_بیات
🔷آخرین نگــــاه در وداع آخــــر
🎙راوے: پدر شهید
💚يادم نمیرود كه بهمن۱۳۹۴ اصرارهای محمدرضا شدت گرفت. میگفت بابا بگذار من بروم اما دلم راضی نمیشد و میگفتم نه. عراق زياد میرفت و با وجود آنكه به مناطق جنگی هم اعزام میشد، اما من مشكلی نداشتم.
💙اينبار كه به من گفت میخواهد سوريه برود، نگران شدم. مخالفتم به همان دليل عاطفه پدر و پسری بود اما آنقدر گفت تا اينكه بالاخره به سراغ نقطه ضعفم رفت و واقعهی عاشورا را تعريف كرد.
💚گفت آيا روز عاشورا امام حسين علیهالسلام جلوی حضرت علیاكبر علیهالسلام را گرفت؟ همهاش میترسيدم من را در منگنه اين واقعه بگذارد که گذاشت. ديگر نتوانستم جلويش را بگيرم. رفت و من فقط زمانِ رفتنش همان كاری را كردم كه امامحسين علیهالسلام كرد.
💙وقتی رفت، از پشت، قد و بالايش را سير برانداز كردم. دوستش تعريف میكرد كه محمدرضا در سوریه به او گفته بود «وقتِ خداحافظی برنگشتم پدرم را نگاه كنم تا مبادا چشمم به چشمش بيفتد و علاقهی بینمان اجازه ندهد که به سوریه بروم!»
🍃
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌼🍃🌸🍃🌺🍃